مقدمه
مسئله تخصیص منابع یکی از حوزه های کلاسیک در علوم مدیریتی است. با توسعه روش DEA، این مسئله همچنان به عنوان موضوع تحقیقاتی بررسی شده است.هدف اصلی تخصیص منابع این است که منابع طوری تخصیص یابند تا اهداف سراسری سازمان تا آنجا که ممکن است برآورده شود. از طرفی فرآیند تولید همواره منجر به تولید خروجی هایی می شود که هم شامل ستاده های مطلوب هستند و هم نامطلوب که مدل های سنتی ستاده های نامطلوب را در نظر نمیگیرند در حالی که حضور خروجی هایی ازاین قبیل،تحت عنوان عوامل محیطی،نقش مهمی دربرآوردمیزان کارایی این واحدها دارد(Hong& wei&zhixiang& chengming [1],2013)
بنابراین مدلهای تحلیل پوششی داده ها که یکی از روشهای ناپارامتری برای برآورد کارایی واحدهای تصمیمگیرنده است، با ورودیها و خروجی های نامطلوب با تغییر شکل داده ها در پژوهش های مختلف به طور متناوب بحث میشود. زیرا مدلسازی ستاده های نامطلوب به طوری که قادر به کاهش خروجی های نامطلوب و افزایش خروجی های مطلوب باشیم، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این راستا، در این فصل از پژوهش حاضر، در بخش اول به مرور ادبیات مربوط به تحلیل پوششی دادهها و انواع مدلهای آن، روشهای ناپارامتری برای مدلسازی ستاده های نامطلوب پرداخته میشود در بخش دوم مروری بر تاریخچه مخابرات و در بخش سوم به پیشینه پژوهش پرداخته خواهد شد.
۲-۲-بخش اول: مبانی نظری
۲-۲-۱-تعریف تحلیل پوششی داده ها
تلاش برای تابعی کردن رابطه بین نهاده ها ستاده ها و تعیین حداکثر ستاده قابل حصول از نهاده ها، منجر به طرح توابع تولید پارامتری در سیر مطالعات اقتصادی گردید. توابعی مانند کاب-داگلاس، لیون تیف، کششی ثابت و … در نظریه های اقتصاد خرد با این انگیزه ایجاد شدهاند. پیش فرض تابعی در عمل به دلیل پیچیدگی تبدیل نهادههای متفاوت به ستادههای نامتجانس و مختلف به خصوص با پیچیدگی نقش عوامل
جدید، در سازمانهای کنونی غیرعملی به نظر میرسد(فارسیجانی و آرمان و حسین بیگی و جلیلی[۲]، ۱۳۹۰).
یکی از روشهای غیرپارامتری، جهت اندازهگیری کارائی و بهرهوری واحدهای اقتصادی، روش تحلیل پوششی داده ها است که اولین بار بنکر، چارنز و کوپر[۳] در سال ۱۹۷۴، مفاهیم و مدلCCR را ارائه دادند. در واقع تحلیل پوششی دادهها یک مدل برنامهریزی خطی برای دادههای مشاهده شده میباشد که روش جدیدی برای تخمین تجربی مرز کارایی را فراهم میکند. منظور از DMU واحد سازمانی یا یک سازمان مجزاست که توسط فردی به نام مدیر یا رئیس و یا مسئول اداره میشود به شرط آنکه آن سازمان دارای فرایند سیستمی باشد بعنی تعداد عوامل تولید به کار گرفته تا تعدادی محصول به دست آید. ماهیت تجربی و نداشتن مفروضات دست و پاگیر، سبب استفاده از تحلیل پوششی دادهها در تخمین مرز کارایی است(حمزه پور و محمدی[۴]، ۱۳۹۱).
تحلیل پوششی داده ها یک روش برنامه ریزی ریاضی برای ارزیابی کارایی واحدهای تصمیمگیرنده است که چندین ورودی و چندین خروجی دارند. اندازهگیری کارایی به دلیل اهمیت آن در ارزیابی عملکرد یک شرکت یا سازمان همواره مورد توجه محققین قرار داشته است(خواجوی و همکاران ، ۱۳۸۴). در واقع تحلیل پوششی دادهها، مفهومی از محاسبه ارزیابی سطوح کارایی در داخل یک گروه از سازمان را نشان میدهد که کارایی هر واحد در مقایسه با تعدادی از واحدها که دارای بیشترین عملکرد هستند محاسبه میشود(Matrin &Kocher&Sutter[5]., 2000). این تکنیک، مبتنی بر رویکرد برنامهریزی خطی است که هدف اصلیآن ، مقایسه و سنجشکارایی تعدادی از واحدهای تصمیمگیرنده مشابه است که تعداد ورودیهای مصرفی و خروجیهای تولیدی متفاوتی دارند. این واحدها میتوانند شعب یک بانک، مدارس، بیمارستانها، پالایشگاهها، نیروگاههای برق، ادارات تحت پوشش یک وزارتخانه ویا کارخانههای متشابه باشند. منظور از مقایسه و سنجش کارایی نیز این است که یک واحد تصمیمگیرنده در مقایسه با سایر واحدهای تصمیمگیرنده، چقدر خوب از منابع خود در راستای تولید استفاده کرده است(فارسیجانی و همکاران ، ۱۳۹۰). در این روش با استفاده از مدلهای برنامهریزی ریاضی، مرزی متشکل از شرکتهایی با بهترین کارایی نسبی به دست میآید و این مرز، معیاری برای ارزیابی و ارائه راهکارهای بهبود عملکرد سایر شرکتها، قرار میگیرد.در این روش بدون نیاز به داشتن تابع تولید، با استفاده از یک مرز تولید غیرپارامتری میتوان کارایی را به صورت نسبی مورد سنجش قرار داد. (میرغفوری و همکاران، ۱۳۹۰).
در سال ۱۹۵۷، فارل با استفاده از روشی مانند اندازه گیری کارایی در مباحث مهندسی، به اندازهگیری کارایی برای واحد تولیدی اقدام کرد. موردی که فارل برای اندازه گیری کارایی مدنظر قرار داد، شامل یک ورودی و یک خروجی بود(Farrell[6], 1957). چارنز، کوپر و رودز دیدگاه فارل را به واحدهای با ورودیها و خروجیهای چندگانه توسعه دادند و الگویی را ارائه کردند که توانایی اندازهگیری کارایی با چندین ورودی و خروجی را داشت. این الگو تحت عنوان تحلیل پوششی داده ها نام گرفتو مدل CCR نامیده شد و اول بار در رساله دکترای ادوارد رودز و به راهنمایی کوپر تحت عنوان ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس ملی آمریکا در سال ۱۹۷۶، در دانشگاه کارنگی مورد استفاده قرار گرفت(Charnesand et al., 1978).شکل اولیه این مدل نمیتوانست واحدهای کارا و کارای ضعیف را از هم تشخیص دهد. با گسترش مطالعات در این زمینه دو روش اصلی برای رفع این مشکل ایجاد شد که روش اول بر پایه محدودکردن وزنهای uو v مدل CCR استوار بوده و روش دوم با افزودن واحدهای فرضی با ورودیها و خروجیهای فرضی به واحدهای مشاهده شده عمل میکند(علیرضائی و کشوری و خلیلی[۷]، ۱۳۸۵). دیسون و تاناسولیس(Dyson and et al[8]., 1988) نمونهای از روش اول و تاناسولیس و آلن(Thanassoulis & Allen[9],1998) نمونهای از روش دوم ارائه کردند.
در ادامه بنکر، چارنز و کوپر(۱۹۸۴) (Banker and et al., 1984) مفهوم بازده به مقیاس را در این روش در نظر گرفتند و به این ترتیب بنیان مجموعهای از روشهای ارزیابی عملکرد شکلو گرفت که ابزارهای مناسب و کارامدی را برای ارزیابی واحدهای صنعتی، فرهنگی و اقتصادی که در ادبیات تحلیل پوششی دادهها، واحد تصمیمگیرنده (DMU) نامیده میشود، در اختیار مدیران قرار میدهد(علیرضایی و کشوری و هاشمی[۱۰]، ۱۳۸۴).
[۱]Hong Li, Wei Yang, Zhixiang Zhou , Chengming Huang
[۲]فارسیجانی، حسن؛ آرمان، محمدحسین؛ حسین بیگی، علیرضا؛ جلیلی، اعظم
[۳]Banker,R.D.,Charnes,A.,&Cooper,W.W
[۴]حمزه پور، مهدی؛ محمدی، روح اله
[۵]Martin D.H., G.Kocher and M. Sutter
[۶]Farrell, M. J
[۷]علیرضایی، محمدرضا؛ کشوری، ابوالفضل؛ خلیلی، مسعود
[۸]Dyson, R. G., &Thanassoulis, E
[۹]Thanassoulis, E., & Allen, R
[۱۰]علیرضایی، محمدرضا؛ کشوری، ابوالفضل؛ هاشمی، سیده مریم
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 644
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0