نوشته شده توسط : admin

چهارچوب نظری تحقیق

با توجه به پیشینه پژوهش، پژوهش­های خارجی متعددی در رابطه با تاثیر جو تیمی و توانمندسازی رهبری بر رفتار تسهیم دانش بین کارکنان انجام شده است ولی تاکنون در کشور ایران به چنین پژوهش­هایی انجام نشده است و شاید این پژوهش یکی از اولین کارها در این زمینه باشد که بتواند کمکی در راستای تاثیر جو تیمی و توانمندسازی رهبری بر رفتار تسهیم دانش بین کارکنان در کشور باشد. بنابراین به طور مفهومی، این پژوهش ارتباط میان جو تیمی، توانمندسازی رهبری و تسهیم دانش را بررسی می‌کند. علاوه بر این، این پژوهش فرض می‌کند که هر چه بین کارکنان جو تیمی بیشتری وجود داشته باشد، رفتار تسهیم دانش بین کارکنان بیشتر خواهد بود. بنابراین مدل مفهومی این پژوهش که تلفیقی برگرفته از پژوهش­های ذکر شده در پیشینه خصوصاً پژوهش لیانگ و ایکسیو، برادلی[۱] (۲۰۱۰) است به شرح ذیل ارائه می­گردد.

جو تیمی
نگرش تسهیم دانش
رفتار تسهیم دانش
توانمندسازی رهبری
H1
H2
H5
H4
H3
متغیرهای تعدیل گر

جنسیت                  سن

نمودار ۱-۱ (مدل تحلیلی پژوهش بر گرفته از پژوهش لیانگ و همکاران ،۲۰۱۰).

 ۱-۶ فرضیه‌های تحقیق

این تحقیق دارای هفت فرضیه است که به شرح زیر می باشد:

  1. بین جو تیمی و نگرش به اشتراک دانش کارکنان گروه های آموزشی آموزش و پرورش ناحیه ۲رشت رابطه معناداری وجود دارد.
  2. بین جو تیمی و رفتار تسهیم دانش کارکنان گروه های آموزشی آموزش و پرورش ناحیه ۲رشت رابطه معناداری وجود دارد.
  3. بین توانمندسازی رهبری و نگرش به اشتراک دانش کارکنان گروه های آموزشی آموزش و پرورش ناحیه ۲رشت رابطه معناداری وجود دارد.
  4. بین توانمندسازی رهبری و رفتار تسهیم دانش کارکنان گروه های آموزشی آموزش و پرورش ناحیه ۲رشت رابطه معناداری وجود دارد.
  5. بین نگرش و رفتار تسهیم دانش کارکنان گروه های آموزشی آموزش و پرورش ناحیه ۲رشت رابطه معناداری وجود دارد.
  6. بین گروه سنی و رفتار تسهیم دانش کارکنان گروه های آموزشی آموزش و پرورش ناحیه ۲رشت تفاوت معناداری وجود دارد.
  7. بین جنسیت و رفتار تسهیم دانش کارکنان گروه های آموزشی آموزش و پرورش ناحیه ۲رشت تفاوت معناداری وجود دارد.

 

۱-۷ تعاریف نظری و عملیاتی پژوهش

۱-۷-۱ تعاریف نظری

جو تیمی: جو تیمی جوی است که بین دو یا چند نفر که به طور مستقیم  با یکدیگر تعامل کرده و دارای مهارتهای مکمل  هستند بوجود می آید و از شرایط آن این است که آن افراد مقصد واحدی دارند، به اهداف عملکردی مشترک متعهدند، رهیافت واحدی نسبت به مسائل دارند و نسبت به آن همگی پاسخگو هستند (مومنی، ۱۳۸۴: ۲۳).

اشتراک دانش: اشتراک دانش یک فرآیند سازمانی است که، نقش پایه­ای در ایجاد ایده­های جدید و فرصت­های تجاری خلاق بازی می­کند. همه مزایای دانش به اشتراک گذاشته شده مؤثر، از کارکنان درگیر بوسیله عملکردشان و همین بهبود مالی، بازاریابی و سایر خروجی­های سازمان به طور مؤثری باعث برقراری ارتباط می­شود (لیانگ ،۲۰۱۰).

رفتار تسهیم دانش: به عنوان یک رفتار اجتماعی به ناچار در معرض افزایش تاثیرات اجتماعی افراد دیگر است. به نقل از لیانگ (۲۰۱۰) محیط اجتماعی یک منبع مهمی از اطلاعات است که افراد جهت ساختار واقعی و تصورات فرموله شده، نگرش­ها و رفتار استفاده می­کنند.

توانمندسازی رهبری: توانمندسازی، فرایند مداومی است که بوسیله عواملی مثل فرهنگ سازمانی و تمرین‌های مدیریتی که خودکارایی کارمندان را افزایش می‌دهد، تعریف می‌شود (یه و لین[۲]، ۲۰۱۲). شلتون[۳] (۲۰۱۲)، توانمندسازی رهبری را حرکت از نظام تصمیم‌گیری سلسله مراتبی توسط مدیران به نظام کاهش سلسله مراتب کنترل و تصمیم‌گیری توسط رده‌های پایین تعریف می‌کند.

۱ – Xue & Bradley & Liang

[۲]-Yeh & Lin

۲– Shelton

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 707
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 تير 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مقدمه

هر تحقیق و پژوهش علمی که صورت می­گیرد بر پایه‌ها، ارکان و نتایج مطالعات و تحقیقات پیشین استوار است؛ که هر پژوهشگر باید سعی کند مرتبط‌ترین دستاوردهای تحققیات پژوهشگران قبلی را مورد شناسایی قرار دهد و دریابد که دیگران تا چه درجه­ای مسئله تحقیق مورد نظر او را بررسی کرده­اند؛ و به آن نزدیک شده­اند، به عبارت دیگر چه ابعادی از مسئله تحقیق، مورد پژوهش قرارگرفته و چه ابعادی بررسی نشده است. مطالب این فصل حاوی چکیده‌ای از کند و کاوی عمیق و وسیع در آنچه که پیرامون موضوع پایانامه و موضوع­های مشابه در کتاب‌ها، مقالات و تحقیقات وجود دارد، می­باشد.

 

۲-۲ توانمندسازی

امروزه فاصله میان جوامع و سازمان‌ها از حیث دانایی و نادانی و چالش اصلی میان سازمان‌ها، چالش نیروی انسانی توانا و داناست. نیروی انسانی به عنوان مهمترین، گران‌ترین و باارزش‌ترین سرمایه و منبع سازمانی محسوب می‌شود و تنها عنصر ذی‌شعوری است که به عنوان هماهنگ کننده سایر عوامل سازمانی، نقش اصلی را در میان کلیه عوامل دارد. با مقایسه کارکنان در دو قرن اخیر ما می‌گوید: قرن بیستم عصر بهره‌وری نیروی انسانی کاربر بود ولی این قرن‌ها، عصر کارهای دانش است. به طوریکه در قرن گذشته باارزش‌ترین دارایی یک سازمان ابزار تولید بود ولی اکنون سرمایه اصلی سازمان‌ها زیر بار تغییرات موج‌آسا، ناگزیر به بازاندیشی و بازبینی روش‌ها، الگوها و افکار خود در مورد نیروی انسانی شاغل خود هستند (دراکر،۱۹۹۸؛ به نقل ازامیرخانی، ۱۳۹۰: ۴۳).

از آنجا که انسان ها به عنوان ارزشمندترین سرمایه سازمان هستند وکسانی که مسئولیت رویکردها وکارکردهای سازمان را بر عهده دارند، بنابراین بایسته است با توانمندسازی منابع انسانی از راه دموکراتیک، ضمن آماده کردن کارکنان برای رویارویی با تغییرات، در سازمان نیز محیطی را بوجودآورد که درآن، هم انسانیت انسان ها وهم استعدادآن ها شکوفا شود و نیز دستیابی به بالندگی سازمانی و توسعه هدف ها و در نهایت، ارتقای سازمان تا سطح فرابالندگی امکان پذیر شود.

 

امروزه توانمندسازی به یکی از مهمترین موضوعات روز مدیریت مبدل شده وتعاریف زیادی توسط کارشناسان برای آن بیان گردیده است که در ذیل به تعدادی از این تعاریف اشاره شده است:

” تواناسازی، یعنی آزاد کردن نیروهای درونی افراد، برای کسب دستاوردها، شگفت‌انگیز و تکنیکی است برای افزایش بهره‌وری از راه بالا تعهد کارکنان نسبت به سازمان و به عکس” (پورکیانی و پورمرادی، ۱۳۸۹: ۲۱).

“توانمندسازی، فرایند مداومی است که بوسیله عواملی مثل فرهنگ سازمانی و تمرین‌های مدیریتی که خودکارایی کارمندان را افزایش می‌دهد، تعریف می‌شود” (یه و لین[۱]، ۲۰۱۲).

کوکانن و دیگران[۲] (۲۰۱۱) ۳ بعد برای توصیف توانمندسازی تعریف کردند: پیامدی، رفتاری، ذهنی. توانمندسازی رفتاری به احساس کنترل که کارمند بر محیط کاری خود توسط عملیاتش بدست می‌آورد مـربـوط مـی‌شود مثل خودرأیی. توانمندسازی ذهنی به توانایی کارمند به نشان دادن ایده و نظراتش که از آن ها در محیط کاری حمایت می‌کند مربوط می‌شود.

شلتون[۳] (۲۰۱۲)، توانمندسازی را حرکت از نظام تصمیم‌گیری سلسله مراتبی توسط مدیران به نظام کاهش سلسله مراتب کنترل و تصمیم‌گیری توسط رده‌های پایین تعریف می‌کند.

در یک جمع بندی کلی می توان عنوان کرد که توانمندسازی تحت عنوان یک روش، الگو، مفهوم، فرایند، کیفیت و یک مرحله برای آزاد کردن نیروی درونی افراد، آزاد کردن قدرت، ایجاد منابع ذهنی، افزایش مشارکت و مسئولیت افراد که در کلیت به ایجاد توسعه و بهبود مستمر، نتایج شگفت انگیز، توسعه ظرفیت ها و…می­شود.

[۱]-Yeh & Lin

[۲]-Kuokkannen

۳– Shelton

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 663
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 تير 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

تعاریف عملیاتی

جو تیمی: میانگین نمره­ای است که هر یک از آزمودنی‌ها از پرسشنامه­ی که در این زمینه توسط لیانگ و ایکسیو، برادلی[۱] (۲۰۱۰) تهیه شده به دست آورده‌اند این پرسشنامه شامل ۸ سؤال می­باشد، گزینه‌های سؤالات مدرج و از طیف ۵ درجه لیکرت می­باشد که گزینه ها از کاملا مخالفم تا کاملا موافقم نمره گذاری شده است.

رفتار تسهیم دانش : میانگین نمره­ای است که هر یک از آزمودنی‌ها از پرسشنامه­ی که در این زمینه توسط لیانگ و همکاران ،۲۰۱۰تهیه شده به دست آورده‌اند این پرسشنامه شامل ۳ سؤال می­باشد، گزینه‌های سؤالات مدرج و از طیف ۵ درجه لیکرت می­باشد که گزینه ها از کاملا مخالفم تا کاملا موافقم نمره گذاری شده است.

نگرش به اشتراک دانش: میانگین نمره­ای است که هر یک از آزمودنی‌ها از پرسشنامه­ی که در این زمینه توسط لیانگ و ایکسیو، برادلی (۲۰۱۰) تهیه شده به دست آورده‌اند این پرسشنامه شامل ۳ سؤال می­باشد، گزینه‌های سؤالات مدرج و از طیف ۵ درجه لیکرت می­باشد که گزینه ها از کاملا مخالفم تا کاملا موافقم نمره گذاری شده است.

توانمندسازی رهبری: میانگین نمره­ای است که هر یک از آزمودنی‌ها از پرسشنامه­ی که در این زمینه توسط لیانگ و همکاران ،۲۰۱۰تهیه شده به دست آورده‌اند این پرسشنامه شامل ۱۸ سؤال می­باشد، گزینه‌های سؤالات مدرج و از طیف ۵ درجه لیکرت می­باشد که گزینه ها از کاملا مخالفم تا کاملا موافقم نمره گذاری شده است.

 

۱-۸ قلمرو تحقیق

۱-۸-۱ قلمرو موضوعی

قلمرو موضوعی این پژوهش بررسی تاثیر جو تیمی و توانمندسازی رهبری بر رفتار تسهیم دانش بین  کارکنان گروه های آموزشی آموزش و پرورش ناحیه دو رشت می­باشد که در حوزه رفتار سازمانی و مدیریت دولتی است.

 

۱-۸-۲ قلمرو مکانی

این پژوهش در گروه های آموزشی آموزش و پرورش ناحیه ۲ رشت انجام شده است.

 

۱-۸-۳  قلمرو زمانی

قلمرو زمانی این پژوهش از بهمن ۱۳۹۲ تا بهمن سال ۱۳۹۳ بود.

پرسش نامه ها در فروردین ۱۳۹۳ به کارکنان گروه های آموزشی آموزش و پرورش ناحیه ۲ داده شد و پس از آن مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.


 

[۱] – Xue & Bradley & Liang

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 640
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 تير 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

سیر تاریخی مطالعه توانمندسازی

آزمایش های هاثورن در سال های ۱۹۲۴تا۱۹۳۲آغازشد. محل مطالعات، کارخانه هاثورن بود. پژوهشگران هاثورن برای توضیح رفتار کارگران،توجه خودرا به عوامل روانی واجتماعی معطوف کردند وسازمان اجتماعی کارخانه وروابط وکنش های متقابل افراددرحین کار موضوع اصلی مطالعه قرار گرفت. آنان به این نتیجه رسیدند که افراد، درضمن کارنه بصورت فردی، بلکه به عنوان عضوی از گروه فعالیت می کنند ورفتارشان تابع ارزش ها ومعیارهای گروهی است. پدید آمدن جنبش روابط انسانی که نتیجه مطالعات هاثورن بود، بر نحوه تفکران مدیران دهه ۱۹۵۰-۱۹۶۰ تأثیر بسزایی داشت و بر این عقیده استوار بود که مدیرانی که روابط انسانی خوبی در محیط کار برقرار می‌کنند، می‌توانند به بهره‌وری دست یابند. در دهه ۱۹۸۰ مدیریت منابع انسانی با تحولات بسیار جدی مواجه شد و مدیران بیشتر توجه خود را به مسئله کیفیت، انعطاف‌پذیری و شایستگی‌های منحصر به فرد به عنوان مبنای اصلی مزیت رقابتی معطوف کردند. در واقع در سال های نخستین دهه ۱۹۸۰، مدیریت استراتژیک منابع انسانی و طرح فرهنگ قوی سازمانی در کانون توجه بسیاری از مشاوران ذی‌نفوذ مدیریت و پژوهشگران روش های کاربردی قرار گرفت. محققان دریافتند که نیروی انسانی با کیفیت، یکی از مهمترین قابلیت سازمان در کسب مزیت رقابتی به شمار رفته و در کنار فناوری و منابع مالی، عنصری مهم و حیاتی در نیل به اهداف کمی و کیفی سازمان ها به شمار می‌رود. شکی نیست وقتی در سازمانها بحث از رقابت، پیشرفتهای فن‌آورانه، رشد، تغییر و تحول و… به میان می‌آید توانمندسازی نیروی انسانی یکی از مهم‌ترین و مناسب‌ترین راهکارهای افزایش بهره‌وری نیروی انسانی خواهد بود. در دو دهه اخیر با توجه به تشدید رقابت‌ها در سطح جهان و به وجود آمدن دهکده جهانی، سازمان ها برای حفظ خود در محیط پرتلاطم امروزی، توجه خویش را معطوف به توانمندسازی کارکنان کرده‌اند. بحث آموزش حساسیت و توجه مدیران به نیازها و انگیزه‌های کارکنان و پس از آن مشارکت کارکنان در تصمیم‌گیری‌ها و در نهایت ابداع روش های کار گروهی و تیمی به منظور بهبود کیفیت، همه و همه در راستای این هدف قرار داشته‌اند (موغلی و عزیزی، ۱۳۹۰: ۲۶۷-۲۶۶).

 

جدول ۲-۱ سیر تاریخی مفهوم توانمندسازی

دهه مفاهیم مرتبط با توانمندسازی توضیح
۱۹۵۰ روابط انسانی مدیران در قبال کارکنان خود رفتار دوستانه داشته باشند
۱۹۶۰ آموزش حساسیت مدیران نسبت به نیازها و انگیزه‌های کارکنان حساس بودند
۱۹۷۰ مشارکت کارکنان مدیران کارکنان را در تصمیم‌گیری درگیر می‌کنند
۱۹۸۰ مدیریت کیفیت جامع مدیران بر کار گروهی و تشکیل تیم تأکید داشتند
۱۹۹۰ توانمندسازی کارکنان مدیران شرایطی فراهم کنند که نیروی بالقوه کارکنان آزاد شود

منبع: (عبدالهی،۲۲:۱۳۸۵).

۲-۲-۲ سیر تکاملی سبک مدیریت

الف) مدیریت سنتی

برنامه ریزی: به فرایند پیش‌بینی و تجسم اقدامات آتی و چگونگی رسیدن به اهداف اطلاق می‌شود.

سازماندهی: شناسایی و گروهبندی فعالیت‌ها، تعیین اختیار و مسئولیت‌های شاغلان، تعیین مراتب سطوح و ایجاد هماهنگی بین وظایف و فعالیت‌ها می‌باشد.

نظارت: مدیران با ایجاد نظام ارتباطات مناسب زمینه نفوذ خود را در کارکنان فراهم نموده و در نتیجه آن‌ها را جهت نیل به هدف بر می‌انگیزانند.

کنترل: به فرایند نظارت بر انجام برنامه‌ها، سنجش اقدامات به عمل آمده با برنامه‌ها، تشخیص انحرافات و انجام اقدامات اصلاحی اطلاق می‌شود (سیدجوادین،۳۶:۱۳۹۲).

ب) سبک مدیریت در سال ۲۰۰۰

هدایت: شامل تدوین دیدگاه ها، ارزش ها، استراتژی‌ها، اهداف، بهبود فرایندها، سازماندهی، برقراری ارتباط که همه در جهت رسیدن به مدیریت کیفیت جامع است.

توانمندسازی: با تفویض کارهای عادی و سپردن مسئولیت به کارکنان، استفاده از روشهای اصلاحی، گروههای میان وظیفه‌ای، بهبود فرایند و گروههای کاری خودگردان، تخصیص منابع، دانش لازم و آموزشهای مربوطه، پاداش، تلاش برای بهبود و موفقیت، مشاوره و نقش مربی برای کارکنان، حذف موانع موجود بر سر راه عملکردهای برجسته و عالی.

ارزیابی: شامل بررسی نظرات کارکنان و مشتریان، به کارگیری کیفیت، ابزارهای سنجش بهره‌وری و خدمت‌رسانی، ابزارهای آماری سنجش فرایندهای تولید و الگوبرداری بهینه از سازمان های برتر و موفق.

شریک‌سازی: شامل شناسایی و از بین بردن خلأ عملکرد از طریق تعامل و کار با مشتریان، تأمین کنندگان، اتحادیه کارگری، مراکز آموزشی، سایر بخش‌های دولتی و بنیانهای اجتماعی به منظور حل مسائل زیست محیطی یا سایر موضوع هاست(شلتون،۲۰۱۲).

مدیریت کیفیت جامع این نکته را روشن ساخت که اصول مدیریت سنتی، یعنی برنامه‌ریزی، سازماندهی، نظارت و کنترل به سمت رویکردهای هدایت، توانمندسازی، ارزیابی، همکاری و شراکت تغییر می‌یابد.برای اینکه رویکردهای جدید مدیریت فراموش نشود از ترکیب حروف اولیه آن ها LEAP به وجود می‌آید که نشان دهنده سبک مدیریت جدید است (آقایار، ۱۳۸۹: ۴۱).

امروزه برای غلبه بر پیچیدگی وشتاب چالش هایی که در محیط امروزی با آن روبرومی شویم، موفقیت یک سازمان وابسته به این است که تا چه اندازه می توان تمام کارکنان را صاحب قدرت کرد. درواقع توانمندسازی نیروی انسانی یکی از سبک های جدید مدیریت محسوب می شود که با اجرای آن مزایایی زیادی نصیب سازمان می شود.

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 707
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 تير 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مراحل توانمندسازی

برای توانمندسازی نیروی انسانی مراحلی وجود دارد که عبارتند از: (باون ولاولر[۱]،۲۰۱۳).

  1. مرحله تسلط: یک مدیر، هنگامی می‌تواند افرادی را که در حیطه نظارتش هستند توانمند سازد که خودش بر آن نیروها اشراف کامل داشته باشد. در این مرحله مدیر به دلیل اقتداری که دارد، تصمیم می‌گیرد و کارکنان تصمیم‌های او را به مرحله اجرا در می‌آورند، تا از این راه به توانایی های آنان افزوده شود.
  2. مرحله مشورت: هدف این مرحله، این است که افراد یاد بگیرند. در این مرحله، مدیر با کارکنان مشورت می‌کند و حتی در مواردی که می‌داند کارکنان اشتباه می‌کنند با آن ها موافقت می‌کند تا در عمل با مشکلات برخورد کند.
  3. مرحله مشارکت: در این مرحله تصمیم‌ها به طور مشترک گرفته می‌شود.
  4. مرحله تفویض اختیار: در این مرحله به افراد اختیار داده می‌شود که تصمیم بگیرند.

تواناسازی کارکنان یکی از الزامات سازمان های کنونی است. جهت تواناسازی افراد در سازمان به طور کلی گام های زیر باید برداشت شود:

گام اول: تحول ساختار سازمان از حالت سنتی به حالت ارگانیک و پویا، تا بستر و زمینه بروز توانایی افراد در سازمان برای آنان آماده گردد و افراد بتوانند پتانسیل‌های واقعی مثل خلاقیت و شایستگی را از خود نشان داده و به مرحله اجرا در آورند.

گام دوم: جهت تواناسازی در سازمان، فرهنگ سازمانی باید تغییر نماید تا افراد یاد بگیرند که بصورت مشارکتی در تصمیم‌گیری ها و اجرای عملیات اقدام نموده و مسئولیت بیشتری از خود در قبال وظایف محوله نشان دهند.

گام سوم: رهنمودهای لازم جهت تواناسازی مدیران و کارکنان را مدنظر قرار داده و جهت اجرای این مقوله باید کلیه افراد سازمان اعم از مدیران و کارکنان آموزش های لازم را کسب نمایند.

گام چهارم: موانع توانمندسازی در سازمان شناسایی شده و تدابیر و راهکارهای مقابله با آن ها اتخاذ گردد .

 

۲-۲-۴ سطوح توانمندسازی

توانمندسازی در سه سطح فردی (نگرش ها) گروهی (روابط بین گروه ها) و ساختار سازمانی عمل می‌کند. (کارگر،۱۴۴:۱۳۹۰).

الف- نگرش ها

مقدمه و شروع رفتار، نگرش است، ابتدا نگرش است که شکل می‌گیرد و این نگرش با شرایطی به رفتار منجر می‌شود. توانمندسازی سه تغییر اساسی در نگرش افراد سازمان ایجاد می‌کند:

تغییر در روش: هر گروه کاری علاوه بر رسیدن به هدف خود، باید چگونگی دستیابی به آن را نیز در نظر داشته باشد.

تغییر در مسئولیت: در گروه کاری توانمند، هر شخصی از مسئولیتی برخوردار است که قبلاً متعلق به رهبر بود.

تغییر در یادگیری: سازمان سنتی، بطور واکنشی عمل می‌کرد در صورتی که در سازمان توانمند، افراد به احترام کارها، جستجو و حل مشکلات خطرپذیری، ابراز نظریات و همکاری تمایل دارند.

ب- روابط گروهی

در سازمانهای توانمند، روابط پویا جایگزین قید و بندهای دست و پا گیر می‌شود؛ عزم و قصد مشترک وجود دارد؛ افراد از توانمندی خود برای بهره‌گیری از استعداد تمام اعضای گروه استفاده می‌کنند؛ از مناسبات و ارتباطات بطور ثمربخش استفاده می‌کنند؛ اعضای آن، قدر یکدیگر را می‌دانند و تلاشها را پاس می‌دارند؛ با دیگران در چارچوب سازمان همکاری می‌کنند؛ منافع سازمان را بر منافع خود ترجیح می‌دهند (کارگر، ۱۳۹۰: ۱۴۶).

ج- ساختار سازمانی

ساختار سازمان سنتی از شکل هرم برخوردار است در حالی که سازمان نو و توانمند، ساختاری شبیه به دایره یا شبکه دارد. مشخصات این دو ساختار در جدول (۲-۲) آمده است.

 

 

جدول۲-۲ مشخصات ساختار هرمی و دایره‌ای

مشخصات ساختار هرمی شکل مشخصات ساختار دایره‌ای
ـ تصمیمات توسط افراد در رأس هرم اتخاذ می‌شود ـ مشتری (ارباب‌رجوع) محور است
ـ تغییر به کندی و کمتر صورت می‌گیرد و تنها از رأس سرچشمه می‌گیرد ـ مسئولیت، مهارتها و قدرت و کنترل تقسیم می‌شود
ـ بازخور و ارتباط از بالا به پایین تغذیه می‌شود ـ کنترل و هماهنگی از طریق ارتباط دائمی و تصمیمات متعدد حاصل می‌شود
ـ میزان حرکت و ارتباط بین بخش ها حداقل است ـ در برابر چالش های جدید، گاهی اوقات تغییر باید بسیار سریع صورت پذیرد
توجه به کارکنان به سمت بالامعطوف است شخص بالادست، مسئول نتایج کارهای زیردستهاست ـ قدرت از توانایی تأثیر و تحریک دیگران ناشی می‌شود، نه از سمت موفقیت فرد
از کارکنان انتظار انگیزه نمی‌رود، بنابراین لازم است رفتار آنها کاملاً کنترل شود ـ به تحرک در آوردن، پیوند دادن و توانمند ساختن گروهها قطعاً از وظایف مدیران است

منبع: (کارگر، ۱۵۰:۱۳۹۰).

 

 

 

 

 

 

 

۲-۲-۵ اصول توانمندسازی

توانمندسازی نیروی انسانی دارای اصولی است که با رعایت آن ها می توان با اجرای توانمندسازی به موفقیت دست یافت برخی از این اصول در ذیل آورده شده است: (یوکل و بکر[۲]، ۲۰۱۲: ۲۲۰).

۱) برای اجرای توانمندسازی هیچ فرمول جادویی یا دستورالعمل استاندارد وجود ندارد، اجرای توانمندسازی در هر شرایطی ویژگی های خاصی دارد؛

۲) توانمندسازی در خدمت یک هدف است: توانمندسازی وسیله‌ای برای رسیدن به هدف است نه اینکه خودش هدف باشد. توانمندسازی به کارکنان کمک می‌کند تا به سازمان و خودشان کمک کنند و به شغل آنان معنا و احساس غروری بخشد تا بتوانند کار را به طور مطلوب انجام دهند؛

۳) توانمندسازی را باید مدیریت کرد: آن را انجام دهید و مطمئن باشید که در حال اجراست؛

۴) توانمندسازی وقتی خوب عمل می‌کند که مبتنی بر ارزشها باشد: زمانی از توانمندسازی انرژی بیشتری به دست می‌آید که مدیران مقبول کارکنان باشند؛

۵) اعتماد و تعهد دو نکته کلیدی محسوب می‌شود: با تسخیر افکار و روان کارکنان می‌توانید مشارکت آنان در پیشنهادات را فراهم کرده، وفاداری و تلاش آنان را مضاعف کنید؛

۶) با تعریف مرزهای کاری می‌توان حدود اختیارات کارکنان را روشن کرد: با حذف موانع شرایط این کار فراهم می‌شود؛

۷) ارتباطات و اطلاعات: شریانهای حیاتی یا مایه زندگی توانمندسازی هستند؛

۸) آموزش توانمندسازی چیزی بیش از اقدامات اصلاحی است: کارکنان را برای مشارکت بیشتر، ارتقای سطح عملکرد آماده سازید؛

۹) مربیگری بیش از کنترل و نظارت مؤثر است: بویژه وقتی که می‌خواهید کارکنان را تشویق به مشارکت کنید و آنان را رشد دهید؛

۱۰) گرامیداشت و قدردانی از افراد برای موفقیت های آتی لازم است.

۱۱) توانمندسازی وقتگیر است: تغییر از فرهنگ کنترل و دستوردهی به توانمندسازی مستلزم تعهد به یک تغییر بلندمدت است. برای موفقیت توانمندسازی باید مشارکت و درگیری کارکنان در یک برنامه بلندمدت در نظر گرفته شود؛

[۱]-Bowen& Lawler

[۲]-Yukl& Becker

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 758
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 تير 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مدل های توانمندسازی

مدل هایی که بر ویژگی های عام توانمندسازی تأکید دارند

۱- مدل باون و لاولر: این صاحبنظران عامل توانمندی را در چهار جزء سازمانی می‌دانند.

  1. اطلاعات درباره عملکرد سازمان
  2. پاداش بر مبنای عملکرد سازمانی
  3. قدرت در اخذ تصمیمات مؤثر بر جهت سازمان
  4. قدرت در اخذ تصمیمات مؤثر بر عملکرد سازمان

۲- مدل اسپریتزر[۱]: اسپریتزر بر مبنای آزمون مدل توماس و ولتهوس در سطح کارکنان میانی یک سازمان تجاری و کارکنان سطح عملیاتی یک سازمان بیمه، عوامل مؤثر بر توانمندی روانی و نتایج حاصله از توانمندی روانی را در قالب مدل تصویری چنین بیان می‌دارد (اسپریتزر،۱۹۹۵).:

 

* دسترسی به اطلاعات

(مأموریت و عملکرد سازمان)

* پاداشها

توانمندی روان

* تأثیر

* عزم شخصی

* شایستگی

* معناداری

* اثربخشی سازمان

 خلاقیت

شکل۲-۱ مدل اسپریتزر منبع: (اسپریتزر،۱۹۹۵).

 

۳- مدل کوئین و اسپریتزر[۲]: ایشان نگرش به توانمندسازی را به دو دیدگاه ایستا و پویا تقسیم‌بندی می‌کنند. در دیدگاه ایستا اعتماد بر این است که توانمندسازی تفویض تصمیم‌گیری در یک چارچوب روشن است. پاسخگویی تفویض می‌شود و افراد در برابر نتایج مسئول هستند. اما در یک نگرش پویا، توانمندسازی پذیرش ریسک، رشد، تغییرات، درک نیازهای کارکنان، مدلسازی رفتار توانمند برای آنها، تیم‌سازی و ترغیب رفتار همکارانه، تشویق ریسک‌پذیری هوشمندانه و اعتماد کردن به افراد در اجرای کار است. به هر حال هر یک از دو دیدگاه ایستا و پویا دارای نقص است و ترکیبی از این دو مورد نیاز است. ایشان معتقدند برای حرکت از دیدگاه پویا چهار گام نیاز است:

  1. ایجاد چشم‌انداز روشن و چالش برای رسیدن به آن
  2. جریان باز اطلاعات و انجام کار تیمی
  3. برقراری نظم و اعمال کنترل
  4. وجود حمایت سازمانی و احساس امنیت و ثبات(جانسون[۳]،۲۰۱۳).

۴- مدل آلفرد باندورا[۴]: باندورا اعتقادات خوداثربخشی و نقش آن را در احساس توانمندی شخص مفهوم‌سازی کرده است.

  1. استفاده از حمایت احساسی مثبت در فشارها و هیجانات کاری.
  2. استفاده از ترغیب و تشویق مثبت.
  3. داشتن مدل از افراد موفقی که اعضا آن‌ها را می‌شناسند.
  4. تحقق تجارب واقعی از تسلط در انجام موفق کارها(جانسون،۲۰۱۳).

۵- مدل ایده‌ال نولر[۵]: وی بیان می‌دارد که ما از توانمندسازی فرد یا گروهی از افراد در یک موقعیت معین وقتی دارای شرایط زیر هستند سخن می‌گوییم:

  1. توانایی کامل تصمیم‌گیری را دارا هستند.
  2. مسئولیت کامل اجرای هر نوع تصمیم را به عهده دارند.
  3. دسترسی کامل به ابزارهای مرتبط با تصمیم‌گیری و اجرا آن را دارند.
  4. *مسئولیت کامل پذیرش پیامدهای هرنوع تصمیم گرفته شده را دارند(فرهنگی واسکندری،۱۳۹۰).

[۱]-Spreitzer

[۲]-Quinn & Spreitzer

[۳]-Johnson

[۴]-Alfred Bandura

[۵]-Noller

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 686
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 تير 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مدل های اقتضایی

۱-مدل فورد و فوتلر[۱]: با توجه به دو بعد محتوای شغل و زمینه شغل و ترکیب آن ها با فرایند تصمیم‌گیری می‌توان به مدلی دست یافت. محتوای شغل شامل وظایف و رویه‌های لازم برای انجام یک شغل خاص می‌شود، ولی زمینه شغل وسیعتر از این است و در ارتباط با وظایف و محیط خارجی سازمان نیز قرار دارد. از آنجایی که سازمانها حاوی مشاغل گوناگون هستند و نیازمند متناسب‌سازی این مشاغل یا مأموریت ها، اهداف کلان و عملیاتی سازمانی هستند هر دو بعد شامل گامهای عمده فرایند تصمیم‌گیری است. بعد افقی افزایش اختیار در تصمیم‌گیری درباره محتوای کار و بعد عمودی افزایش اختیار در تصمیم‌گیری درباره زمینه‌های شغلی را همزمان با افزایش مشارکت در تصمیم‌گیری نشان می‌دهد. حاصل ترکیب این دو بعد، پنج نقطه است که از نظر میزان درجه توانمندسازی متفاوت است.

۲-مدل بلانچارد، زیگارمی و زیگارمی[۲]: در این مدل، مفهوم ایفای نقش مربیگری، ارشاد و انتخاب سبک سرپرستی از جایگاه ویژه برخوردار است. اگر مدیر منش خود را در کمک به دیگران برای رشد درک نکند تلاش های توانمندسازی موفق نخواهد بود. برای اجرای توانمندسازی در ادراک از نقش مدیر تغییر صورت می‌پذیرد، مدیر باید کارکنان را به عنوان نیروهای بالقوه‌ای ببیند که باید به ظهور وضعیت برسند. این فرایند به خوبی در پیگری یا مرشد بودن نامیده‌اند عبارت است از:

  1. تعیین سطح مهارت کارکنان
  2. مطلع ساختن فرد از اهدافی که باید بدست آید و اهمیتی که این اهداف برای کل سازمان دارند.
  3. اجرای آموزشهای مورد نیاز
  4. اجرای حمایت مناسب سرپرست بر مبنای سطح مهارت کارکنان
  5. سبک هدایتگری در موردی که فرد مهارت پائین دارد.
  6. سبک مربیگری برای وظایفی که فرد مهارت دارد ولی تجربه یا انگیزه کافی ندارند.
  7. سبک حمایتی برای وظایفی که فرد مهارت اجرا دارد ولی هنوز اعتماد به نظریابی های خود برای انجام کار ندارد.
  8. سبک تفویض برای وظایفی که فرد با انگیزه و دارای توان کامل می‌باشد.
  9. ارشاد کارکنان تا جذب فرهنگ سازمانی و ارزشهای توانمندسازی
  • حذف موانع ساختاری در سازمان
  • حمایت از استمرار توانمندسازی
  • مشارکت دادن افراد در اطلاعات مربوط به خود افراد و اثربخشی سازمانی (بلانچارد، زیگارمی و زیگارمی، ۱۹۸۵،به نقل از اسکندری وفرهنگی،۱۱۰:۱۳۹۰).

 

۳- مدل کانگر و کاننگو[۳]: این دو صاحبنظر معتقدند که علاوه بر مدیر، اعضاء سازمان، نقش اساسی در فرایند توانمندسازی ایفا می‌کنند احساس کارکنان از توانایی خود عامل مهمی در توانمندسازی است. در این مدل، منظور از مربیگری و استراتژیهای توانمندسازی نه تنها حذف وضعیتهای خارجی ضعیف‌ساز است بلکه ایجاد احساس و اطلاع از خوداثربخشی در زیردستان از اهمیت بیشتری برخوردار است. با این نگرش استراتژیهای مربیگری در راستای ایجاد توانمندی عبارتند از:

  1. ابزار اعتماد به زیردستان همراه با داشتن انتظارات بالا از عملکرد آن ها
  2. ایجاد فرصت مشارکت در تصمیم‌گیری
  3. ایجاد استقلال در دل محدودیتهای بوروکراتیک
  4. وضع اهداف معناداروالهام‌بخش(کانگر وکاننگو،۱۹۹۸).

 

[۱]-Ford & Footler

[۲]-Blanchard & Zigarmi & Zigarmi

[۳]-Conger & Kanungo

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 737
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 تير 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

تعریف مدیریت ارتباط با مشتری

توسعه روزافزون فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی دستاوردهای فراوانی را برای جامعه بشری به ارمغان آورده است و تاثیر شگرفی بر زندگی مردم و نیز رفتار و مناسبات اجتماعی آنان گذارده است. یکی از مهمترین این دستاوردها که منجر به ا فزایش سطح آگاهی جامعه گردیده است، سهولت در دسترسی افراد به حجم وسیعی از اطلاعات گوناگون می باشد. با افزایش آگاهی افراد جامعه، نیازهای جامعه نیز افزایش می‌یابد. برخی از این نیازها عبارتند از نیازهای شهری، اجتماعی، قانونی، فرهنگی و شخصی. بخشی از این نیازها توسط شرکت ها و سازمان های خصوصی و بخشی دیگر توسط سازمان های دولتی مرتفع می‎گردد. در کشور ما ایران، سازمان ها و ارگان های دولتی نقش محوری و اصلی در پاسخگویی به بخش اعظم نیازهای افراد حقیقی و حقوقی را بر عهده دارند. با توجه به این موضوع که سازمان های دولتی با حجم وسیعی ازافراد، درخواست ها، ارتباطات، قوانین و دستورالعمل ها مواجه می باشند لذا پیچیدگی های زیادی در فعالیت های این سازمان ها وجود دارد. این پیچیدگی ها در برخی از موارد می تواند منجر به اتلاف زمان، صرف هزینه های اضافی و بروز مشکلاتی از این قبیل گردد، سازمانی که بتواند این تعاریف، دستورالعمل ها، ارتباطات و قوانین را درچهارچوبی مبتنی بر تکنولوژی روز دنیا ساماندهی نماید، می تواند از رخ دادن مسائل پیش بینی نشده جلوگیری نموده و مبادلات کاری خود را هرچه بیشتر تحت کنترل داشته باشد.امروزه سازمان های دولتی در تلاش اند با تکیه بر فن آوری های جدید اطلاعاتی،  سازمان را به گونه ای تغییردهند که رسالت پاسخگویی به مردم را در کمترین زمان،  با بهترین کیفیت و کمترین هزینه به انجام رسانند و CRM  بهترین راه ممکن برای رسیدن به این مقصود است. CRM روابط و ارتباطات درون و برون سازمانی را بصورت شفاف تعریف می نماید و مزایای بسیاری چون ارائه اطلاعات و خدمات بصورت پیوسته و ۲۴ ساعته، کاهش هزینه ها، افزایش بازده و بهره وری را برای سازمان ها به ارمغان می آورد. مدیریت روابط با مشتریان فلسفه عملیاتی کسب وکار برای جذب و نگهداری مشتریان، افزایش ارزش مشتری، وفادار نگه‌داشتن مشتری و نگه داشتن آنها و پیاده سازی استراتژی های مشتری محور می باشد. CRM  به بهبود روابط با مشتریان، تمرکز بر تصویر جامع چگونگی یکپارچگی ارزش مشتری،  نیازمندی‎ها، استثناء‌ها و رفتارها از طریق تحلیل داده‌ها در تعامل با مشتری می پردازد. سازمان‌ها با استفاده از CRM می‎توانند چرخه فروش را کوتاهتر و وفاداری مشتری به ایجاد روابط نزدیکتر و درآمد را افزایش دهند. بنابراین یک سیستم مدیریت روابط با مشتری می‌تواند کمک کند تا مشتریان موجود حفظ شوند و مشتریان جدیدی جذب شوند. سازمان ها از برخی روش‌هایی شامل مدیریت ارتباط با مشتری، تحلیل ارزش مشتری، استراتژی سازمانی و ساز و کارهای خدماتی که کارایی ارتباطات مشتری را بهبود می‌دهد بکار می‎برند. مدیریت ارتباط با مشتری استراتژی ای برای کسب مشتریان جدید و نگهداشتن آنها است. مدیریت ارتباط با مشتری عملیاتی شامل تمام فعالیت های مرتبط با مشتریان بی واسطه همچون شرکت ها و. …. می‎باشد. هر فعالیت مدیریت ارتباط با مشتری عملیاتی در یکی از سه فرآیند سازمانی زیر پیاده شده است: فروش، بازاریابی و خدمات. در حالی که این ها فرآیند هایی مستقیماَ مرتبط با مشتری هستند. مدیریت ارتباط با مشتری تحلیلی(Analytical  CRM)  تمام اجزایی که برای تحلیل روابط و ویژگی های مشتری که بر اساس اجرای فعالیت های مدیریت روابط با مشتری عملیاتی با تاکید بر نیاز مشتریان و استثنائات شان وجود دارد، تامین می کند. قبل از اینکه سازمان بتواند بازاریابی یا استراتژی های مدیریت روابط با مشتری را توسعه دهد، آنها باید بدانند که چگونه مشتریان برای خرید کردن تصمیم می‌گیرند. این فرآیند تصمیم گیری چرخه خرید مشتری(CBC)  نامیده می‌شود. ما فرض می‌کنیم که زنجیره تمام چرخه های خرید مشتریان از طریق چرخه حیات هرکدام از مشتریان اجرا می‌شود. این فرآیند با توقف مصرف پایان می‌پذیرد.

مساله از اینجا شروع می شود که یک مشتری در محصول , کالا , خدمات و سرویسی که ارائه می دهیم یک چیزی دیده که به سراغ ما می آید و مشتری می تواند یک تجربه خوب داشته باشد یا اینکه مشتری ما را اخراج می کند ! آقای  SamWalton مشهور به walmart می گوید : ((مشتری تنها کسی است که می‌تواند ما را اخراج کند , از مدیر عامل گرفته تا بقیه کارمند )).

CRM  از سه بخش اصلی تشکیل شده است : مشتری , روابط و مدیریت منظور از روابط , ایجاد مشتریان وفادارتر و سودمند تر از طریق ارتباطی یاد گیرنده می باشد و مدیریت عبارت است از خلاقیت و هدایت یک فرایند کسب و کار مشتری مدار و قرار دادن مشتری در مرکز فرآیند ها و تجارب سازمان.

تعاریف متفاتی از مدیریت ارتباط با مشتری ارائه شده است که از آن جمله می توان به بازاریابی یک به یک یا به بازاریابی در تمام دوره عمر مشتری اشاره نمود. شاید تعریف زیر که موئز لیمایم (Moez Limayem) از CRM ارائه نموده بهترین تعریف باشد.

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 561
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 تير 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

ضرورت و اهمیت تحقیق

از لحاظ قدمت گردشگری پدیده­ای کهن است که بر پایه حرکت و جابه­جایی انسان استوار و در عین حال سرشت آدمی نیز با سفر و آشنایی با زمینه­های مختلف مکان­هایی غیر از محل اقامت او عجین شده است. از نظر اهمیت اقتصادی نیز گردشگری در اقتصاد جهانی از اهمیت بالایی برخوردار است و یکی از منابع مهم درآمدهای ارزی هم برای جوامع پیشرفته و هم برای کشورهای در حال توسعه است و امروزه مساله انگیزه­ها در توریسم، انتخاب مسافرت از جمله مسائلی است که ذهن محققان حوزه توریسم و گردشگری را به خود مشغول کرده­است آن­ها را به تلاش وا داشته است تا هر روز بیش از پیش درباره انگیزه­ها و رویاهایی که مسافران را وا می­دارد تا وقت و پول خود را در این راه هزینه نمایند و به کنکاش بپردازند (جاروندی و همکاران، ۱۳۸۸: ۱۲۴).

بنابراین با این شناخت، مدیریت مقاصد گردشگری خواهند توانست بازار هدف خود را به     گونه­ای مناسب در جهت پاسخ­گویی به نیازهای بازار هدف تجهیز کنند.این تنها راه واقعی موفقیت در جلب رضایت گردشگران و توسعه گردشگری در مقصد است، زیرا تامین انتظارات گردشگران  یا عمل کردن فراتر از این انتظارات به معرفی مقصد یا جلوه­ای مناسب نزد گردشگران می­انجامد و آنها نه فقط تکرار سفر به این مقصد را در برنامه قرار خواهند داد بلکه عاملی موثر در تبلیغ برای مقصد ومورد نظر خواهد بود.

با در نظر گرفتن آنچه که گفته شد فواید گونه شناسی گردشگری را می­توان به طور مختصر و مفید در چند مورد ذکر کرد:

-­ امکان پذیری پیش بینی و شناخت جریان­ها و روندهای گردشگری؛

-­ سمت و سو دهی به بازارهای هدف گردشگری به ویژه برای آژانس­های مسافرتی؛

-­ شناخت ظرفیت موجود در کشور از نظر انواع گردشگری؛

-­ شیوه­ای برای ساده­سازی در درک رفتار گردشگران برای دست­اندرکاران صنعت گردشگری؛

-­ تسهیل امکان برنامه­ریزی، بازاریابی، تامین خدمات و تاسیسات زیربنایی مورد نیاز  متناسب با

در این تحقیق تلاش می­شود تا باشناسایی انگیزه­های گردشگران شهرستان قصرشیرین و تاثیر عوامل زمینه­ای و اجتماعی بر انتخاب گونه­های گردشگری به راهبرد­های توسعه متناسب با نیاز گردشگری این شهرستان دست یافت.

 

۱-۳- اهداف تحقیق

۱-۳-۱-­ اهداف اصلی

-­ شناخت تاثیر عوامل موثر بر انتخاب نوع گونه­های گردشگری آن­ها

 

۱-۳-۲-­ اهداف فرعی

-­ شناخت تاثیر جنس گردشگران بر نوع انتخاب گونه­های گردشگری آن­ها

-­ تبیین تاثیر سن گردشگران بر نوع انتخاب گونه­های گردشگری آن­ها

-­ آگاهی از تاثیر سواد گردشگران بر نوع انتخاب گونه­های گردشگری آن­ها

-­ شناخت تاثیر قومیت گردشگران بر نوع انتخاب گونه­های گردشگری آن­ها

-­ تبیین تاثیر چشم و هم چشمی (مقایسه اجتماعی) گردشگران بر نوع انتخاب گونه­های گردشگری آن­ها

-­ شناخت تاثیر رسانه­ها بر نوع انتخاب گونه­های گردشگری آن­ها

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 683
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 تير 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مقدمه

توسعه نظام­مند گردشگری و استفاده از قابلیت­های بسیار این بخش برای بهبود وضعیت کنونی گردشگری کشور، مستلزم به کار گیری برنامه­ریزی گردشگری است، تا باتوجه به حساسیت­های موجود و ظریفت جامعه و نیازهای گردشگران بتوان از قابلیت­های این صنعت در جهت پیشرفت و توسعه جامعه استفاده کرد. در عین حال برنامه­ریزی برای توسعه گردشگری مستلزم توسعه و توجه به نیازها، ویژگی­ها و خواسته­های بازار به عنوان عوامل تقاضای گردشگری است. در این راستا توجه به دیدگاه­ها و انگیزه­های گردشگری برای سفر به یک مقصد به عنوان ضرورت بازاریابی و        برنامه­ریزی توسعه گردشگری است و همچنین مبنایی برای طراحی زیرساختارهای مرتبط با گردشگری از اهمیت خاص برخوردار است. چنانچه انگیزه­ها و اهداف گردشگران با توجه به خصوصیات جمعیت­شناختی و روانی آنان به درستی شناخته شود، می­توان بازارهای هدف برای صنعت گردشگری به گونه­ای تعیین کرد که ضمن رعایت ارزش­های جامعه میزبان، به طریقی مناسب به تامین خواسته­های گردشگران پرداخته شود. در این راستا ما ابتدا سعی می­کنیم مفاهیم اصلی پیرامون گردشگری و انواع آن را تعریف کنیم که این تعاریف در بردارنده مفاهیمی چون گردشگری و انگیزه سفر هستند. سپس به بررسی سوابق تجربی می­پردازیم بدین منظور آثار سایر محققان که به موضوعاتی از قبیل گردشگری و انگیزه­های مرتبط با آن پرداخته­اند را مورد بررسی ثرار می­دهیم. بحث بعدی با عنوان مبانی نظری در بردارنده نظریه­ها و رویکردهای مرتبط با موضوع پژوهش می­باشد. در آخر این فصل چارچوب نظری آورده می­شود که شامل مدل مفهومی و عناصر موثر تشکیل دهنده آن است.

 

۲-۱-­ مفهوم شناسی

۲-۱-۱- گردشگری

به فعالیتی اطلاق می­شود که زمان سفر گردشگران به وقوع می­پیوندد و دربرگیرنده همه چیز از قبیل برنامه­ریزی سفر، مسافرت به مکان مورد نظر، اقامت در آنجا، بازگشت و یادآوری خاطرات سفر بعد از بازگشت می­باشد. همچنین فعالیت­­هایی که مسافر به عنوان بخشی از سفر انجام می­دهد، نظیر خرید­های انجام شده و تعاملاتی که میان میهمان و میزبان به وجود می­آید. خلاصه آنکه، گردشگری تمام فعالیت­ها و تاثیراتی است که در طول سفر برای بازدید­کننده، به وقوع می­پیوندد (لامزدن[۱]،۱۳۸۷: ۴ ).

[۱]– Les, lumsdone

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 827
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 29 تير 1395 | نظرات ()