یکی از اصطلاحات اخیر در نظام بودجهریزی کشورها، حرکت به سوی “بودجهریزی عملیاتی” است که بر سنجش عملکرد دولتها تأکید میکند. (Willoughby, Melkers, 2000, 108)
بودجهریزی دولتی به دنبال افزایش درک تصمیمگیران از پیوندها و منابع درخواستی و نتایج عملیاتی مورد نظر است، که عملکرد بهتری را به دنبال دارد. و اینگونه بودجهریزی پاسخگویی مسئولین دستگاههای اجرایی را در پی دارد. با این نوع بودجهریزی میتوان از ریخت و پاشهای سازمانها و شرکتهای دولتی جلوگیری نمود.
بودجهریزی عملیاتی یکی از اصلاحات رایج در سراسر جهان میباشد و برای یک دهه در ایالات متحده آمریکا یکی از موضوعات مهم مورد توجه میباشد؛ ولی شواهد موجود نشان میدهد که این اصلاحات در سطح محدودی اجرا میشود و این امر سؤالات فراوانی را ایجاد میکند که چرا تعداد کمی از دولتها، بودجهریزی عملیاتی را بهطور کامل اجرا میکنند و چه نیازمندیهایی وجود دارد که اجرای کامل را تضمین نماید. (Andrews, 2004)
مهمترین هدف بودجهریزی عملیاتی اصلاح مدیریت بخش عمومی و افزایش اثربخشی مخارج این بخش است بهطوری که با این بودجهریزی پاسخگویی مسئولین دستگاههای اجرایی بر اساس معیار دستاوردهای فعالیتهای آنان، دامنه تأثیرگذاری آنها جهت نیل به دستاوردها، بودجه و امکاناتی که برای تحقق دستاوردها به مصرف رسیده است، صورت خواهد گرفت. یکی از اشکالات اساسی نظام بودجهریزی کشور غیرعملیاتی و شفاف نبودن میباشد که هزینههای زیادی متحمل کشور کرده است که از جمله آن میتوان به کسری بودجه سالیانه چند هزار میلیارد تومان دولت اشاره کرد.
در حال حاضر بیش از ۶۰ درصد حجم بودجه سالیانه کشور به شرکتها و مؤسسات دولتی اختصاص دارد که موجب ریخت و پاشهای فراوان سالانه آنها شده است که با تنظیم بودجه عملیاتی و شفاف انتظار میرود این هزینهها، به حداقل ممکن کاهش یابد. (کردبچه، ۱۳۸۵)
با توجه به حرکت دولت به سوی “بودجهریزی عملیاتی” و این امر که این نوع بودجهریزی با تمام مزایای آن کمتر در عمل مورد استفاده قرار میگیرد و به دلیل حضور در واحد مالی پژوهشکده و ارتباط وظیفهای با امور مالی و بودجه و علاقمندی شخصی موضوع مذکور را با هدایت استاد راهنمای محترم انتخاب گردیده است.
کمک به برنامه ریزی و کنترل صحیح تر عملیات در پژوهشکده، جلوگیری از ریخت و پاش معمول دستگاههای دولتی، تبدیل استراتژیهای پژوهشکده به برنامه های عملیاتی و … از جمله موارد مهم بودجهریزی عملیاتی در این دستگاه میباشد.
تحقیق حاضر به منظور نیل به اهداف زیر صورت می گیرد:
- شناسایی موانع تأثیرگذار برای بودجهریزی عملیاتی در پژوهشکده مطالعات فناوری بر مبنای مدل شه
- اولویتبندی هر یک از عوامل شناسایی شده و تأثیر آن بر پیادهسازی بودجهریزی عملیاتی در پژوهشکده مطالعات فناوری
- شناسایی مراحل لازم برای رسیدن به بودجهریزی عملیاتی در پژوهشکده مطالعات فناوری
هر تحقیقی به یک چارچوب نظری نیاز دارد. چارچوب نظری الگویی است که فرد پژوهشگر براساس آن درباره روابط بین عواملی که در این مسئله مهم تشخیص داده شدهاند، نظریهپردازی میکند. چارچوب نظری ضرورتاً نباید سخن پژوهشگر باشد و گاه بهطور منطقی از نتایج تحقیقات قبلی پیرامون مسئله نشأت میگیرد. در بسیاری از موارد ادغام باورهای منطقی فرد پژوهشگر و تحقیقات مرتبط منتشر شده با مسئله تحقیق در ایجاد مبنایی برای بررسی موضوع تحقیقی نقش محوری دارد. (خاکی، ۱۳۸۸).
بر اساس مطالعات صورت گرفته درخصوص مدلهای بودجهریزی عملیاتی، از جمله مدل شه در بودجهریزی عملیاتی (طبقهبندی سه گانه) که از مقالهای تحت عنوان توانایی، پذیرش و اختیار در بودجهریزی عملیاتی نوشته آندریوز استخراج شده که از این مدل، مدلی که هم راستا با این موضوع و بودجهریزی عملیاتی پژوهشکده باشد استخراج گردید. در زیر به تشریح این مدل میپردازیم:
ظرفیت پایین یا عدم توانایی پرسنل (نیروی انسانی) را میتوان به عنوان یکی از دلایل عدم موفقیت اجرای بودجهریزی عملیاتی مطرح نمود. بررسیها و گزارشها در مورد اجرای بودجهریزی عملیاتی نشان میدهد، که سه بعد از توانایی سازمانی، جهت اجرای موفق بودجهیزی عملیاتی کلیدی هستند: توانایی ارزیابی عملکرد، توانایی نیروی انسانی و توانایی فنی ( فولتین، ۱۹۹۹). توانایی سنجش عملکرد بر همه مراحل اجرای بودجهریزی عملیاتی تاثیر میگذارد (هریس، ۲۰۰۱). اگر دولتها توانایی سنجش عملکرد به شیوههای هدفمند را نداشته باشند، بودجهریزی عملیاتی شکست خواهد خورد. از طرفی بسیاری از دولتها دریافتهاند که سنجش خروجیها و پیامدهای حاصل، مشکل و بسیار وقتگیر است. در برخی موارد این احتمال و جود دارد که مشکلات موجود در ارزیابی عملکرد، اجرای بودجه عملیاتی را منتفی کند. اما با توجه به توسعه دانش ارزیابی عملکرد و شکلگیری تواناییهای لازم در دولتها، انتظار میرود آثار ناشی از این مشکلات کمرنگتر شود. برای اجرای مناسب بودجهریزی عملیاتی، اطلاعات حاصل از ارزیابی عملکرد باید در مدیریت امور و تصمیمگیریها و نیز در تخصیص منابع و طراحی طرحهای تشویقی، مورد استفاده قرار گیرد. نکته مهم دیگر آن است که، اطلاعات حاصل از ارزیابی عملکرد، باید صحیح و قابل اطمینان باشد. (فولتین، ۱۹۹۹)
بر اساس مدل شه، عامل دوم که بر اجرای بودجهریزی عملیاتی مؤثر است، ساز و کارهای تفویض اختیار در دولتها است. اگر بودجهریزان در اجرای بودجهریزی عملیاتی و یا طی مراحل آن، اختیار لازم را نداشته باشند، اجرا با مشکل روبهرو خواهد شد. سه بعد مهم از اختیار وجود دارد؛ اختیار قانونی، اختیار فرآیندی و اختیار سازمانی. فرآیندهای رسمی بودجهریزی اغلب به صورت فشردهای قانونمند میشود و هر گونه اصلاحات جدید، در صورت تعارض با این قوانین، نمیتواند اجرا شود. در برخی دولتها، استفاده بالقوه از ارزیابی عملکرد در بودجه، توسط قوانین و مقررات مربوط به منابع انسانی، محدود میشود. در برخی کشورها نیز دولت قوانینی را در رابطه با تشویق و تنبیه مالی با سازمانها، واحدها و اشخاص تدوین نموده است که اغلب این قوانین با تسهیم سود و پرداختهای تشویقی وابسته به عملکرد، در تعارض است (اندریوز، ۲۰۰۴)
برخی دولتها به این دلیل که بودجه را بر مبنای ورودیها تنظیم و ساماندهی میکنند، در مورد قوانین استفاده از اطلاعات عملکردی در بودجه، با مشکل مواجه هستند، به نحوی که حداقل استفاده از اطلاعات عملکرد در بودجه، بر مبنای این واقعیت توجیه میشود که بودجه بدون اطلاعات عملکرد تصویب میشود (اندریوز، ۲۰۰۴).
لینک بالا اشتباه است
:: بازدید از این مطلب : 380
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0