نوشته شده توسط : admin

ستون های بازاریابی برند

شامل ۴عنصر اساسی است:

۱تشخیص۲  جذب  ۳حمایت از وفاداری برند  ۴تقویت وفاداری برند

ب( برند سیکل زندگی ندارد، برخلاف محصولات که وارد چرخه زندگی می شوند و افول می کنند، ارزش برخی برند ها با گذشت زمان افزایش می یابد مانند کوکاکولا.

ج( وفاداری برند و رهبری: مشتریان وفادار ۹برابر سودآورتر از مشتریان غیر وفادارند.

د( ارزش مشتریان را بدانیم، شرکت ها باید ارزش مشتریان موجود را معین کنند و آنچه دوست دارند و یا بر عکس دوست ندارند را تعیین و یادداشت کنند.

در اینجا به دلیل اهمیت موضوع کمی بیشتر در مورد وفاداری بحث می کنیم:  در این بازار با رقابت بالای جهانی ،شرکت ها تلاش بیشتری برای نگه دار ی مشتریان انجام میدهند.هزینه بدست آوردن یک مشتری جدید بسیار بیشتر از نگه داری مشتریان موجود می باشد.

مشتریان وفادار کمتر نسبت به تغییر قیمت ها حساسیت نشان می دهند و بیشتر تمایل دارند تا درباره سازمان با دوستان و اطرافیان خود با دید مثبت صحبت کنند. وفاداری مشتریان باعث افزایش سهم بازار می شود و افزایش سهم بازار باعث می شود که نرخ بازگشت سرمایه افزایش پیدا کند.

وفاداری به سه نوع نگرشی،رفتاری،متمایز تقسیم می شود.در وفاداری رفتاری به خرید دوباره در یک دوره زمانی اشاره می کند.وفاداری نگرشی به تعهد و قصد خرید دوباره و ارجحیت مشتری می پردازد و نسبت به وفاداری رفتاری محکم تر و با ثبات تر می باشد.این وفاداری باید باعث افزایش وفاداری رفتاری شود.وفاداری متمایز به یک شرکت یا برند اشاره دارد وقتی که خریدار را از برند رقبا جدا می کند.

برای اینکه سازمان ها وفاداری مشتریان را کسب کنند باید بر روابط عمیق تر،با معنی تر ،رفتارهای سودمند و اشکار با مشتریان اعطای پاداش به مشتریان ،خلق ارزش پایه ،روابط ترجیحی،دادن اطلاعات حقیقی به مشتریان تمرکز کنند. وفاداری یکی از مهمترین استراتژی های بازاریابی می باشد.

وفاداری دلیل های کمتری برای مشغول شدن مشتریان به تحقیق اطلاعات گسترده در میان انتخاب های مختلف ایجادمی کند.همچنین مشخص کردند که تصمیم خرید بر اساس وفاداری ممکن است ساده تر و حتی به صورت عادت در بیاید و این ممکن نتیجه رضایت مندی از برند موجود باشد.

یک دلیلی که مشتریان سودمند هستند برای سازمان،این هست که هزینه های بازاریابی سازمان را کاهش می دهد.به علاوه و فاداری میتواند از طریق استراتژی های گسترش و نفوذ بازار گسترده شود و مشتریان وفادار یک دارایی برای برند می باشند.در حالی که بیشتر تحقیقات وفاداری بر فراوانی خرید های مصرفی تمرکز کردند، ولی مفاهیم وفاداری در برای اجناس صنعتی و خدمات و خرده فروشان نیز مهم می باشد . در اینجا به برسی چند عامل که بر وفاداری برند تاثیر می گذارند می پردازیم و سپس اندازه گیری و فاداری را بررسی می کنیم. بعضی از مطالعات موجود در وفاداری برند به طور خاصی بر نقش کیفیت ادراک شده،خوشنامی برند و مخصوصا رضایت مندی تمرکز کرده اند و این حقیقت که تجربه و دانش مشتریان مجموعه رفتارهای بعدی انها راهنمایی می کند.نتایج بدست امده نقش کلیدی اعتماد برند را به عنوان یک متغیر که تعهد ،مخصوصا در شرایط با درگیری بالا که اثرش قوی تر می باشد،در مقایسه با رضایت مندی همه جانبه نشان می دهد حقیقتی که وجود دارد این است که ارتباط اعتماد با طبیعت رضایت مندی و وفاداری وجود دارد،مخصوصا در رابطه با روابط مشتری_برند این رابطه مشاهده شده است.

توسعه و نگه داری وفاداری برند در قلب برنامه بازاریابی جا گرفته است،مخصوصا دربازارهای با رقابت بالا با افزایش غیر قابل پیش بینی اینده و کاهش تمایز محصولات،علاقه مندی شرکت ها برای اتخاذ این دیدگاه از انجا ناشی می شود که ارزشی که وفاداری برند برای شرکت تولید می کند ،سودمندی های بسیاری برای شرکت به دنبال خواهد داشت که شرکت را در مقابل رقبا مصون نگه می دارد. بیشتر تحقیقات این مطالعات را از بعد روان شناسانه دنبال می کنند که این به مراحل شناختی که گسترش نگرش برند را توسعه میدهد مربوط می شود.این دیدگاه بر روابط میان کیفیت  ادراک شده ،رضایت و وفاداری متمرکز شده است. وفاداری به طور گسترده ای به عنوان یکی از راه هایی که مشتریان رضایت خودشان را بیان می کنند، بررسی می شود.مشتریان رضایت خودشان را از عملکرد محصول یا خدمت دریافت شده بیان می کنند.بنابراین این موضوع مربوط به دهه های اخیر نمی باشد و رضایت مندی یکی از ساختار های کلیدی جهانی در پیش بینی رفتار مصرف کنندگان می باشد.مطالعات بسیار زیادی موجود می باشدکه رابطه میان این متغیر و وفاداری را بررسی کرده اند،که آخرین آن دیدگاهی می باشد در رابطه با قصد خرید دوباره،یا یک ضمانت نامه روان شناسانه یا احساسی یا تعهد به برند.مطالعات فقط به بررسی ظرفیت و توان این رابطه نمی پردازند بلکه علاوه بر ان به عوامل تعدیل کننده ای مانند پیچیدگی مقدار جزئیات را هم بررسی می کنند.

همچنین کیفیت ادراک شده به عنوان یک عامل انگیزشی رضایت مندی وشهرت برند به عنوان یک عامل تعدیل کننده میان رضایت مندی و وفاداری شناخته شده است.

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 445
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

رضایت مندی

برخلاف مشاهدات تجربی که رابطه ای میان اعتماد برند و وفاداری و رضایت مندی را نشان می دهند محققان دوست دارند رابطه رضایت مندی و وفاداری را بدون در نظر گرفتن اعتماد بررسی کنند .ولی در رابطه با اعتماد به برند به طرح سه سوال می رسیم ،که در زیر اورده شده است :

  • اولین سوال به درک اعتماد برند و اندازه گیری ان مربوط می شود. برای جواب دادن به این سوال ما درک اعتماد برند را به عنوان احساس امنیتی که یک برند دربرخورد با یک مشتری به او القا می کند،تعریف می کنیم.مطالعات گذشته درباره اعتماد برند دو بعد متمایز را بررسی کردند ولی مطالعات تجربی نشان دادند که در این مفهوم وابستگی مشتری به اعتماد برند فقط در برگیرنده یک بعد می باشد.
  • دومین سوال به درک اعتماد مشتری در مقابل تعهد مشتری می پردازد. نتایج نشان می دهند که اعتماد برند یک تاثیر مهم بر ان دارد،که بر تحمل مشتری در مقابل افزایش قیمت ها می افزاید. همچنین درگیری مشتری به عنوان یک عامل تعدیل کننده میان اعتماد به برند وتعهد مشتری می باشد.
  • و بالاخره رضایت به عنوان یک عامل مقدم بر اعتماد به برند عمل می کند و این یک عامل تعدیل کننده میان درگیری مشتری و اعتماد برند_رضایت مندی عمل می کند.همچنین نتایج نشان دادند که رضایت مندی و اعتماد برند نقش های متفاوتی را در ایجاد تهعد مشتری در رویارویی موقعیت ها و در گیری بالا ایجاد می کند.از دیدگاه مدیریتی این نتایج ، به این معنی است که وفاداری مشتری یک رقابت اساسی و یک بهره اقتصادی به وجود می اورد. مانند تحمل قیمت ها .شرکت ها نباید فقط بر اساس شخصیت درونی سازمان خودشان مدیریت کنند بلکه باید به نگرش های ارمانی مشتریان نیز بپردازند.

بقیه ویژگی های برند به درک مشتری از چگونگی علاقه مندی به محصول و اسایش مشتری در زمان استفاده از محصول ،وابسته میباشد.این درک به احساس امنیت مشتری و بنابرابن به اعتماد به برند برای خوشنودی و وفاداری اینده به برند حتی در شرایطی با در گیر بالا و شرایطی که قبلا از ان محصول برند استفاده نکرده است ،منجر می شود.در نهایت این حقیقت وجود دارد که در شرایط با در گیری بالا اعتماد برند تاثیر قوی تری بر تعهد مشتری نسبت به رضایت مندی دارد ،که در نتیجه آن وفاداری بیشتری نیز به آن برند ایجاد می شود.اگر یک مدیر بخواهد یک رابطه بلند مدت با مشتریانش ایجاد کند ، به برنامه هایی برای ایجاد رضایت مندی کامل مشتری نیازدارد که باید به فعالیت هایی که به ساختتن اعتماد برند منجر شود، تمرکز کند.به این منظور ارتباطات صادقانه و دادن اطلاعات درباره برند ،بوجود اوردن ارزش مورد نیاز مشتری ،افزایش اعتبار برند و رفتارهای غیر سود جویانه از طرف شرکت برند باعث افزایش اعتماد و وفاداری مشتریان به برند می شود.درک روابط عمومی چه عامل هایی بر وفاداری مشتریان تاثیر می گذارد درک مشتری از روابط عمومی یکی از این عوامل می باشد.با توجه به اینکه محیط در حال تغییر می باشدرابطه میان روابط عمومی و وفاداری نیاز به کار بیشتری دارد.

محیط متغییر امرزه تاثیر روابط عمومی را برجسته تر از عوامل سنتی کرده است. تاثیر روابط عمومی بر وفاداری قطعی است به طور ایده ال سازمان ها از طریق روابط عمومی نوع دوستی و مفاهیم غیر انتفاعی را نشان می دهند و همین طور به طرح مسائل واقعی برای سودمندی مشتری می پردازند و موجب اعتماد برند می شوند . اما نشان داده شده است که تاثیر روابط عمومی بر وفاداری مشتریان توسط تصویر برند متفاوت می باشد. بنابراین وقتی مشتری تصویرو وجهه برند سازمان را مورد علاقه خود می بیند،تاثیر روابط عمومی می تواند مثبت باشد. ولی اگر مشتری وجهه برند را مورد علاقه خود نببند،تاثیر روابط عمومی بر وفاداری اندک می باشد وسازمان باید بر استراتژی های ارتقای تصویر برند تمرکز کند تا اعتماد کامل را از مشتری کسب کند.که برای حصول این امر میتوانیم از استراتژی های استحکام و احیا استفاده کنیم.روابط عمومی باعث افزایش وفاداری می شود ولی نمی تواند چیزی که وجود ندارد را به نمایش بگذارد.نتایج نشان میدهد که درک مشتری از روابط عمومی مقدم بر وفاداری مشتری می باشد،و این یک تاثیر محکم و قوی می باشد.

۲-۱۵ ساختن وفاداری برند

سه پیشنهاد برای خلق وفاداری برند که توسط ادمادسن( ۱۹۹۴) ارایه شده است:

  • برای استفاده از برند خود دلیل خوبی ارایه دهید. از طریق شریک کردن برند خود را با انگیزه خوب که محصول را از محصولات رقبا مجزا کند .
  • مشتری خود را بشناسید .از او برای ارایه برند اجازه بگیرید. از طریق شناخت مشتریان ،شرکت ها می توانند به انها دسترسی داشته باشند و در مواقع ارتقا محصول ویا دادن پیشنهاد خاصی به مشتریان با انها تماس بگیرند .
  • محصولات خود را با اطلاعات بفروشید ،ونه با فریب کاری. همچنین با توجه به انواع سطوح وفاداری برند که شامل: راحت طلب ،اسیر، راضی و متعهد می باشد ،مشتریان می توانند وفاداری خود را در یکی از این سطوح تعین کنند ،بنابراین با توجه به هرکدام از این سطوح باید یک استراتژی ایجاد وفاداری پرداخت.

 

۲-۱۶ بازاریابی وفاداری برند

ده اصل اساسی برای ساختن رشد پایدار و سودمند برای وفاداری برند ها و شرکت های انها که توسط لایت (۱۹۹۴)  ارایه شده است:

-۱ پایه بازاریابی وفاداری برند چهار عنصر می باشد که هر برنامه بازاریابی برای خلق وفاداری برندباید شامل انها باشد:این عنصر ها شامل : شناسایی ، جذب ، حفظ کردن و افزایش وفاداری برند.

-۲ برند نباید دوره زندگی داشته باشد. اگرچه محصولات دوره زندگی دارند ولی برند نباید دوره زندگی داشته باشد.

-۳ در وفاداری برند رهبری را در دست بگیرید. یک شرکت می تواند از طریق وفاداری برند رهبری محصول را د ردست بگیرد.

-۴ در هر بازاری که برای رقابت انتخاب می کنید رهبر باشید.وقتی یک شرکت تصمیم برای ورود به یک بازار میگیرد باید با تمام قوای خود وارد شود.

-۵ از رهبر شدن دیگران جلوگیری کنید و برای رسیدن به این هدف یک شرکت باید از بازاریابی در تمام زمان ها هدایت کند.

-۶ پیشگام باشید.

_۷ارزش های مشتریان خود را بشناسید.شرکت ها باید ارزش های مورد انتظار مشتریان موجود خود را بشناسند .

-۸ از وفاداری مشتریان نگه داری کنید.با دانستن اطلاعات بیشتر در رابطه با مشتریان شرکت ها شانس بیشتری برای نگه دار ی مشتریان خواهند داشت.

-۹ براساس کیفیت بفروشید نه براساس قیمت.

-۱۰خط مشی برند باید همان خط مشی بازاریابی باشد

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 706
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

برنامه های وفاداری و احساس تعهد

تحقیقات بیان کردند تاثیر مشارکت مشتریان را در برنامه های وفاداری حمایت سازمان بر وفاداری مشتریان.تحقیقات نشان دادند که مشتریانی که در تعاملات اجتماعی با دیگر مشتریان دارند بوسیله مشارکت در اجتماعات برند ،اغلب وفاداری شدیدتری را نسبت به حمایت از برند نشان می دهندنسبت به برنامه های وفاداری غیر گروهی .برای پی بردن به این موضوع باید سولات زیر را دنبال کنیم:

-ایا درک انها از احساس تعهد می تواند بر وفاداری اعضا نسبت به حمایت از سازمان تاثیر بگذارد؟

-برنامه های بازاریابی می تواند بر اساس احساس تعهدی که اعضا احساس می کنندتمایز قائل شود.مشتریان وفاداری بیشتری نسبت به برنامه های گروهی دارند تا برنامه های مالی.

-برنامه های گروهی که ارتباطات احساسی قوی تری ایجاد می کنند ،وفداران به انها حساسیت کمتری نسبت به رقبا نشان می دهند. مطالعات نشان می دهد کسانی که دربرنامه های وفاداری گروهی شرکت می کنند ،وفاداری بیشتری در حمایت از سازمان دارند.بنابراین برنامه های وفاداری سازمان به عنوان ابزاری برای توسعه وفاداری سازمان ها بکار می رود.با عضویت در اوردن مشتریان در برنامه های وفاداری ،انها از مزایایی

مانند تخفیف های پولی وهمچنین سود های غیر مالی مانند توانایی پیوستن به کلوپ های مشتریان ،دریافت اخبار سازمان و …بهره ببرندو محققان نشان دادند که شرکت مشتریان در برنامه ها ی وفادار ی به انگیزش های مالی وابسته نمی باشد و از سود های غیر قابل لمس لذت میبرند مانند بهبود وضعیت و خود شایستگی البته این روش برا ی همه سازمان ها مناسب نمی باشد .بنابراین بسیاری از سازمان ها مخصوصا آنهایی که محصولاتی با در گیری پایین و خدمات ی ارائه می دهند که استفاده از انها به صورت عادت در امده است،ممکن است استفاده از این برنامه مناسب نباشد. نتایج نشان دادند که ۷۰ درصد مشتریان وفادار سازمان در برنامه های وفاداری سازمان ها شرکت داشتند. ایا برنامه ها ی وفاداری همان وفاداری مشتریان می باشد؟ایا عضویت برنامه های وفاداری وفاداری مشتریان را افزایش می دهد؟جواب به این پرسش ها وابسته به اثر بخشی برنامه های وفاداری می باشد.بعضی از محققان رابطه مثبتی میان برنامه های فاداری و وفاداری مشتریان پیدا کردند و بعضی معتقدند این رابطه ترکیبی می باشد. محققان معتقدند برای اثربخش تر کردن برنامه های وفاداری می توان ازعوامل زیر کمک گرفت:

زمان اعطا،راحتی استفاده از برنامه ،فراهم کردن داده ها ی مفید،اعطای جایزه ،سازگاری برنامه های پاداشی با برند و توانایی اعضا برای در یافت ارزش .

در واقع وفاداری بالاتر مشتریان،باعث افزایش سهم بازار و توانایی بالاتر شرکت برا ی افزایش قیمت ها در مقابل رقبا ،کاهش هزینه های بازاریابی و به طور موثری سطوح داد و ستد را افزایش می دهد.به علاوه وفاداری تبلیغات شفاهی را افزایش می دهد و با استراتژی های رقبا مقابله می کند و سود های بالاتری را بدست می اورد.وفاداری عاملی است که اکثر سازما ن ها از ان به عنوان یک شاخص موفقیت می نگرند . امروزه شرکت هایی با عملکرد برتر در صنایع مختلف در حال حرکت به سمت حفظ مشتریان وجلب وفاداری آنها میباشند، زیرا اغلب بازارها در مرحله بلوغ خود قرار دارند، رقابت در حال افزایش و هزینه های جذب مشتریان جدید نیز به شدت افزایش یافته است. حفظ مشتری وجلب وفاداری آن، برای ادامه کسب و کار امری حیاتی تلقی می شود. در این میان صنعت بانکداری نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین بانکها نیز می بایست برای بهبود وفاداری مشتریان خود بدنبال استراتژیهای گوناگون مدیریتی باشند.امروزه مدیران بانک ها برای جلوگیری از گرایش یافتن مشتری به سمت رقبا بیش از هر زمانی میبایست در پی درک خواسته و نیازهای مشتریا ن باشند، تا بهتر بتوانند نیازهای آنها را برآورده کنند و روابط بلندمدت تجاری با آنها برقرار نمایند. لذا هر رویکردی که بهتر بتواند این مسائل را محقق گرداند بیشتر مورد توجه خواهد بود. بازاریابی رابطه مند به عنوان رویکردی جدید در تحقیق و عمل ثابت کرده که یکی از موفق ترین رویکردها میباشد. همچنین اثبات مزایای متفاوتی که بازاریابی رابطه مند برای سازما ن ها به بار آورده،موجب گرایش بی سابقه به این رویکر د شده است . سازمان ها در ایران نیز باید بتدریج ضرورت توجه به مشتری را درک کنند و در جهت شناخت و تامین رضایت بخش نیاز ها و خواسته های مشتری حرکت کنند و بیش از بیش بدنبال وفادار سازی مشتریان باشند. با توجه به ظهور بانکهای خصوصی در کنار بانک های دولتی و افزایش شدت رقابت میان آنها، بازاریابی رابطه مند را میتوان تدبیری برای حل این معضل بانک ها دانست. با استفاده از این رویکرد ضمن ایجاد رابطه بلندمدت با مشتری ، میتوان فعالیت هایی را که از دید مشتری مهم و ارزش زا میباشند را شناسایی، تقویت و بهبود بخشید و مشتریان بیشتری را جذب و به سازمان وفادار ساخت.بدین ترتیب سازمان ها ضمن بهره برداری از مزایای وفاداری مشتر ی میتواند موقعیت خود را در این بازار رقابتی بهبود بخشد. در راستای همین هدف بانک های ایرانی همواره سعی بر ارائه راهکارها و برنامه هایی برای ایجاد و حفظ روابط بلند مدت با مشتریان و در نهایت وفادارسازی آنها داشته اند. اما برنامه ریزی در این زمینه مستلزم شناخت بانک ا ز نقاط قوت تاثیر بنیان های بازاریابی رابطه مند بر وفاداری مشتریان و ضعف خود در زمینه ایجاد رابطه با مشتری و وفادا رسازی آنها و همچنین بررسی میزان اهمیتی اقدامات انجام شده از نظر مشتریا ن میباشد

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 507
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

) بخش اول(مبانی نظری تحقیق)

۲-۱-۱) مقدمه

از گذشته­های دور بازرگانان در جستجوی فرصت­های تجاری برون مرزی بوده و در راستای این هدف به بازارهای خارجی روی آورده­اند. در دوره­ی اقتصاد سنتی و پیش از انقلاب صنعتی، ارتباط ارتباط بین ملت­ها و کشورها بسیارکمتر از امروز و گاه نیز غیرممکن بود اما در هر حال ماجراجویی و انگیزه­های اقتصادی، بازرگانان بر آن داشت که برای دست­یابی به سود بیشتر به سرزمین­های دور و نزدیک سفر کنند. این تصمیم­گیری­ها عموماً بر پایه­ی تجربیات شخصی و اطلاعات محدود و گاه به شیوه­ی آزمون و خطا انجام می­گرفتند. به موازات توسعه­ی اقتصادی و شکوفایی صنعت و پیشرفت علوم بازرگانی، روش­ها، ابزارها و الگوهایی طراحی و تدوین شدند که مدیریت بازرگانی و بازاریابی را به شدت متحول نمودند. از آن زمان تا کنون، برنامه ریزی­ها و تصمیم گیری­های بازرگانی از جمله ورود به بازارهای برون مرزی و انجام فعالیت­های تجاری بین المللی در چارچوب روش­ها و الگوهای نوین بازاریابی بین الملل و بر پایه­ی یک نظام علمی انجام می­گیرد (حقیقی، ۱۳۸۹، ص ۲۲۴). در واقع می­توان گفت که امروزه با گسترش تجارت، جهانی شدن محصولات و خدمات و بین المللی شدن شرکت­ها، بر اهمیت روابط بازرگانی بین الملل افزوده  شده است (دعایی و حسینی رباط، ۱۳۸۹، ص ۶۱).

یکی از روش­های ورود به بازارهای بین المللی صادرات می­باشد، صادرات فرصت های رشد و توسعه برای شرکت ها ایجاد می­کند. با گسترش سطح دسترسی به بازارهای خارجی، شرکت می­تواند به سطح بالاتری از تولید برسد. این امر باعث کاهش بهای تمام شده واحد و دست­یابی به نرخ های سود بالاتر می­شود. صادرات فرصت­های ایجاد تنوع در بازار را برای شرکت­ها ایجاد می­کند. به علاوه به شرکت اجازه­ی بهره برداری از نرخ های رشد متفاوت در بازارهای متفاوت را داده و وابستگی شرکت به یک بازار خاص را کاهش می­دهد. صادرات فرصت یادگیری به واسطه وجود رقابت را برای شرکت فراهم کرده و باعث می­شود شرکت توانایی بقاء در محیط­های غیر آشنا و غریبه را کم کم به دست آورد. بسیاری از شرکت­ها به دلیل فقدان تجربه، منابع محدود یا سایر موانع نمی­توانند یا نمی­خواهند صادرات را به طور وسیع دنبال کنند (حسینی و همکاران، ۱۳۸۹، ص ۲۲).

 

 

۲-۱-۲) دلایل ورود شرکت ها به صحنه­ی تجارت بین الملل

تا پیش از سال ۱۹۶۰ در مورد چرایی شرکت­ها به سمت بازارهای بین المللی هیچ بحثی به میان نیامده بود. استفن هایمر[۱] (۱۹۶۹)، در نظریه­ی سازمان صنعتی می­گوید که هر شرکتی در بازار داخلی خود یک سری مزیت­های درونی نسبت به شرکت­های خارجی دارد و هم­چنین درک بهتری از محیط کسب و کار خود نیز دارد. این مزایا می­توانند در اصل در رابطه با اندازه ی شرکت، مقیاس تولید، قدرت رقابت بازار و مهارت های بازاریابی، تخصص فناورانه و یا دست­یابی به منابع اولیه­ی ارزان­تر از جمله منابع مالی باشد. بنابراین تنها با دارا بودن هر یک از مزیت­های مذکور، شرکت­ها توان رقابت با شرکت­های محلی بازار خارجی را دارند (اکس و آدرلش[۲]، ۲۰۰۵، ص ۲۴۳).

 

۲-۱-۳) فرآیند ورود به بازارهای بین المللی

تصمیمات اولیه درمورد نحوه­ی ورود به یک بازار، تصمیمات استراتژیک تلقی می­شوند. این تصمیمات با عنایت به جوّ کشور و توانایی­های سازمان و موقعیت رقابتی صنعت اتخاذ می­شوند، نحوه­ی ورود به کشور هدف نه فقط با ملاحظه مرزهای قانونی کشور، بلکه با درک نقاط قوت و ضعف شرکت و شناخت قابلیت­های آن صورت می گیرد. هر یک از روش­های ورود به ویژگی­های خاص خود را دارد، لذا با عنایت به دو عامل کلی فوق، روشی انتخاب می­شود که بتواند موفقیت رقابتی شرکت را تقویت نماید. روش اتخاذ شده می­تواند خود عاملی به عنوان مزیت پایدار تلقی گردد. معمولا تصمیمات مذکور برای مدتی طولانی اتخاذ می­شوند و تغییر سریع آن­ها مقدور و به صلاح شرکت نمی­باشد. نوع استراتژی­های ورود، با توفیق آتی شرکت ارتباط دارد، لذا بررسی عمیق اولیه، پیش از هر اقدامی ضروری می­باشد (قره چه و شمشیری، ۱۳۸۹، ص ۶۹).

فرآیند بین المللی شدن شرکت­ها را یک فرآیند پنج مرحله­ای در نظر گرفته­اند که در نمودار ۲-۱-۱ نیز قابل مشاهد می باشد. مزیت این نگرش در آن است که مراحل این فرآیند را با راهبرد سازمان، مرتبط می داند و نیازهای مختلف مشاوره­ای و اطلاعاتی آن­ها در هر کدام از این مراحل به تفکیک مشخص شده است (شورورزی و همکاران، ۱۳۹۰، ص ۱۵۰).

 

مرحله پنجم  
درگیری متعهدانه مرحله چهارم  
درگیری فعالانه            مرحله سوم  
درگیری آزمایشی در صادرات مرحله دوم  
امکان سنجی صادرات مرحله اول
تمرکز بر بازار داخلی

 

سطح بین المللی شدن

 

 

 

زمان

[۱] Stephen Hymer

[۲] Acs and Audrelsch

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 575
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

انواع روش های نام گذاری کالا

روش های متعددی جهت نام گذاری استفاده می شود بعضی از آنها در زیر عنوان شده است

۱ – روش ساده : گزینش یک نام برای یک کالا مانند : صابون لوکس ، نوشابه سینالکو

۲ –  روش حمایتی : حمایت از نام کالا توسط یک نام بزرگ تر و فراگیر مانند: دریا محصولی از تولی پرس ، سپید محصولی از پاکسان

۳-  روش یکپارچه:  گزینش یک نام برای کلیه محصولات بنگاه مانند: مهرام ، بهروز ، سونی ، کریستین دیور

۴- روشهای ایجاد تمایز: یکی از عوامل بقاء و موفقیت برند در بازار رقابتی امروز همانطورکه قبلاً نیز اشاره شد ایجاد تمایز نسبت به دیگر برندهای موجود می باشد درجهت ایجاد این امر روش های متعددی مورد استفاده قرار می گیرد . از مهتمرین عواملی که یک بنگاه باید درجهت متمایز شدن درنظر گیرد می توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

  • کیفیت
  • زمان تحویل
  • رنگ بسته بندی
  • روش توزیع
  • قیمت
  • بسته بندی
  • تبلیغات
  • دوام
  • خدمات
  • گارانتی
  • ارتباط و مشتری مداری
  • روش فروش
  • نوع و جنس فروشندگان

۲-۱۹ شیوه های برند سازی

از دیدگاه تجاری، برند سازی در بازار بسیارشبیه علامت گذاری در مزرعه است. یک برنامه برند سازی باید طوری طراحی شود که محصول شما را از همه محصولات مشابه متمایز سازد. حتی اگر همه محصولات آن دامنه بسیار شبیه به هم باشند.

بنابراین خلق یک برند بر طبق تعریف انجمن بازاریابی آمریکا به این صورت می باشد : انتخاب یک اسم، لوگو، سمبل، طرح بسته بندی یا سایر مشخصه هایی که یک محصول را از سایر محصولات متمایز می کند . این مولفه های متفاوت از برند ، که قا بل شناسایی و تفکیک پذیر هستند، اساس برند را تشکیل می دهند . برای مثال تنوع استراتژی های نام برند را درنظر بگیرید . بعضی از شرکت ها نام جنرال الکتریک و سامسونگ را دوست دارند و از این اسامی برای تمام محصولات خود استفاده می کنند . تولیدکننده های دیگر محصولات جدی دشان را با برندهای اختصاصی که ربطی با شرکتشان ندارد نامگذاری می کنند. مانند

– Procter

– Gamble’s Tide

– Pampers

– Iams

– Panten product

خرده فروشان برندهای خود را براساس نام فروشگاه دیگران ایجاد می کنند مانند:

– Macy’s has its own Alfani

– INC

– Charter Club

– Club room

اشکال متفاوتی از نام های برند وجود دارند. بعضی از برندها براساس نام اشخاص می باشند. مانند:

-Estee lauder cosmetics لوازم آرایشی

– Porsche automobiles اتومبیل پورشه

-Orville Redenbacher popcornذرت بوداده

براساس نام مکان مانند:

– Stante Fe cologne

– Chevrolet Tahoe SUV

– British Airways

براساس نام حیوانات یا پرندگان مانند:

– Mustang automobiles

– Dove Soap

– Greyhound buses

بعضی از نام های برند برای محصولات با قابلیت ماندگاری استفاده می شود مانند:

– lean cuisine

– just juice

– Ticketron

یا ویژگی های صفاتی مانند:

– DieHard Autobatteries

– Mop & Glo floor

– Beautyrest mattresses

یا اسامی که دارای پسوند و پیشوند هستند و اعتبار علمی و طبیعی دارند مانند:

– Compaq computers

– lexus automobiles

– Intel microprocessors

یک برنامه برند سازی موفق مبتنی بر مفهوم منحصربفرد بودن است. این برنامه برداشتی را در ذهن مشتری احتمالی ایجاد می کند که هیچ محصول دیگری در بازار شبیه محصول شما نیست. آیا یک برند موفق برای همه جذاب است؟خیر. هیچ برندی نمی تواند جاذبه جهانی داشته باشد. با این همه وسعت دادن مبنا، گسترش دادن جاذبه و طولانی تر کردن خط همگی گرایش های رایجی در بازاریابی هستند. همان طور که نیروهایی سعی می کنند سهم بازار شرکت را افزایش دهند نیروهایی نیز وجود دارند که از قدرت برند می کاهند.

۲-۲۰فرآیند مدیریت استراتژیک برند

مدیریت استراتژیک برند شامل طراحی و پیاده سازی برنامه ها و فعالیت های بازاریابی به جهت ساخت، اندازه گیری و مدیریت ارزش برند می باشد. در این قسمت توضیح داده می شود که مدیریت استراتژیک برند شامل چهار مرحله به شرح زیر می باشد:

-۱ شناسایی و ایجاد موقعیت برند

-۲ برنامه ریزی و پیاده سازی برنامه های بازاریابی برند

-۳ اندازه گیری و تحلیل کارایی و عملکرد برند

-۴ رشد و پایداری ارزش برند

 

۲-۲۱ شناسایی و ایجاد موقعیت برند

مدیریت استراتژیک برند توسط درک دقیق از برند، آنچه توسط برند نمایش داده می شود و موقعیت قرارگیری آن نسبت به دیگر رقبا، آغاز می گردد.

موقعیت یابی برند را می توان بدین صورت تعریف کرد: عمل طراحی اظهارات و تصویر شرکت به گونه ای که حجم قابل توجهی از ذهن گروه هدف مخاطب را به خود مشغول سازد. بدین صورت است که منافع بالقوه آن کسب و کار در حال بیشترین اندازه قرار می گیرد. به صورت بنیادی موقعیت برند در جهت متقاعد ساختن مصرف کنندگان از مزایا و یا نقاط تفاوت ۱۳ که برند نسبت به رقبا دارد، بسیار حائز اهمیت می باشد.

۲-۲۲ طرح و پیاده سازی برنامه های بازاریابی برند

ایجاد ارزش برند ملزم ب ه تهیه یک برندی می باشد که مصرف کنندگان از آن اطلاع کافی داشته باشند و نسبت به آن وابستگی قوی، دلپذیر و منحصر به فردی احساس کنند . بطور کلی این فرآیند ایجاد ساختار اطلاعات به سه عنصر اصلی زیر وابستگی دارد:

-۱ انتخابات اولیه از عناصر برند و یا عوامل شناسایی برند و چگونگی آمیزش و تطبیق آنها

-۲ فعالیت ها و برنامه های حمایتی بازاریابی و چگونگی تلفیق برند با آنها

-۳ دیگر وابستگی های غیر مستقیم که از طریق برند در نتیجه ارتباط و اتصال به سایر نهادها منتقل می گردد( مانند شرکت ها، کشورهای مرجع، کانال های توزیع و یا برندهای دیگر )

۲-۲۳ اندازه گیری و تحلیل میزان کارایی برند

امر تخمین و یا ارزش گذاری موقعیت برند، اغلب از طریق ممیزی برند، انجام می پذیرد . ممیزی برند در واقع از طریق بازرسی های فراگیر به جهت ارزش گذاری سلامت برند و مشخص کردن منابع ارزشی آن صورت می گیرد و راهها یی را به جهت ارتقاء و توسعه ارزش برند پیشنهاد می دهد . ممیزی برند به شناخت دقیق منابع ارزشی برند از دو منظر تولید کننده و مصرف کننده، نیاز دارد.

۲-۲۴ رشد و پایداری ارزش برند

حفظ و ارتقاء ارزش یک برند یک فعالیت بسیار پیچیده و بسیار رقابتی قلمداد می شود . فعالیت مدیران استراتژیک ارزش برند دورنمای بسیار وسیع تر و گسترده تر و یا حتی متضادی را نسبت به ارزش برند شامل می گردد و تعیین می نماید که چگونه استراتژی های برند سازی بر فعالیت های صنفی متحد تاثیر می گذارد و چگونه در زمانهای مختلف و در مرزهای جغرافیایی مختلف و یا بخشهای مختلف بازار تطبیق داده می شود.

 

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 924
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

استراتژی های ورود به بازارهای بین المللی

شرکت­ها جهت ورود به بازار کشورهای میزبان می­توانند از استراتژی­های متفاوتی استفاده نمایند. برخی از این استراتژی­ها عبارتند از:

  • صادرات
  • اعطای امتیاز
  • فرنچایزینگ
  • قرارداد مدیریتی
  • تولید قراردادی
  • سرمایه گذاری خارجی مستقیم (سرمایه­گذاری مشترک، تاسیس یک واحد با مالکیت کامل)
  • پیمان های استراتژیک

تصمیم به انتخاب یک استراتژی خاص ورود به بازار، نشان دهنده­ی این است که یک شرکت می­خواهد در آن کشور به چه چیزی دست یابد. چگونه می­خواهد به آن دست یابد، مهم­تر این­که شرکت می­خواهد چه نقشی را در بازار کشور هدف به عهده گیرد. بنابراین برای یک تولیدکننده­ی جهانی مهم است که از سطح درگیری هرکدام از استراتژی­های ورود، مزایا و معایب آن اطلاع کامل داشته باشد. این معلومات در انتخاب یک استراتژی مناسب ورود به بازار برای هر محصول و دست­یابی به توان رقابتی در بازار جهانی بسیار مفید خواهد بود.

 

 

۲-۱-۵) صادرات

انگیزه­ها یا منافع صادرات همواره مورد توجه­ی اقتصاددانان بوده است. نظریه­ی استوارت میل[۱]، درخصوص منافع صادرات، با وجودی که در قرن ۱۹ میلادی عنوان شده است، هنوز هم تازگی خود را حفظ نموده است. استوارت میل با نقل قول از ریکاردو[۲] عنوان می­کند که یک کشور از طریق صادرات می­تواند کالاهایی را وارد نماید که خود قادر به تولید آن­ها نیست. منابع و امکانات در مکان­ها و بخش هایی به کار گرفته می­شوند که از کارآیی و بهره وری بیشتری برخوردار باشند، روش­های تولیدی مناسب تری به کار گرفته شوند و بهره وری افزایش یابد و در نتیجه تولید جهانی به میزان حداکثر خود توسعه می یابد. بنابراین، رشد صادرات موجب افزایش درآمد و اشتغال شده و با فراهم نمودن امکان بهره گیری از صرفه­های مقیاس، بهره گیری از تکنولوژی­های پیشرفته، امکان تخصیص بهینه­ی منابع و افزایش رقابت در تولید محصولات، می­تواند موجبات افزایش بهره وری را فراهم آورد. در حقیقت، گسترش صادرات باعث می­شود که بازار ارز از انحصار دولت خارج شده و به شرایط رقابتی نزدیک­تر شود و تولیدکنندگان داخلی بتوانند هرچه بیشتر از ظرفیت واحدهای تولیدی خود استفاده نمایند. از طرف دیگر، توسعه­ی صادرات امکان استفاده از امکانات جهانی برای رشد تولیدات داخلی را مهیا کرده و از این طریق، محدودیت­های بازار داخلی رهایی یافته و با توسعه­ی مقیاس تولید به منظور صادرات بیشتر به بازارهای خارجی، زمینه­ی دست­یابی به رشد و توسعه­ی اقتصادی را فراهم می­آورد (لوپز و سرانو[۳]، ۲۰۰۷، ص ۲۲۵).

صادرات شیوه­ای شناخته شده و دارای سابقه­ی طولانی در بازرگانی بین المللی می­باشد. بسیاری از شرکت های تولیدی گسترش فعالیت­های بین­المللی خود را با صدور کالا آغاز نموده و بعدها به تدریج به سایر روش­های ورود به بازارهای خارجی روی آورده­اند. در دورانی که شرایط تولید برای شرکت­های صنعتی و تجاری در کشورهای توسعه یافته هنوز مساعد بود و قوانین و مقررات محدودکننده به وسیله­ی دولت­ها وضع نشده بود، تولید کالا در این کشورها و صدور آن به خارج، روشی منطقی و سودآور محسوب می شد. در این دوره سطح دستمزدها و سایر هزینه­های تولید هنوز آن­قدر افزایش نیافته بود که تولید در آن کشورها را در مقایسه با کشورهای کمتر توسعه یافته غیراقتصادی نماید (حقیقی، ۱۳۸۹، ص ۲۳۰).

توسعه­ی صادرات سبب تغییر دادن تخصیص منابع از بخش­ها و صنایع با بهره وری پایین به صنایع با بهره وری بالا می شود و منابع را به سوی فعالیت­هایی که بیشترین عملکرد را دارند، هدایت می­کند. از این طریق، بهره وری کل عوامل تولید و رشد اقتصادی افزایش می­یابد. با گسترش صادرات، تشکیلات تجاری و نیز اقتصاد، به اکتشافات جدید در مدیریت اقتصادی و بهبود تکنولوژی و شیوه­های بهتر تولید، تشویق می شوند. بنابراین، فرصت­هایی که پیش از آن نادیده گرفته می­شدند، به منابع اصلی برای رشد اقتصادی تبدیل می­شوند (طیبی و همکاران، ۱۳۸۷، ص ۸۸).

لازم به ذکر است که موفقیت سازمان­های صادرکننده در بازارهای بین المللی اتفاقی نیست، بلکه این موفقیت در ادبیات مربوط از دیدگاه­های مختلف بررسی شده است. بسیاری از مطالعات به علل درونی، مانند نقاط قوت سازمانی در جنبه­های مالی، نیروی انسانی و غیره اشاره کرده­اند و برخی دیگر به عوامل بیرونی مانند: فرصت­هایی که در معرض دید سازمان قرار می­گیرند، اشاره دارند. رقابت از یک سو و تغییرات مداوم از سوی دیگر، سازمان­ها را با شرایط پیچیده­ای رو به رو می­کند که نیاز به استراتژی و برنامه ریزی بلندمدت را بیش از پیش یادآور می­شود. این نیاز در سازمان­های صادرکننده نیز به قوت خود باقی است و چه بسا از دیگر سازمان­ها که فقط در سطح ملّی فعالیت می­کنند، وجود داشته باشد (رحیم نیا و صادقیان، ۱۳۹۰، ص ۱۲۱).

صادرات عبارت است از عمل خارج کردن کالا از قلمروی گمرکی یک کشور. قلمروی گمرکی، مناطقی از قلمروی یک کشور است که در آن مقررات گمرکی آن کشور به طور کامل اجرا می­شود. صادرات می­تواند به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم انجام شود. شرکت­ها به طور معمول صادرات را با صادرات غیرمستقیم آغاز می­کنند و در نهایت ممکن است خود به سمت صادرات مستقیم، حرکت کنند و انجام همه­ی امور صادراتی را خود انجام دهند. تحت این شرایط، سرمایه گذاری و مخاطرات شرکت تا اندازه­ای افزایش می یابد و به دنبال آن بازده­ی بالقوه نیز افزایش خواهد یافت. در تقسیم بندی دیگر، صادرات به انواع صادرات کالا و خدمات تقسیم می­شود. صادرات را می­توان نقطه­ی شروعی برای جهانی شدن پنداشت. جهانی شدن منجر به انتقال سریع­تر و راحت­تر دانش، تکنولوژی و در نتیجه شیوه­ی درست انجام کارها و فرآیندها می شود (لوپز و سرانو[۴]، ۲۰۰۷، ص ۲۲۵).

صادرات نیز هم­چون سایر روش­ها و استراتژی­های ورود به بازارهای بین المللی مزایا و معایبی دارد که عبارتند از:

 

 

  • مزایای صادرات:

صادرات دارای دو مزیت عمده می­باشد. اول این­که شرکت­ها برای صدور کالای ساخته شده نیازی به سرمایه گذاری سنگین جهت استقرار تاسیسات تولیدی در کشور میزبان ندارند. دوم این­که، صادرات کالا به شرکت امکان بهره مند شدن از صرفه جویی های مکانی و منحنی تجربه را می­دهد.

  • معایب صادرات

صادرات در مقایسه با سایر روش­های ورود به بازارهای بین المللی معایب زیادی هم دارد. اول این­که، اگر تولید یک کالا در سایر کشورها با هزینه­ی کمتری انجام گیرد، یعنی این­که اگر شرکت بتواند این کالا را در سایر کشورها ارزان­تر تولید نماید، آن­گاه تولید آن در کشور اصلی و صدور آن به خارج، قابل توجیه نخواهد بود. در چنین شرایطی برای شرکت­هایی که استراتژی­های جهانی و فراملی را دنبال می کنند، انتقال تاسیسات تولیدی به خارج و بهره مند شدن از صرفه جویی­های هزینه­ای، شیوه­ای خردمندانه­تر از صادرات کالا خواهد بود. دوم این­که، بالا بودن هزینه­های حمل و نقل به ویژه برای کالاهای پرحجم یا سنگین، روش صادرات کالای ساخته شده را غیراقتصادی می­نماید. سوم اینکه، هنگامی که کشورهای واردکننده بر کالاهای وارداتی، حق گمرکی وضع نمایند، دریافت عوارض گمرکی از واردکنندگان کالا باعث افزایش قیمت آن­ها و نهایتاً کاهش صادرات می­گردد. چهارم اینکه، هرگاه شرکت صادرکننده عملیات بازاریابی را به نمایندگان فروش یا شرکت­های محلی در کشور میزبان واگذار نماید، ممکن است این شرکت­ها وفاداری کافی نسبت به این کالا نداشته و موقعیت رقابتی آن در برابر کالاهای رقیب، تضعیف گردد (حقیقی، ۱۳۸۹، ص ۲۳۱).

از نظر کاتلر و آرمسترانگ (۱۳۸۱) روش­های ورود به کشورهای خارجی شامل صادرات، سرمایه گذاری مشترک و سرمایه گذاری مستقیم می باشد. ریسک صادرات برای ورود به بازارهای خارجی از همه کمتر بوده و فروش از طریق صادرات، کم­ترین تخصیص امکانات و کمترین تغییرات بر روی برنامه­های داخلی شرکت را می­طلبد. از طرفی میزان ارزآوری صادرات بیش از سایر روش­ها می­باشد. تولیدکنندگان در ابتدا، محصولات تولیدی خود را در داخل کشور عرضه می­کنند تا نیاز بازار داخلی تامین شود و سپس با وجود رقابت داخلی و نیاز به فروش گسترده جهت افزایش سهم بازار، به بازارهای بین المللی روی می­آورند (طیبی و همکاران، ۱۳۸۷، ص ۸۸).

صادرات از زمان­های قدیم متداول­ترین روش ورود به بازار کشور میزبان بوده است. دولت­ها معمولا شرکت­های خود را به صادرات تشویق می­کنند، به دلیل این­که صادرات، میزان اشتغال را افزایش می­دهد، رقابت را تشدید و ارز حاصل می­کند. شرکت­ها به دو روش می­توانند به صادرات مستقیم و صادرات غیرمستقیم. هنگامی که یک شرکت کلیه­ی فعالیت­های ضروری جهت فروش محصولات خود را در کشور میزبان به عهده می گیرد به صادرات مستقیم دست زده است. این فعالیت­ها عبارتند از: تعیین ظرفیت بازار، یافتن خریدار، تعیین کانال­های توزیع و انجام امور اداری صادرات از قبیل آماده سازی اسناد، اقدامات مربوط به حمل کالا و بیمه نمودن محموله. هنگامی که شرکت تمایل به صادرات غیرمستقیم داشته باشد، تمام این وظایف را به واسطه­ای مانند یک شرکت مدیریت صادرات واگذار می­کند و یک شرکت مدیریت صادرات درمقابل یک مبلغ معین یا حق العمل یا ترکیبی از هر دو، به صادرات محصول اقدام می کند (شورورزی و همکاران، ۱۳۹۰، ص ۱۵۴).

[۱] Stuart Mill

[۲] Ricardo

[۳] Lopez and Serrano

[۴] Lopez and Serrano

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 555
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

– تعریف نظری وعملیاتی متغیرهای تحقیق:

۱-۷-۱-تعریف نظری و عملیاتی متغیرهای مستقل و وابسته:

متغیرها تعریف
خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است. کشف چیزی است موجود که به علت کور ذهنی ناشی از عادت دیده نمی شود. نگاهی کنجکاوانه و کاوشگر به دیده ای قدیمی است که آن را می یابد و آشکار می کند. ( الوانی ، ۱۳۸۶، ۱۲۹)
ابعاد ماهیت شغل مجموعه ای از خصایص درونی یک شغل که بر تلاش و عملکرد ذهنی و جسمی و همین طور کاهش خستگی شغلی کارکنان تأثیر می گذارد ( پرتوی ، ۱۳۸۵، ۲۶ )

ماهیت شغل شامل شش بعد : ارزش کار ، خوداستقلالی ، بازخورد ، ابزارشغلی ، فرصت شغلی ، چالش شغلی است

چالش های شغلی به موقعیت هایی در شغل که افراد می توانند از توانایی ها واستعدادهای خود استفاده کنند و در نهایت دستاوردهای خود را به نمایش گذارند .( پرتوی ، ۱۳۸۵ ، ۲۸ )
ارزش کار میزان تأثیر یک شغل بر زندگی و سلامت افراد دیگر در داخل یا خارج از سازمان را گویند . علاوه بر این هر چقدر کارمند در فرایند کار از مهارت های شغل خود بتواند استفاده کند کار برایش با ارزش تر به حساب می آید.. ( پرتوی ، ۱۳۸۵ ، ۲۸ )
فرصت شغلی به موقعیت های یادگیری در ضمن کار و تداوم این یادگیری و به وجود آمدن این احساس در کارمند در فرایند کار از مهارت های شغل خود بتواند استفاده کند کار برایش با ارزش تر به حساب می آید. ( پرتوی ، ۱۳۸۵،  ۲۸ )
ابزار شغلی به کلیه عواملی گفته می شود که موجب تسهیل فرایند کار در یک شغل می گردد مانند پرداختی ها به کارکنان ، فضای فیزیکی محل کار ( از نظر نور و صدا و … ) ، راهکار های اداری و اجرایی لازم برای بهبود در فرایند کار منابع ، کمکهای اداری و فنی ، تجهیزات لازم برای انجام کار. ( پرتوی ، ۱۳۸۵  ، ۲۸  )

 

متغیر وابسته

 

متغیر

مستقل اصلی

 

 

 

متغیرهای مستقل فرعی

 

 

خود استقلالی به میزانی که یک شغل برای کارکنان آزادی و عدم وابستگی فراهم می کند و برای زمان بندی و تعیین روش های انجام کار آزادی عمل ایجاد می کند گفته می شود. (پرتوی ، ۱۳۸۵ ،۲۸   )
بازخورد به آن درجه از اطلاعات مستقیم و شفاهی که کارکنان درباره اثربخشی و عملکرد کارشان دریافت می کنند اطلاق می گردد. (پرتوی ،۱۳۸۵  ،  ۲۸)

جدول۱-۱) تعریف نظری و عملیاتی متغیر های تحقیق

 

 

۱-۸ – قلمروتحقیق:

قلمرو مکانی: سرپرستی ها و شعب شرکتهای بیمه استان گیلان( بصورت خاص مدیران و کارکنان ادارات ستادی شرکت بیمه ایران).

قلمرو موضوعی: این تحقیق در حوزه مدیریت منابع انسانی و مدیریت دانش می باشد.

قلمرو زمانی: این پژوهش در نیمه اول سال ۱۳۹۳ صورت گرفته است.

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 730
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل

در این مرحله، شرکت فقط علاقه­مند به فعالیت در بازارهای داخلی بوده و هیچ تمایلی به صادرات محصولات خود به بازارهای بین المللی ندارد. در واقع مرحله­ی اول، بیان­گر این است که شرکت غیر از بازار داخلی به هیچ بازار دیگری فکر نمی­کند. در این گام باید به شرکت­ها در مورد مزایای بین المللی شدن اطلاع رسانی کرد تا آن­ها کم کم دانش و تمایل لازم را در این زمینه کسب نموده و بهتر بتوانند مزایای بازرگانی بین المللی را ارزیابی نمایند.

 

مرحله دوم: امکان سنجی صادرات

در این مرحله، شرکت به دنبال جمع­آوری اطلاعات می­باشد تا فعالیت­های صادراتی را ارزیابی و امکان سنجی نماید. در حقیقت، این مرحله دربرگیرنده­ی آن دسته از شرکت­هایی است که تصمیم به حرکت به سمت بازارهای بین المللی گرفته­اند، البته نه به طور کاملا فعالانه. در این گام شرکت­ها به دنبال یافتن پاسخ به یک سری سوالات از خود هستند. از جمله این­که چرا باید به سمت بازارهای بین المللی حرکت کنند؟ و اینکه به کجا و چگونه بروند؟ پاسخ به این سوالات در تصمیم­گیری آن­ها در مورد ادامه یا برگشت از این راه بسیار سرنوشت ساز و تعیین کننده می باشد.

مرحله سوم: درگیری آزمایشی در صادرات

در این مرحله، شرکت، صادرات را در مقیاس کم شروع می­کند. در بازارهایی که تشابه فرهنگی داشته و فاصله­ی فیزیکی کمی دارند، صادرات خود را آغاز می­نماید و در واقع صادرات را به عنوان فعالیتی حاشیه ای دنبال می­کنند. در این سطح، اولین گاه­های عملی و جدی از طرف شرکت­ها برای ورود به بازار خارجی برداشته می­شود. در این مرحله، شرکت صادرات را در مقیاس کم و معمولا در یک بازار شروع می­کند که دریابد آیا همه چیز مطابق انتظارات و برنامه­های تعیین شده، پیش می­رود یا خیر؟ این بدان معنی است که شرکت ها معمولا یک بازار را برای آغاز فعالیت­های صادراتی انتخاب می­کنند تا بتواند به بهترین نحو ممکن فعالیت­های خود را مدیریت نمایند. در این سطح نیز شرکت در مراحل آغازین بین المللی شدن بوده و صادرات را به صورت حاشیه­ای دنبال می­نماید. در واقع، شرکت­ها نیاز دارند که با اطلاعات عمومی و خاص درخصوص فرهنگ کسب و کار بازارهای خارجی، عوامل لجستیکی و غیره حمایت شوند. داشتن اطلاعات، شرکت را تشویق به گسترش فعالیت­های صادراتی می­نماید.

مرحله چهارم: درگیری فعالانه

در این مرحله، یک تلاش سیستماتیک برای افزایش فروش از طریق صادرات، به بازارهای گوناگون انجام می شود. مدیران شرکت، ساختار سازمانی را طوری طراحی می­کنند که فعالیت­های مذکور را حمایت نماید. در این سطح، شرکت به صورت فعال وارد بازارهای بین المللی می­شود. زمانی شرکت فعالانه اقدام به صادرات می­کند که اقدامات اولیه و آزمایشی وی با موفقیت انجام شده باشند. مهم­ترین اقدام در این سطح آن است که شرکت بایستی ساختار سازمانی خود را طوری طراحی نماید که متناسب با الزامات این مرحله از بین المللی شدن باشد. از این رو شرکت­ها نیاز به اطلاعات خاصی دارند که آن­ها را در توسعه و پشتیبانی از فعالیت­های بین­المللی­شان یاری دهد. در این سطح ممکن است که نیازمند اطلاعاتی درخصوص فرصت­های موجود در سایر بازارها باشند تا بتوانند فعالیت­های صادراتی خود را گسترش دهند.

مرحله پنجم: درگیری متعهدانه

در این مرحله، شرکت در این سطح از بین المللی شدن کاملا به صادرات وابسته می­شود. مدیران دائماً به این مساله فکر می­کنند که منابع محدود خود را به طور بهینه هم به بازار داخل و هم بازار خارج، اختصاص دهند. در این سطح، مدیران شرکت به فکر سرمایه گذاری مستقیم در بازارهای بین المللی نیز هستند. این گام درواقع درگیری متعهدانه­ی شرکت­ها در بازرگانی بین المللی است. در این سطح شرکت­ها دیدگاه خود را نسبت به بازارهای خارجی تغییر داده­اند، به صادرات تنها به عنوان یک فروش اضافه بر بازار داخلی نمی نگرند بلکه شدیداً وابسته به بازارهای بین المللی می­باشند به این دلیل، این شرکت­ها دائما با این مساله روبرو هستند که منابع محدود خود را چگونه هم به بازار داخل و هم به بازارهای خارجی اختصاص دهند. اغلب شرکت­ها در این سطح از بین­المللی شدن، تنها به صادرات فکر نمی­کنند بلکه به دنبال سرمایه گذاری مستقیم و یا مشترک و خرید مجوز تولید و مدیریت و سایر راه­های ورود به بازارهای دنیا نیز هستند. در نتیجه، آن­ها هم­چنان نیاز دارند درخصوص چنین تصمیم گیری­های راهبردی حمایت اطلاعاتی شوند (قره چه و شمشیری، ۱۳۸۹، ص ۷۰).

  1. فراهم نمودن اطلاعات مورد نیاز شرکت­ها

داشتن اطلاعات در تمامی مراحل و سطح بین­المللی شدن در زمینه­های مختلف در دست­یابی به اهداف، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و به دلیل حیاتی بودن آن، اگر توانایی­ها و قابلیت جمع آوری و بهره برداری از اطلاعات در هر سازمانی به درستی مدیریت شده و توسعه یابد، شرکت مذکور را در کسب و حفظ مزیت­های رقابتی بسیاری توان­مند خواهد نمود. این اطلاعات می­تواند شامل اطلاعات مورد نیاز درخصوص زبان، آداب و رسوم، استانداردها، رویه­ها و روندهای موجود در بازار درخصوص محصولات باشد. از این رو با درنظر گرفتن میزان اهمیت اطلاعات و با وجود عدم اطمینانی که در محیط کسب و کار وجود دارد، نمی توان حتی تصور کرد که شرکتی بتواند بدون داشتند اطلاعات لازم به سمت بازارهای بین المللی حرکت کند. دلیل اینکه کشورها در ابتدای کار صادرات و در مجموع بیشترین فعالیت صادراتی را با کشورهای همسایه دارند، نیز همین عامل است. تمامی شرکت­ها بایستی مجهز به انواع شیوه­های جمع­آوری اطلاعات باشند تا بتوانند بر موانع بین­المللی شدن فائق آیند. از این رو نیاز به دست­یابی راحت به انواع اطلاعات دارند در حالی که آن­ها اغلب منابع و یا تخصص کافی بری خرید و تهیه­ی این اطلاعات را ندارند و به تنهایی نمی­توانند به این اطلاعات دست یابند. این اطلاعات باید از طریق یک برنامه­ی توسعه ی صادرات و به صورت کم هزینه در اختیار این شرکت قرار گیرد که این کار ممکن است مستقیما توسط نهادهای خاص دولتی ارائه شود یا این­که با حمایت دولت و توسط بخش خصوصی انجام گیرد (دارلینگ و سریستو[۱]، ۲۰۰۴، ص ۲۱۵).

  1. وجود انسجام شبکه­ای نهادها و افراد درگیر در برنامه توسعه صادرات

همان­طور که پیش­تر اشاره شد شرکت­ها به دلیل محدودیت­ها و مشکلاتی که با آن مواجه هستند، نمی توانند به تنهایی همه اطلاعات مورد نیاز خود را تهیه نمایند از این رو باید از طریق یک برنامه­ی توسعه­ی صادرات به آن­ها ارائه شود. برنامه­ی توسعه­ی صادرات زمانی به نتیجه خواهد رسید که برگرفته از سیاست های راهبردی باشد که در راستای اهداف ملی توسعه­ی اقتصادی اتخاذ شده باشد. برنامه­ی توسعه­ی صادرات بایستی ماهیتی کاملا پویا و توسعه محور داشته، بخش خصوصی را هم دخالت داده و بین اعضای درگیر درآن هم انسجامی راهبردی وجود داشته باشد. نمی­توان یک مدل جامعی درخصوص ساختار شبکه ی مورد نیاز جهت اجرای برنامه­های توسعه­ی صادرات برای همه تجویز نمود اما هر شبکه­ای باید یک سری خصوصیات را حتما دارا باشد تا برنامه­ی توسعه­ی صادرات به موفقیت بیانجامد این خصوصیات عبارتند از:

اولین مشخصه این است که یک سری ارتباطات نهادی و عملیاتی باید در هر سه مرحله فرآید راهبردی صادرات ایجاد شوند. این مجموعه روابط راهبردی روابط مربوط به برنامه­ریزی و اجماع، اجرا و کارایی در اجرا و نظارت و ارزیابی عملکرد را شامل می شود.

دومین مشخصه یک شبکه­ی حمایتی این است که باید دارای یک ساختار نهادی مطمئن در مرکز شبکه باشد که تعاملات اعضای شبکه را هماهنگ نماید.

سومین مشخصه مربوط به مرحله­ی برنامه­ریزی و اجماع است که باید روابط رسمی و غیررسمی بین اعضای سه گانه ی برنامه­ی ترفیع صادرات مشخص و ایجاد شده باشد. این سه عضو عبارتند از: دولت (نهادهای دولتی)، بخش خصوصی (صادرکنندگان، تولیدکنندگان و اتحادیه­های مختلف و غیره) و نیروی اجرایی برنامه، صرف داشتن روابط رسمی تضمین کننده استخراج راهبردهای موفق نیست. اغلب روابط رسمی کم­تر، اثربخشی بیشتری دارند.

چهارمین مشخصه داشتن شبکه­ای از روابط نهادی است تا بر توانایی توسعه و بین المللی شدن شرکت­ها توجه داشته و آن­ها را تقویت کند.

پنجمین مشخصه این است که باید بخش دولتی تشکیل این شبکه را آغاز و حمایت کند به علاوه بخش خصوصی هم باید در این زمینه کاملا درگیر باشد تا منافع ملّی را پوشش داده و تضمین نماید (قره چه و شمشیری، ۱۳۸۹، ص ۷۲).

[۱] Darling and Seristo



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 427
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

اهداف تحقیق:

۱-۴-۱- اهداف اصلی:

سنجش رابطه بین ابعاد مختلف ماهیت شغل با خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان.

 

۱-۴-۲- اهداف فرعی:

۱- سنجش رابطه ارزش کار و خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان.

۲- سنجش رابطه خوداستقلالی و خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان.

۳- سنجش رابطه بازخورد و خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان.

۴- سنجش رابطه ابزار شغلی و خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان.

۵- سنجش رابطه فرصت های شغلی و خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان.

۶- سنجش رابطه چالش های شغلی و خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان.

 

۱-۵- چهارچوب نظری تحقیق:

چهاچوب نظری تحقیق بنیانی است که تمام پژوهش براساس آن شکل می گیرد و شبکه ای است منطقی و توصیفی که بر روابط میان متغیرها استوار است. به طوری که یک چهارچوب نظری می تواند متغیرهای مهم مربوط به مسئله را شناسایی و مشخص نماید و پیوند این متغیرها را ارائه دهد. ( نوری اصل، ۱۳۸۸، ۱۰)

متغیرهای فراوانی بر میزان خلاقیت کارکنان تأثیرگذار هستند. در این میان متغیر موردنظر محقق ، ابعاد ماهیت

شغل-که شامل شش بعد: ارزش کار، خوداستقلالی، بازخورد، ابزارشغلی، فرصت شغلی و چالش شغلی است- به عنوان متغیر مستقل می باشد که با توجه به فرضیات مطرح شده درصدد سنجش تأثیر آن ها در متغیر وابسته، میزان خلاقیت کارکنان، هستیم.

در سال ۱۹۷۸بیکر با الگو برداری از مدل ویژگی های شغلی هاکمن و اولدهام که پنج بعد درونی کار شامل تنوع مهارت، هویت وظیفه، اهمیت وظیفه، استقلال و بازخورد را مد نظر قرار می دهد، ماهیت یک شغل را شامل شش بعد ( ارزش کار، خوداستقلالی، بازخورد، ابزارشغلی، فرصت شغلی، چالش شغلی ) درنظر گرفت. رابطه بین ماهیت شغل و میزان خلاقیت کارکنان از نظر سرپرستان در کارخانه ذوب آهن اصفهان مورد بررسی قرار گرفته و بین هر شش بعد ماهیت شغل و خلاقیت رابطه مثبت و معناداری به دست آمده است. ( سیادت، یارمحمدزاده، پرتوی،۱۳۸۶،۵۴ و۵۳ )

همچنین این رابطه از نظر کارکنان بانک های استان گیلان نیز مورد بررسی قرارگرفته و بین هر شش بعد ماهیت شغل و خلاقیت رابطه مثبت و معناداری به دست آمده است. ( نوری اصل ،۱۳۸۸ ،۶۲ و۶۱ ) ما نیز بر این مبنا دراین تحقیق قصد داریم تأثیر ابعاد ماهیت شغل در میزان خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان را مورد بررسی و سنجش قرار دهیم.

 

۱-۶- فرضیه های تحقیق:

۱-۶-۱- فرضیه اصلی:

بین ابعاد ماهیت شغل وخلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان رابطه معنا داری وجود دارد.

۱-۶-۲- فرضیه های فرعی:

۱- بین ارزش کار و خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان رابطه معناداری وجود دارد

۲- بین خوداستقلالی و خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان رابطه معناداری وجود دارد.

۳- بین بازخورد و خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان رابطه معناداری وجود دارد

۴- بین ابزار شغلی و خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان رابطه معناداری وجود دارد.

۵- بین فرصت های شغلی و خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان رابطه معناداری وجود دارد.

۶- بین چالش های شغلی و خلاقیت کارکنان بیمه استان گیلان رابطه معناداری وجود دارد.

متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 638
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

) انگیزه های صادراتی شرکت ها

اغلب موسسات از حرکت به سمت بازارهای بین المللی و انجام عملیات صادرات، به دنبال کسب سود بیشتر هستند و البته انگیزه­های دیگری از جمله افزایش سهم بازار، رهبری در صنعت و بازار و غیره نیز دارند. با این وجود ریشه­ی انگیزه­های دیگر نیز در کسب سود است زیرا سودآوری یک شرکت نشانه­ی سلامتی آن است. در مجموع انگیزه­های صادرات شرکت­ها را می­توان از یک دیدگاه به شرح زیر تقسیم بندی نمود (سوارز- اورتگا و آلاموورا[۱]، ۲۰۰۵، ص ۱۱۲):

جدول ۲-۱) مجموع انگیزه های صادراتی شرکت ها

انگیزاننده های صادرات داخلی خارجی
فعالانه صرفه مقیاس ناشی از صادرات

اصرار و علاقه ی شدید مدیران

داشتن رشد رقابتی ناشی از صادرات

پتانسیل رشد اضافی ناشی از صادرات

پتانسیل سودآوری اضافی ناشی از صادرات

پتانسیل فروش ناشی از صادرات

تولید محصولات با کیفیت منحصر بفرد

 

تشویق سایر سازمانها و نهادها

شناسایی فرصت های بهتر در خارج از کشور

دارا بودن اطلاعات گسترده از بازارهای جهانی

انگیزاننده های دولتی

دریافت سفارش در نمایشگاه های تجاری

انفعالی تجمع محصولات در انبار و تولید زیاد ظرفیت تولید بلااستفاده

جبران فروش های فصلی

نیاز به کاهش ریسک وابستگی به بارازهای داخلی

رکود و کاهش فروش و سود داخلی

 

رقابت شدید در بازارهای داخلی

حرکت رقبا به سمت صادرات

دریافت سفارش ناگهانی از مشتری

اشباع بازارهای داخلی

منبع: سوارز-اورتگا و آلاموورا، ۲۰۰۵

 

۲-۱-۷) موانع صادراتی

شرکت­ها در هر یک از مراحل فرآیند بین المللی شدن از قبل از شروع عملیات صادرات تا مراحل آغازین و درگیری اساسی در صادرات، با موانع صادراتی مواجه می­شوند اما اغلب ماهیت این موانع در طول فرآیند بین المللی شدن تغییر می­کند. به گونه­ای که در مراحل اولیه بیشتر مربوط به طرز تلقی و نگرش به صادرات بوده و جنبه­ی ادراکی دارند اما با پیشرفت در فرآیند صادرات، بیشتر ماهیت ساختاری و عملیاتی پیدا می کنند که جنبه­ی تجربی و واقعی دارند. کاوسگیل (۱۹۸۴)، موانع صادراتی را براساس ریشه­ی آن­ها دسته بندی کرده است. در دسته­بندی وی این موانع ممکن است ریشه در محیط داخلی شرکت داشته یا مربوط به محیط خارجی شرکت گردد. سرینگهاوس و راسن (۱۹۹۰)، موانع صادراتی را به موانع انگیزشی، موانع عملیاتی، موانع اطلاعاتی و موانع دانشی، دسته­بندی کرده­اند. لئونیدو[۲] (۱۹۹۵)، با ترکیب دو شاخص ریشه یا منبع مانع و محل مانع یک نوع شناسی از موانع صادراتی ارائه داده است. در این دسته بندی موانع صادراتی درونی شرکت و مربوط به کشور مادر، موانع درونی و مربوط به کشور هدف، موانع بیرونی مربوط به کشور مادر و موانع بیرونی مربوط به کشور هدف، چهار گروه موانع صادرات می­باشند (حسینی و همکاران، ۱۳۸۹، ص ۲۷).

 

 

 

۲-۱-۸) عوامل موثر بر صادرات

در تحقیقات دانشگاهی انجام شده، جنبه­های مختلف شرکت که بر راهکار صادرات تاثیر می­گذارند، شناسایی شده اند. اکثر تحقیقات بر عوامل داخلی و خارجی که بر روی فرآیند صادرات اثر می­گذارند، متمرکز شده­اند.

  1. عوامل داخلی

عوامل داخلی موثر بر راهکار صادرات، متغیرهایی می­باشند که توسط شرکت تحت کنترل می­باشند. ساختارهایی نظیر تعهد سازمان به صادرات، تمایل شرکت به صادرات، قابلیت­های مدیریتی و ادراک صحیح از صادرات، اندازه­ی شرکت و مزیت محصول از جمله عواملی هستند که مورد بررسی قرار گرفته­اند.

  • تعهد سازمان: تعهد به صادرات به طور سنتی به دو صورت شناخته می­شود: مالی و کارکنان، برای شناخت سطح درک شرکت، محققان رفتار شرکت را در جمع آوری اطلاعات از بازارهای خارجی، استخدام و آموزش کارکنان، فراهم نمودن ملاقات­ها و سفرهای بین المللی، یادگرفتن فرآیند صادرات و نحوه ی اسناد صادراتی را مورد بررسی قرار دادند.
  • انگیزش شرکت: بیلکی[۳] (۱۹۷۸) اولین کسی بود که انگیزش را به فرآیند فروش صادرات ارتباط داد. با تحقیقاتی که انجام داد متوجه شد که انگیزه­ی مدیران در امر صادرات، سوددهی بلندمدتی دارد که از طریق تنوع و رشد بلندمدت حاصل می­شوند. انگیزه­ها برای صادرات کاملا متفاوت­اند. انگیزش صادرات ممکن است به شکل­های گوناگونی باشد و برای هر شرکتی، ترکیبی از عوامل مطرح می­شود.

 

  • توانایی­ها و ادراکات مدیریت: کاووسگیل و نوین[۴] (۱۹۸۱) نتیجه گرفتند که تغییرات در رفتار صادرات ناشی از تفاوت در ویژگی­های مدیریت می باشد. ویژگی­های مهم مدیریتی شامل: نوع آموزش، درجه و میزان ریسک پذیری، گرایش بین المللی مدیران و گرایش مثبت مدیر به بازاریابی صادرات می­باشد. با مقایسه­ی صادرکنندگان در مقابل شرکت­هایی که صادرات انجام نمی­دهند، نشان داده شد که درصد زیادی از صادرکنندگان، تجربه قبلی زندگی در کشور خارجی، مسافرت خارجی و یا یک زبان خارجی دارند. هم­چنین بسط تجربه­ی یک شرکت در بازار داخلی نقش مهمی را در تعیین سطح صادرات ایفا می­کند. در واقع پیش زمینه­ی تحصیلی و مهارت­های زبان، از پیش نیازهای اساسی بازاریابی صادرات می­باشند.
  • اندازه ی شرکت: بسیاری از محققان ارتباط بین اندازه­ی شرکت و فعالیت­های صادراتی را مورد بررسی قرار داده اند. اندازه­ی شرکت از طریق حجم فروش سالانه و تعداد کارکنان، اندازه گیری می­شود. بارتون[۵] و همکاران (۱۹۸۷) پس از مطالعات بسیار به این نتیجه رسیدند که بیم اندازه­ی شرکت و تصمیم برای صادرات، رابطه ی مثبتی وجود دارد.
  • مزیت های محصول: مزیت های محصول از طریق سرمایه گذاری در برتری­های فنّی اندازه­گیری می­شوند که محصول یا شرکت را روانه­ی بازار می کند. زمانی که یک شرکت از اولویت­ها و برتری­های محصول خویش آگاه است، با احتمال بیشتری محصول را صادر خواهد نمود.

 

  1. عوامل خارجی

عوامل خارجی، متغیرهایی هستند که شرکت هیچ کنترلی بر آن­ها ندارد یا میزان کنترل کمی بر آن­ها دارد. برخی از این عوامل عبارتند از: محیط بازار، سطح، نوع و میزان مساعدت و همکاری دولت در امر صادرات.

  • محیط بازار: تصمیم یک شرکت برای صادرات، ممکن است هم به محیط بازار داخلی و هم محیط خارجی بستگی داشته باشد. مطالعات نشان می­دهند که اندازه­ی جاری یا بالقوه­ی بازار داخلی می تواند بر تصمیم صادرات تاثیر داشته باشند. رابین[۶] (۱۹۸۰)، متوجه شد که بازارهای داخلی بزرگ، به صورت مانعی برای صادرات عمل می کنند. به زعم وی، در بازارهای داخلی بزرگ­تر، تقاضای کافی برای محصولات تولیدی شرکت­ها وجود دارد، بنابراین کمتر به دنبال بازارهای جدید می­باشند، در نتیجه فروش و سود خوب در بازارهای داخلی، صادرات را کاهش می دهد. هم­چنین اگر بازارهای خارجی بزرگ­تر از بازارهای داخلی باشند، به احتمال بسیار زیاد شرکت در سطح وسیع­تری به صادرات مبادرت خواهد نمود. علاوه بر اندازه­ی بازار، شرایط رقابتی در بازار خارجی نیز می­تواند نقش مهمی را در تعیین رفتار صادرات ایفا نماید. راس[۷] (۱۹۸۹)، عنوان نمود که رقابت و اندازه­ی بازار هر دو از عوامل مهمی تلقی می­گردند. او تایید نمود که در بازارهای خارجی، رقبای اصلی بومی در کانال­های توزیع از مزیت برخوردارند و این مزیت­ها مانعی برای ورود یک شرکت خارجی به بازار می­باشد. در مقابل کشورهایی با رقابت کمتر و فرصت­های رشد بالا به احتمال بیشتر بازارهای هدف جذاب­تری می­باشند. عوامل موثر دیگر بر محیط بازار خارجی، شامل موانع تعرفه­ای و غیرتعرفه­ای برای ورود به بازار علاوه بر فاصله­ی فیزیکی و روانی از کشور مبدأ می­باشد. هرچه موانع تعرفه­ای و غیرتعرفه­ای بیشتر باشد، بازار برای شرکت جذابیت کمتری خواهد داشت.

 

مساعدت دولت: مساعدت دولت شامل سیاست­هایی می­باشد که دولت برای کمک به صادرکنندگان در جریان تجارت بین الملل به کار می برد. مطالعات نشان داده اند که دولت­ها هم می­توانند عامل صادرات باشند و هم مانع انجام آن گردند. عموما، آن­ها از طریق ارائه­ی اطلاعات، راهنمایی در فروش، انگیزه­های مالیاتی، بیمه و برنامه­های تامین بودجه، به صادرات کمک می­کنند. کمک­های دولتی از طریق ارائه­ی اطلاعات مربوطه می­توانند، مشوق فعالیت­های صادراتی شوند. دولت­ها هم­چنین از طریق سیاست تغییر نرخ ارز خارجی می­توانند مانع فعالیت­های صادراتی گردند (کاووسگیل و ناور[۸]، ۱۹۸۷، ص ۲۲۳).

[۱] Suarez-Ortega and Alamovera

[۲] Leonidou

[۳] Bilkey

[۴] Nevin

[۵] Burton

[۶] Rabin

[۷] Ross

[۸] Cavusgil and Naor

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 534
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 7 مرداد 1395 | نظرات ()