) بخش اول(مبانی نظری تحقیق)
۲-۱-۱) مقدمه
از گذشتههای دور بازرگانان در جستجوی فرصتهای تجاری برون مرزی بوده و در راستای این هدف به بازارهای خارجی روی آوردهاند. در دورهی اقتصاد سنتی و پیش از انقلاب صنعتی، ارتباط ارتباط بین ملتها و کشورها بسیارکمتر از امروز و گاه نیز غیرممکن بود اما در هر حال ماجراجویی و انگیزههای اقتصادی، بازرگانان بر آن داشت که برای دستیابی به سود بیشتر به سرزمینهای دور و نزدیک سفر کنند. این تصمیمگیریها عموماً بر پایهی تجربیات شخصی و اطلاعات محدود و گاه به شیوهی آزمون و خطا انجام میگرفتند. به موازات توسعهی اقتصادی و شکوفایی صنعت و پیشرفت علوم بازرگانی، روشها، ابزارها و الگوهایی طراحی و تدوین شدند که مدیریت بازرگانی و بازاریابی را به شدت متحول نمودند. از آن زمان تا کنون، برنامه ریزیها و تصمیم گیریهای بازرگانی از جمله ورود به بازارهای برون مرزی و انجام فعالیتهای تجاری بین المللی در چارچوب روشها و الگوهای نوین بازاریابی بین الملل و بر پایهی یک نظام علمی انجام میگیرد (حقیقی، ۱۳۸۹، ص ۲۲۴). در واقع میتوان گفت که امروزه با گسترش تجارت، جهانی شدن محصولات و خدمات و بین المللی شدن شرکتها، بر اهمیت روابط بازرگانی بین الملل افزوده شده است (دعایی و حسینی رباط، ۱۳۸۹، ص ۶۱).
یکی از روشهای ورود به بازارهای بین المللی صادرات میباشد، صادرات فرصت های رشد و توسعه برای شرکت ها ایجاد میکند. با گسترش سطح دسترسی به بازارهای خارجی، شرکت میتواند به سطح بالاتری از تولید برسد. این امر باعث کاهش بهای تمام شده واحد و دستیابی به نرخ های سود بالاتر میشود. صادرات فرصتهای ایجاد تنوع در بازار را برای شرکتها ایجاد میکند. به علاوه به شرکت اجازهی بهره برداری از نرخ های رشد متفاوت در بازارهای متفاوت را داده و وابستگی شرکت به یک بازار خاص را کاهش میدهد. صادرات فرصت یادگیری به واسطه وجود رقابت را برای شرکت فراهم کرده و باعث میشود شرکت توانایی بقاء در محیطهای غیر آشنا و غریبه را کم کم به دست آورد. بسیاری از شرکتها به دلیل فقدان تجربه، منابع محدود یا سایر موانع نمیتوانند یا نمیخواهند صادرات را به طور وسیع دنبال کنند (حسینی و همکاران، ۱۳۸۹، ص ۲۲).
۲-۱-۲) دلایل ورود شرکت ها به صحنهی تجارت بین الملل
تا پیش از سال ۱۹۶۰ در مورد چرایی شرکتها به سمت بازارهای بین المللی هیچ بحثی به میان نیامده بود. استفن هایمر[۱] (۱۹۶۹)، در نظریهی سازمان صنعتی میگوید که هر شرکتی در بازار داخلی خود یک سری مزیتهای درونی نسبت به شرکتهای خارجی دارد و همچنین درک بهتری از محیط کسب و کار خود نیز دارد. این مزایا میتوانند در اصل در رابطه با اندازه ی شرکت، مقیاس تولید، قدرت رقابت بازار و مهارت های بازاریابی، تخصص فناورانه و یا دستیابی به منابع اولیهی ارزانتر از جمله منابع مالی باشد. بنابراین تنها با دارا بودن هر یک از مزیتهای مذکور، شرکتها توان رقابت با شرکتهای محلی بازار خارجی را دارند (اکس و آدرلش[۲]، ۲۰۰۵، ص ۲۴۳).
۲-۱-۳) فرآیند ورود به بازارهای بین المللی
تصمیمات اولیه درمورد نحوهی ورود به یک بازار، تصمیمات استراتژیک تلقی میشوند. این تصمیمات با عنایت به جوّ کشور و تواناییهای سازمان و موقعیت رقابتی صنعت اتخاذ میشوند، نحوهی ورود به کشور هدف نه فقط با ملاحظه مرزهای قانونی کشور، بلکه با درک نقاط قوت و ضعف شرکت و شناخت قابلیتهای آن صورت می گیرد. هر یک از روشهای ورود به ویژگیهای خاص خود را دارد، لذا با عنایت به دو عامل کلی فوق، روشی انتخاب میشود که بتواند موفقیت رقابتی شرکت را تقویت نماید. روش اتخاذ شده میتواند خود عاملی به عنوان مزیت پایدار تلقی گردد. معمولا تصمیمات مذکور برای مدتی طولانی اتخاذ میشوند و تغییر سریع آنها مقدور و به صلاح شرکت نمیباشد. نوع استراتژیهای ورود، با توفیق آتی شرکت ارتباط دارد، لذا بررسی عمیق اولیه، پیش از هر اقدامی ضروری میباشد (قره چه و شمشیری، ۱۳۸۹، ص ۶۹).
فرآیند بین المللی شدن شرکتها را یک فرآیند پنج مرحلهای در نظر گرفتهاند که در نمودار ۲-۱-۱ نیز قابل مشاهد می باشد. مزیت این نگرش در آن است که مراحل این فرآیند را با راهبرد سازمان، مرتبط می داند و نیازهای مختلف مشاورهای و اطلاعاتی آنها در هر کدام از این مراحل به تفکیک مشخص شده است (شورورزی و همکاران، ۱۳۹۰، ص ۱۵۰).
مرحله پنجم | ||||
درگیری متعهدانه | مرحله چهارم | |||
درگیری فعالانه | مرحله سوم | |||
درگیری آزمایشی در صادرات | مرحله دوم | |||
امکان سنجی صادرات | مرحله اول | |||
تمرکز بر بازار داخلی |
سطح بین المللی شدن
زمان
[۱] Stephen Hymer
[۲] Acs and Audrelsch
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: