نوشته شده توسط : admin

مدیریت بازاریابی[۱] و رفتار مصرف کننده

انجمن بازاریابی امریکا بازاریابی را فرآیندی می داند که در آن تصویر کردن، قیمت گذاری، ترفیع و توزیع ایده ها، کالاها و خدمات، برنامه ریزی و اجرا می گردد تا با ایجاد مبادلات سودمند، رضایت افراد و اهداف سازمانی حاصل گردد (Peter and Olson 2010، Grewal and Levy 2008).

طبق این تعریف بازاریابی فرآیندی است که برای ایجاد و تحویل ارزش به مشتریان می کوشد و روابط با مشتریان را به گونه ای حفظ می کند که به نفع سازمان و سهامداران باشد (Grewal and Levy 2008). در این دیدگاه مصرف کننده هسته ی اصلی فعالیت ها می باشد و تمام ابزارهای در دسترس متناسب با نیاز مصرف کنندگان طراحی و اجرا می شود. فیلیپ کاتلر[۲] (۱۹۹۷) این فرآیند را که برای هماهنگ کردن شرکت با بهترین فرصت هاست، اینچنین بیان می کند:

  • فرآیند مدیریت بازاریابی (کاتلر ۱۹۹۷)

این فرآیند زمینه ی لازم را برای تحقق اهداف استراتژیک سازمان مهیا می سازد. در این فرآیند ابتدا فرصت ها و تهدیدهای عمده ی بازار را شناسایی کرده و باید به دنبال راه هایی بود که بیشترین فایده را به مصرف کنندگان برساند. به همین منظور باید مصرف کنندگان هدف را به درستی شناسایی کنیم و با استفاده از متغیرهای بازاریابی قابل کنترل (۴Ps) به برنامه ریزی، اجرا و کنترل برنامه های بازاریابی اقدام نماییم. البته باید تناسب امکانات و برنامه های بازاریابی شرکت را با رقبا نیز در نظر گرفت.

همانطور که می بینیم اساسی ترین و زیربنایی ترین مرحله از این فرآیند، تجزیه و تحلیل فرصت های بازار می باشد. در این مرحله است که باید مصرف کنندگان نهایی و سازمانی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. موضوع رفتار مصرف کننده در این مرحله مطرح می شود. پرسش اصلی این است که نحوه ی واکنش مصرف کنندگان به محرک های بازاریابی مختلفی که شرکت احتمالاً مورد استفاده قرار می دهد، چگونه است؟ مدل محرک – واکنش رفتار خریدار به دنبال جواب این پرسش می باشد(Kotler and Armstrong 1997).

جایگاه رفتار مصرف کننده و خصوصیات فردی مصرف کننده که از آن جمله، نگرش می باشد در شکل ۲-۲ به خوبی مشخص است. این بررسی ها در جعبه سیاه خریدار یا مصرف کننده انجام می گیرد. بازاریاب در پی این است که بداند چگونه یک محرک در جعبه سیاه مصرف کننده به یک واکنش تبدیل می شود.

سایر محرک ها محرک های بازاریابی
اقتصادی

تکنولوژیک

سیاسی

فرهنگی

کالا

قیمت

مکان

تبلیغات پیشبردی

جعبه سیاه خریدار
فرآیند تصمیم خرید مشخصات خریدار
واکنش های خریدار
انتخاب کالا

انتخاب مارک تجاری کالا

انتخاب فروشنده

زمانبندی خرید

مبلغ خرید

 

 

 

 

 

 

  • مدل محرک- واکنش رفتار خریدار (Kotler and Armstrong 1997)

این محرک های بازاریابی یا همان ترکیب عناصر بازاریابی(۴Ps) شامل محصول (Product)، قیمت(Price)، توزیع(Place) و ترفیع(Promotion) می باشند. همانطور که در شکل ۲-۲، در قسمت محرک های بازاریابی نیز دیده می شود، اولین و اساسی ترین مورد از این موارد خود کالا یا محصول مورد نظر می باشد. کاتلر و آرمسترانگ (۱۹۹۷) در این زمینه چنین بیان می کنند: « در یک مفهوم کلی، هر چیزی، از کالای فیزیکی گرفته تا خدمات، اشخاص، مکانها، سازمانها و عقایدی که بتوانیم به بازار عرضه کنیم را کالا می نامیم». وی در ادامه سه سطح را برای کالا در نظر می گیرد که شامل شالوده ی کالا، کالای واقعی و مزایای اضافی کالا می باشد. در درونی ترین سطح یعنی شالوده ی کالا به فایده و منفعت اصلی کالا توجه شده و در بیرونی ترین سطح یعنی مزایای اضافی به مسائلی از قبیل تحویل، نصب، خدمات پس از فروش و گارانتی ها پرداخته می شود(Kotler and Armstrong 1997).

اما یک بازاریاب در سطح میانی، یعنی کالای واقعی، چه ابزاری را در اختیار دارد تا بتواند بر روی رفتار مصرف کننده تأثیر بگذارد. کالای واقعی شامل مواردی همچون ویژگی های کالا، طرح و کیفیت آن، نام تجاری و بسته بندی کالا می باشد (Kotler and Armstrong 1997). کشور محل ساخت کالا یا محصول، جزو اجزای این سطح از کالاست، که در ویژگی ها، نام تجاری و بسته بندی محصول انعکاس می یابد. بنابراین کشور محل ساخت کالا جزو محرک هایی است که می تواند در برنامه ریزی بازاریابی برای تأثیر گذاشتن بر رفتار مصرف کننده و بالاخص نگرش وی (که موضوع مورد نظر ما در این مطالعه است) مورد استفاده قرار بگیرد. حال در ادامه ی مطالب این فصل، ابتدا نگاهی اجمالی به مبحث رفتار مصرف کننده می اندازیم و سپس به تفصیل دو موضوع نگرش و کشور محل ساخت محصول را در ادبیات تحقیق مورد بررسی قرار می دهیم.

  • رفتار مصرف کننده

تجزیه و تحلیل رفتار خرید مصرف کننده یکی از گامهای اساسی تجزیه و تحلیل فرصت های بازار می باشد. زیرا علیرغم شباهت هایی که در فرآیندهای تصمیم گیری خریداران وجود دارد، اما مصرف کنندگان و مشتریان مختلف، اغلب فرآیندهای خریدشان را به گونه های متفاوتی پایان می دهند. این تفاوتها انعکاس دهنده گوناگونی مصرف کنندگان در ویژگی های شخصی و عوامل اثرگذار اجتماعی می باشد (Mullins et al 2008). اهمیت این مسئله تا جایی است که امروزه حوزه ی بازاریابی بر اساس اصل تقدم مصرف کننده[۳] پایه ریزی شده است (موون و مینور[۴] ۲۰۰۱). از اینرو گروه های زیادی مشتاق به مطالعه ی رفتار مصرف کننده می باشند که پیتر و السون[۵] (۲۰۱۰) در یک نگاه کلی آنها را به سه دسته تقسیم می کنند :

  1. سازمانهای بازاریابی : این گروه هم شامل سازمانهایی هستند که برای فروش محصولات تلاش می کنند و هم سازمانهایی که در تبادل با مصرف کنندگان هستند؛ مانند بیمارستانها، موزه ها، پارکها، شرکتهای حقوقی، دانشگاهها و … . تأکید اصلی این گروه بر تبادل بین کسب و کار و مصرف کننده است و ایده های آنها برای تمام سازمانهای نام برده قابل استفاده می باشد.
  2. سازمانهای دولتی و سیاسی : دغدغه اصلی این گروه نظارت و قانونمند کردن مبادلات بین سازمانهای بازاریابی و مصرف کنندگان می باشد. این فعالیت ها در قالب سیاست های عمومی منتشر می شود.
  3. مصرف کنندگان : هم شامل مصرف کنندگان نهایی می شود و هم خریداران سازمانی که منابع را به منظور تولید کالاها و خدمات خریداری می کنند.
مصرف کنندگان
سازمانهای بازاریابی
فعالیت های مصرف کننده
استراتژی های بازاریابی
سیاستهای عمومی
دولت و سازمانهای سیاسی

 

 

 

 

 

 

  • گروه های مشتاق به رفتار مصرف کننده(Peter and Olson 2010)

همانطور که می بینیم نتایج مطالعات درباره ی رفتار مصرف کننده، دامنه ی وسیعی از افراد، گروهها و سازمانها را بهره مند می سازد که این خود بیانگر نیاز جدی به تحقیق در این زمینه می باشد.

شیفمن و کانوک[۶] (۲۰۰۸) در کتاب رفتار مصرف کننده ی خود واژه ی رفتار مصرف کننده را اینچنین تعریف می کنند: رفتاری که مصرف کنندگان در جستجو، خرید، استفاده، ارزیابی و کنارگذاری کالاها و خدماتی که انتظار دارند نیازهای آنان را برآورده سازد، از خود نشان می دهند. به نظر آنها، این واژه دو دسته از مصرف کنندگان را در برمی گیرد:

[۱] Marketing Management

[۲] Philip Kotler

[۳] Principle of consumer primacy

[۴] Mowen and Minor

[۵] Peter and Olson

[۶] Schiffman and Kanuk

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 468
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 9 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مقدمه

حوزه ی رفتار مصرف کننده[۱] برخاسته از مفهوم مدیریت بازاریابی است که در دهه ی ۱۹۵۰ در ادامه ی سیر تکاملی مفاهیم کسب و کار، مانند مفهوم تولید، مفهوم محصول و مفهوم فروش بوجود آمد (Schiffman and Kanuk 2008). کاتلر و آرمسترانگ[۲] (۱۹۹۷) در یک بررسی، عصر ظهور این مفاهیم را به ترتیب از دهه های ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ بیان می کنند.

مفهوم تولید بر این فرض استوار بود که مصرف کنندگان به دنبال خود محصول هستند تا برخی ویژگی های خاص آن. در نتیجه ی این نگرش، اهداف کسب و کار بر روی ارزان قیمت بودن محصول، تولید کارآمد و توزیع فشرده ی آن متمرکز می شد (مانند خودروی فورد مدلT). اما رویکرد مفهوم محصول به افزودن ویژگی های خاص به محصول پرداخت و بر این فرض استوار بود که مصرف کنندگان، محصولی را خواهند خرید که بیشترین کیفیت و بهترین عملکرد را به آنان ارائه دهد. این مفهوم گاه منجر به نزدیک بینی[۳] در بازار می شد و نیاز اصلی مصرف کنندگان را نادیده می گرفت.  بعد از این، رویکرد دیگری غالب شد که معتقد بود مصرف کنندگان تمایلی به خرید محصول ندارند مگر اینکه با استفاده از روشهای فروش ماهرانه به زور متقاعد شوند. از اینرو مفهوم فروش منجر به نارضایتی مصرف کنندگان می شد که همین نارضایتی نیز از طریق تبلیغات دهان به دهان انتشار می یافت (Schiffman and Kanuk 2008).

سرانجام در سیر تکاملی این مفاهیم، شرکتها فهمیدند که باید بجای متقاعد کردن مصرف کننده به خرید آنچه تولید کرده اند، آنچه را که مصرف کنندگان می خواهند تولید کنند. این کار هم تنها از طریق تحقیقات بازار میسر می شد (Schiffman and Kanuk 2008). در این هنگام بود که مصرف کننده به هسته ی اصلی فعالیت های کسب و کار تبدیل و مطالعه ی رفتار مصرف کننده به عنوان یکی از حوزه های اصلی دانش کسب و کار شناخته شد.

به عنوان مثال شرکت پروکتر اند گمبل[۴] (P&G) نتوانست آنگونه که محصول پمپرز[۵] خود را به مردم امریکا عرضه می کرد به ژاپنی ها نیز عرضه کند. دلیل آن هم عدم شناخت مصرف کننده ژاپنی و استفاده از همان رویکردهای قبلی بود. از اینرو P&G دست به انجام تحقیقات وسیعی زد و محصولاتی منطبق با خواسته ی مردم ژاپن تولید کرد. مثلاً پوشک های بچه را نازک تر کرد و به جای تبلیغات منطقی از تبلیغات احساسی و عاطفی استفاده نمود. همچنین بسته بندی و رنگ محصولات خود را در این کشور تغییر داد و بر روی نام تجاری شرکت به عنوان یک شرکت موفق در بازارهای جهانی تأکید نمود. امروزه P&G یکی از شرکتهای موفق در ژاپن محسوب می شود (Hawkins et al 2004). این مورد و بسیاری موارد مشابه دیگر همه گویای اهمیت نقش رفتار مصرف کننده در تعیین سرنوشت کسب و کارهای امروزی است.

  • چالش های نو ظهور

اگرچه با ظهور ادبیات رفتار مصرف کننده در حوزه ی دانش کسب و کار، درب تازه ای به روی محققین این زمینه باز شد، اما هر روزه ابعاد تازه تری از این مقوله برای آنها پدیدار می شود. امروزه مصرف کنندگان می توانند بصورت آنلاین بسیاری از محصولات دلخواه خود را سفارش دهند و این منعکس کننده ی فهم نیاز مصرف کنندگان و رفتار مصرف کننده می باشد (Schiffman and Kanuk 2008) . بازاریابان از این طریق دسترسی بیشتری به نقاط مختلف جهان دارند و این موضوع خود به عنوان یک شمشیر دو لبه عمل می کند؛ یعنی هم ما می توانیم محصولاتمان را در دیگر کشورها به فروش برسانیم و هم رقبای خارجی می توانند در بازارهای داخلی ما بطور جدی ظاهر شوند(Moore and Pareek 2006) . بنابراین رفتار مصرف کننده امروزه دارای ابعاد جهانی می باشد و نمی توان آن را در درون مرزهای یک کشور محدود کرد. به همین دلیل باید نگاه جهانی را به این مسئله تقویت کرده و پویایی های بین فرهنگ های مختلف را بهتر بفهمیم (Schiffman and Kanuk 2008). جیم بلایت[۶] (۲۰۰۵) در کتاب اصول بازاریابی خود، جهانی شدن را یک فلسفه از کسب و کار می داند که تحت آن شرکتها، همه ی جهان را بازار مصرف و منبع تأمین موجودی خود می دانند. وی برخی عوامل محرک این پدیده را بدین شکل بیان می کند:

  1. افزایش محدوده و مقیاس تولید برای شرکتها در بازار
  2. همگرایی اولویت ها و سلائق مصرف کنندگان
  3. ارتقاء سرعت ارتباطات هم در مخابرات و هم در سیستم های حمل و نقل
  4. افزایش مقبولیت تجارت جهانی
  5. رشد مستمر شرکتهای بزرگ، همراه با کاهش محدودیت های اعمال شده از سوی دولتها

با توجه به عوامل یاد شده، رفتار مصرف کننده بین الملل یکی از زمینه های رو به رشد علوم بازاریابی است که هر روز با چالش های جدیدی روبرو می شود. برای مثال، با افزایش محدوده و مقیاس تولید شرکتها، مصرف کنندگان در کشورهای مختلف دنیا با محصولات ساخته شده در کشورهای دیگری مواجهند که اغلب نیز از لحاظ کیفیت با یکدیگر برابر می باشند. بنابراین مصرف کنندگان برای تسهیل در فرآیند تصمیم گیری خرید خود از بین این گزینه ها، ممکن است از برخی نشانه های ضمنی یا شهودی استفاده کنند که همان همگرایی سلائق و اولویت ها را موجب می شود. یکی از این نشانه ها کشور محل ساخت[۷] محصول می باشد که ممکن است بر روی نگرش مصرف کننده و تصمیم گیری خرید وی اثر بگذارد. کشور محل ساخت محصول، تصویر معناداری را در ذهن مصرف کننده بوجود می آورد که مصرف کننده از طریق کلیشه[۸] به آن دست یافته و اقدام به قضاوت در مورد محصول می کند (Schiffman and Kanuk 2008). در این مطالعه رابطه ی بین کشور محل ساخت محصول و نگرش مصرف کننده را مورد بررسی قرار می دهیم. از آنجایی که هر دوی این مفاهیم از اجزای فرآیند مدیریت بازاریابی می باشند، ابتدا به نقش و جایگاه این مفاهیم در مدیریت بازاریابی می پردازیم.

[۱] Consumer Behavior

[۲] Kotler and Armstrong

[۳] Market myopia

[۴] Procter & Gamble

[۵] Pampers

[۶] Jim Blythe

[۷] Country of Origin

[۸] Stereotype

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 486
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 9 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

موضوع این پایان نامه در زمره ی موضوعات بین رشته ای قرار می گیرد. بدین ترتیب که در این مطالعه با استفاده از مباحث مدیریتی و رفتاری به بررسی موضوع تحقیق پرداخته ایم. در این راستا ابتدا با معرفی جایگاه موضوع تحقیق در مدیرت بازاریابی و به خصوص در رفتار مصرف کننده، مقدمات بحث فراهم گشته، سپس سعی شده است تا از منظر یک سازه ی روانشناختی به نام نگرش، ابعاد مختلف آن، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. با توجه به توضیحات داده شده تعریف برخی از واژه ها و اصطلاحات تخصصی طرح بدین ترتیب، آورده شده است:

  • کشور محل ساخت (Country of Origin) : یک راهنمای اطلاعاتی است که یک ارزیابی جهانی را از کیفیت، عملکرد یا ویژگی های مشخصی از محصول/خدمت بوجود می آورد (Bruning 1997).
  • ساختِ … (Made in…): این عبارت اطلاعات COO یا کشور محل ساخت را که حاوی نام کشور مشخصی است، ارائه می کند (Jaffe and Nebenzahl 2001).
  • اثر کشور محل ساخت (Country of Origin Effect ) : اثر محل ساخت محصولات بر دانش مصرف کننده، در زمینه ی ارزیابی گزینه های خرید می باشد (Schiffman and Kanuk 2008).
  • نگرش (Attitude) : میزان انفعال یا احساس موافق یا مخالف نسبت به یک محرک است (موون و مینور[۱] ۲۰۰۴)
  • نگرش مصرف کننده (Consumer Attitude) : تمایل آموخته شده ای است، که توسط یک روش سازگار مطلوب یا نامطلوب، نسبت به یک موضوع (مانند یک دسته از محصولات، برند، خدمت، تبلیغ، وب سایت ویا یک خرده فروشی) رفتار می کند (Schiffman and Kanuk 2008).

در میان تعاریف ارائه شده می توان به دو اصطلاح ”کشور محل ساخت“ و ”نگرش مصرف کننده“ به عنوان متغیرهای اصلی تحقیق اشاره کرد. در این میان ”کشور محل ساخت“ متغیر مستقل و ”نگرش مصرف کننده“ متغیر وابسته می باشد.

[۱] Mowen and Minor

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 500
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 9 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

        مقدمه

سـازمـان هـا بـرای بقاء و تداوم نقش مثبت و سازنده خود نیازمند افکار، اندیشه ها، نظرات تـازه و نـو هـستند تا با دریافت دیدگاه های نو مبتنی بر تحقیقات میدانی و اندیشه ها و تـئوری هـا بـتـوانـنـد پـویـایـی خـود را تـضـمـیـن کـنـنـد وگـرنـه رو بـه زوال و نابودی هستند. مقاومت سازمان ها در قبال تغییرات و تحولات جهانی و منطقه ای موجب حذف آنها شده و حتی قادر به حفظ وضع موجود نیز نخواهند بود.جـریـان نـوجـویی و نوآوری همچون یک جنبشی است که به صورت آشکار و پنهان سایه خـود را به روند فعالیت ها می افکند تا دیوارهای کهنه و مندرس روش های ناکارآمد را در هـم شـکـنـد و بـنای نو و مستحکم را ایجاد نماید. در حقیقت امروزه شعار ((نابودی در انتظار شـمـاسـت مـگـر ایـن که خلاق و نوآور باشید[۱])) در جلوی دیدگان بشر امروزی است . زیرا نـیـازهـای مـتـنـوع و پـیـچـیـده انـسان ها موجب خلاقیت و نوآوری در زندگی انسان ها است تا بـتـوانـد اسـتعدادهای فردی و جمعی را شکوفا سازد و در سایه آن بهره مندی های مادی و معنوی را دریابد.(عبدالهی؛۱۳۸۷ ،۱۵۱)

سازمان های دولتی عمدتاً از اصول سلسله مراتبی وبر[۲] که مبتنی بر اعمال قدرت قانونی است، پیروی می کنند واز این رو به دلیل ساختار سلسله مراتبی زیاد، قوانین ومقررات فراوان ودست وپاگیر، وجود بودجه مصوب وعدم وجود سرمایه مخاطره آمیز و پاداش های مؤثر، زمینه درونی مساعدی برای تغییر و نوآوری ندارند. ظهور رویکرد نوین مدیریت دولتی، که بر انعطاف پذیری، نرمش در ساختار، پاسخگویی به شهروندان، مشارکت در تصمیم گیری وعدالت اجتماعی تاکید دارد، دولت ها را به تکاپوی یافتن راهی عملی برای اعمال تغییرات ترغیب کرده است. لازمه تغییر در بخش دولتی و توجه به اصول جدید، وجود سیستمی مناسب در درون و برون سازمان دولتی است که به راحتی بتواند اعمال تغییرات را در خود نهادینه سازد.(حضوری وهمکار؛۱۳۸۴، ۳۷و۳۸)

در این میان، آنچه مقوله تحول را حیات می بخشد و بقای سازمان را تضمین می کند، منابع انسانی است. این گونه است که تغییر و دگرگونی در نیروی انسانی وساختار سازمانی اجتناب ناپذیر می شود و دانشمندان علم مدیریت بر این باورند که تغییر وتحول در نیروی انسانی ریشه در تمام موفقیت های سازمان ها دارد.(احدی شعار وهمکار؛ ۱۳۸۹، ۶۴)

۱-۲- بیان مسئله

چالش عمده ای که مدیران در قرن بیست ویکم با آن رو به رو هستند، این است که چگونه از استعداد و توانایی های بالقوه افراد استفاده کرده و نوآوری های سازمانی را تسریع کنند. برای نیل به این هدف، مدیران و کارکنان سازمان باید از طریق آگاهی از میزان خلاقیت و تقویت آن، از حداکثر توانمندی های فکری، ذهنی وعقلی خود در جهت پویا کردن سازمان بهره گرفته و از طریق ایجاد، پرورش و کاربردی نمودن خلاقیت، روحیه جسارت علمی، انتقاد گری و انتقاد پذیری، روحیه علمی و پژوهش را در تک تک کارکنان سازمان تقویت کنند. از طرفی مدیریت سازمان نیز سازو کاری را فراهم آورد تا زمینه این امر در سازمان به وجود آید. این اقدام می تواند انگیزه بازنگری روال های گذشته و تولید افکار واندیشه ها و کالاها وخدمات جدید را از طریق تراوشات فکری کارکنان را در آنان تقویت نماید و نوآوری و نوگرایی را به عنوان یک ارزش نهادی جزء باورهای مشترک کارکنان وسازمان، تبدیل کند.( تولایی ودیگران؛ ۱۳۸۸، ۱۹۳)

قرن حاضر مملو از نوآوریهای گوناگون در زمینه فناوری ها، کالا و خدمات جدید است. اما در هیچ دوره ای مانند امروز نیاز به نوآوری چنین حاد نبوده است. بدون شک روزبروز بر شدت رقابت در بازارهای جهانی برای ارائه محصولات و خدمات توسط بخشهای مختلف صنعت افزوده می­شود و در دهه های آتی شاهد شدید تر شدن آن نیز خواهیم بود. (زارعی و نسیمی؛ ۱۳۸۷، ۵).

امروزه سازمان های پست مدرن سازمان های مبتنی بر دانش هستند که  بقا و موقعیت شان وابسته به خلاقیت، نوآوری، کشف و ابتکار می باشد (مارتینز و تربلانک[۳]؛ ۲۰۰۳، ۶۴).

با توجه به شرایط رقابتی، سازمانها درمعرض تحول و دگرگونی بوده و موفقیت و بقای آنها به توانایی برنامه ریزان در ایجاد نو آوری، زمینه های اجرای آن و به کارگیری افکار و ایده های نو بستگی دارد (ملاحسینی و برخورداری؛ ۱۳۸۶، ۹۸).

نوآوری فردی کارکنان در محیط کار پایه اصلی ارتقای عملکرد سازمانی است (اسکات و بروس[۴] ؛ ۲۰۰۴، ۵۸۰).

بنابراین توجه به کارکنان وایجاد انگیزه درونی آنان از اهمیت خاصی برخورداراست و یکى از وظایف مدیریت منابع انسانى، اداره نظام جبران خدمات مى باشد. مدیران مى توانند به منظور نظارت و تأثیرگذارى بر رفتار افراد سازمان و افزایش بهره ورى فردى و سازمانى، از طراحى مناسب نظام جبرانى خدمات استفاده کنند. نظام جبران خدمات مناسب مى تواند به جذب و حفظ و پرورش نیروى انسانى منجرگردد. براى این منظور نظام جبران خدمات باید انگیزه آور باشد. به طورکلى هر جا سخنى از تناسب نظام جبران خدمات مطرح مى گردد، بحث مسائل مربوط به انگیزه پیش مى آید، لذا با توجه به نقش و تأثیر نظام مذکور در تغییر رفتار و انگیزه افراد سازمان و افزایش بهره ورى، لازم است مدیران توجه لازم را براى طراحى مناسب آن داشته باشند. اصطلاح جبران خدمات در بعضى کتاب ها با اداره حقوق و دستمزد مترادف درنظر گرفته شده

[۱]– Destruction is waiting for you, unless you be creative and innovative

[۲]– Weber

[۳] – Martins & Terblanche

[۴] – Scott & Bruce

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 799
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 9 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

لذا با توجه به عواملی چون رقابت شدید، کمبود منابع مالی و ورود نسل جدیدی از رقبا مانند بانک های خصوصی وموسسات مالی واعتباری، بانکهای دولتی را برآن داشته است تا بیش از پیش به اهمیت نوآوری در جنبه های مختلف صنعت بانکداری اعم از فناورهای پیشرفته و روشهای نوین مدیریتی پی ببرند. بنابراین بانک کشاورزی نیز به عنوان یکی از بانکهای دولتی و تخصصی نیازمند ایجاد بستر لازم برای شکوفایی نبوغ و خلاقیت کارکنان خود می باشد. به طور کلی دستیابی به ماموریت اصلی بانک کشاورزی و تحقق اهداف استراتژیک کوتاه مدت و بلند مدت در راستای سودآوری، امروزه از دغدغه های مهم و اساسی مدیران بانک بوده که موفقیت در این مسیر، مستلزم ایجاد خدمات متمایز وجدید وهمچنین ایجاد مزیت رقابتی وافزایش سهم از بازار، شناسایی نیازهای مشتریان، شناسایی و جذب مشتریان بالقوه و همچنین وصول مطالبات بانکی به عنوان مهم ترین و درعین حال ساده ترین و در دسترس ترین روش تجهیز منابع مالی و سودآوری می باشد.

 این فعالیتها به روش هایی خلاقانه و ابتکاری نیاز دارد که لازم است نیروی انسانی درمحیطی قرارگیرند که نبوغ فکری وروح خلاق خود را پرورش دهند. به عبارتی فرهنگ نوآوری درسازمان ایجاد وترویج گردد. برای گسترش نوآوری وخلاقیت درسازمان لازم است عوامل موثر بر پرورش وتوسعه تفکر خلاق شناسایی و رابطه بین عوامل مختلف  آن  مورد بررسی قرار می گیرد.شناسایی عوامل موثر بر توسعه تفکر خلاق و نوآوری، مستلزم بررسی فرایندهای مدیریت منابع انسانی و رابطه آن در شناخت استعدادها و قابلیت های نوآوری می باشد. براساس تئوری مدیریت منابع انسانی سه فرایند، نقش کلیدی در شکل دادن نوآوری درافراد وجود دارند:۱- روشهای انتخاب منابع انسانی ۲- استراتژی های جبران خدمات و۳- سیستم های مسیر ارتقاء شغلی(حسن پور و اکبری؛۱۳۸۸، جلد اول ۱۲۰).

در این تحقیق با توجه به ماهیت شغل کارکنان بانک کشاورزی نقش جنبه های درونی استراتژی های جبران خدمات مدل رابینز ودسنزو شامل:۱- مشارکت در تصمیم گیری[۱] ۲- آزادی و اختیارات شغلی[۲] ۳- مسئولیت بیشتر[۳] ۴- کار جذاب و گیرا[۴] ۵- فرصت برای رشد[۵] ۶- تنوع در فعالیت ها[۶] و تاثیر آن بر توسعه نوآوری[۷] در کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال وبختیاری درسال ۱۳۹۲ مورد بررسی قرار گرفته است، تا مشخص شود کدام یک از جنبه های درونی استراتژی جبران خدمات بر نوآوری کارکنان تاثیر دارد.

 

 

شکل۱-۱ مدل مفهومی تحقیق

 

 

 

[۸]

 

 

 

 

[۱]– Participation in decision making

[۲] – Business freedom and authority

[۳] – More responsibility

[۴] – Attractive work

[۵] – Opportunities for Growth

[۶] – Diversity in action

[۷]– Innovation

*  متقیرهای تعدیل کننده در این تحقیق شامل جنسیت، سن،  تحصیلات، وضعیت تاهل، سنوات خدمت و ماهیت پست سازمانی بوده که در فصل چهارم مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند.

** متغیرهای کنترل در این تحقیق شامل موقعیت جغرافیایی خدمت، سبک مدیریت و جنبه های بیرونی استراتژی جبران خدمات که در یافته های تحقیق حذف شده اند.

*** متغیرهای مداخله گر در این تحقیق شامل رضایت شغلی، انگیزه، وفاداری سازمانی، ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی،  نگرش کارکنان، دانش ضمنی کارکنان و … که با توجه به موضوع این تحقیق قابل سنجش و اندازه گیری نبوده ولی این احتمال وجود دارد که در نتایج به دست آمده تاثیر داشته باشند (در پیشنهادات پژوهشی آورده شده اند.)

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 490
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 9 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

– ۳- اهمیت و ضرورت اجرای تحقیق

افزایش روزافزون رقابت در صنعت بانکداری کشور با تاسیس بانک های خصوصی و موسسات مالی و اعتباری متعدد و پوشش بخش قابل توجهی از بازار پول وسرمایه، چالش مهمی است که بانکهای دولتی بخصوص بانک کشاورزی، با آن روبرو گردیده است. از آنجا که بانک کشاورزی تنها تامین کننده منابع مالی توسعه پایدار بخش کشاورزی محسوب می گردد، برای دستابی به ماموریت اساسی خود ناگزیر به حضور در بازار پر رقابت امروزی جهت تجهیز منابع مالی و تزریق سرمایه ها به بخش کشاورزی است. یکی از روش های ایجاد مزیت رقابتی برای افزایش سهم از بازار، نوآوری در تنوع خدمات، تکنولوژی، عملیات بانکی، فرایندها و… می باشد.

پرورش نیروی انسانی خلاق و نوآور خود مستلزم طی مراحل زیربنایی، فرهنگ سازی، تهیه و تجهیز ساز و کارهای متعددی است که زمان بر بوده و نیاز امروز بانک را تامین نخواهد کرد. لیکن با شناسایی عوامل قابل کنترل  توسعه نوآوری کارکنان، می توان به نیاز اساسی بانک به پرورش روحیه نوآوری وخلاقیت کارکنان  در برنامه های کوتاه مدت کمک کرد. این تحقیق سعی دارد تاثیر عوامل مذکور  برتوسعه نوآوری کارکنان را بررسی نماید.

۱-۴ – اهداف تحقیق

در تعیین اهداف تحقیق باید مشخص گردد که محقق انتظار دارد از این مطالعه به چه نتایجی دست پیدا کند. درتعریف هدف گفته اند: هدف نقطه ای است که محقق قصد رسیدن بدان را دارد تا در آنجا به داوری بپردازد. از سوی دیگر مقصود و منظور نهایی از تحقیق را نیز هدف دانسته اند. چنانچه اهداف یک تحقیق به خوبی نوشته شود محقق در می یابد که نیاز به چه نوع اطلاعاتی دارد و از چه راههایی باید به جستجوی آنها بپردازد و این خود راه گشای نحوه انجام تحقیق نیز خواهد بود. این تحقیق از بعد پژوهشی مشتمل بر یک هدف کلی وشش هدف جزئی و از بعد بنیادی شامل اهداف علمی و کاربردی می باشد.

هدف کلی تحقیق:

شناسایی میزان تاثیر جنبه های درونی استراتژی جبران خدمات بر توسعه نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال وبختیاری

اهداف جزئی تحقیق:

  • شناسایی میزان تاثیر مشارکت در تصمیم گیری بر توسعه نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری.
  • شناسایی میزان تاثیر آزادی و اختیارات شغلی بر توسعه نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری.
  • شناسایی میزان تاثیر اعطای مسئولیت بیشتر بر توسعه نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری.
  • شناسایی میزان تاثیر واگذاری کار جذاب وگیرا بر توسعه نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری.
  • شناسایی میزان تاثیر فرصت برای رشد وترقی بر توسعه نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری.

شناسایی میزان تاثیر تنوع درفعالیت­های روزمره  بر توسعه نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری.

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 514
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 9 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

-۵- سوالات  و فرضیات پژوهش

فرضیه اصلی

جنبه های درونی استراتژی جبران خدمات مدل رابینز و دسنزو بر توسعه نوآوری کارکنان تاثیر دارد.

فرضیه های فرعی

۱- مشارکت در تصمیم گیری بر توسعه نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری تاثیردارد.

۲- آزادی و اختیارات شغلی بر توسعه نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری تاثیردارد.

۳- اعطای مسئولیت بیشتر بر توسعه نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری تاثیردارد.

۴-واگذاری کار جذاب وگیرا بر توسعه نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری تاثیردارد.

۵- فرصت برای رشد وترقی بر توسعه نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری تاثیردارد.

۶- تنوع درفعالیت­های روزمره  بر توسعه نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری تاثیردارد.

۱-۶- روش تحقیق:

هدف از انتخاب روش تحقیق آن است که محقق مشخص نماید چه شیوه یا روشی را اتخاذ نماید تا او را هر چه دقیق تر، آسان­تر و سریع­تردر دستیابی به پاسخ کمک نماید (نادری و سیف نراقی؛۱۳۸۳، ۷۸ )

روش تحقیق مجموعه ای از قواعد، ابزار و راههای معتبر (قابل اطمینان) و نظام یافته برای بررسی واقعیتها، کشف مجهولات و دستیابی به راه حل مشکلات است. انتخاب روش انجام تحقیق بستگی به هدف­ها و ماهیت موضوع پژوهش و امکانات اجرائی آن دارد. در این تحقیق با توجه به اینکه، محقق در نظر دارد به بررسی تاثیر جنبه های درونی استراتژی های خدمات بر توسعه ابعاد نوآوری کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال و بختیاری با استفاده از مدل رابینز و دسنزو[۱] بپردازد، روش تحقیق توصیفی از شاخه پیمایشی( که به توجه به عدم وجود پیشینه کافی، تحقیق اکتشافی) و از لحاظ ماهیت کاربردی و از نظر زمان مقطعی می باشد.

در این تحقیق،  از طریق ترکیبی از پرسشنامه های استاندارد برای سنجش متغیرهای مدل تحقیق استفاده شده است  که جهت اطمینان از روایی وپایایی پرسشنامه ها  ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و با ضریب ۷۸% اطمینان و پرسشنامه استاندارد مربوط به ابتکار و نوآوری که توسط مارتین پاتچن ابداع گردیده است، بین جامعه آماری متشکل از تعداد ۱۶۴ نفر از کارکنان بانک کشاورزی استان چهارمحال وبختیاری بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران و به صورت تصادفی تشکیل داده بودند، توزیع گردید.

به منظور اطمینان از برگشت پرسشنامه ها وکسر پرسشنامه های ناقص وغیرقابل قبول تعداد ۱۷۰ برگ پرسشنامه بین جامعه آماری توزیع وتعداد ۱۵۵ پرسشنامه تکمیل شده قابل قبول مورد استفاده قرارگرفت.

[۱]– DeCenzo.D.A. and S.P. Robbins

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 403
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 9 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

جبران خدمت: اصطلاح جبران خدمت در بعضى کتاب ها با اداره حقوق و دستمزد مترادف درنظر گرفته شده است اما این اصطلاح مفهومى وسیع تر از آن دربردارد. جبران خدمات نه فقط شامل دریافتى هاى بیرونى مانند حقوق و مزایا بلکه شامل تمام دریافتى هاى دیگر که در طبیعت شغل است مى باشد، مانند شناسایى و مطرح شدن، ترفیع، فراهم کردن فرصت هاى پیشرفت، شغل غنى و پرمحتوا و شرایط کارى مطلوب و همچنین فرهنگ سازمانى مناسب. اداره حقوق و دستمزد معمولاً به دریافتى هاى مالى که به کارکنان داده مى شود، اختصاص مى یابد بنابراین با توجه به توضیح فوق، جبران خدمات به هر نوع دریافتى و ارزشى اطلاق مى گردد که کارفرما یا سازمان در قبال انجام کار افراد براى سازمان، پرداخت یا ایجاد مى کند؛ جبران خدماتى که سازمان تأمین مى کند شامل جبران خدمات مالى و جبران خدمات غیرمالى مى گردد. (حسن پور و اکبری؛ ۱۳۸۸، جلد دوم ۱۵۴)

دراین تحقیق منظور از جنبه های درونی جبران خدمت طبق مدل رابینز ودیسنزو، عواملی مانند: مشارکت در تصمیم گیری ، آزادی و اختیارات شغلی ،مسئولیت بیشتر ، کار جذاب وگیرا، فرصت برای رشد وترقی وتنوع درفعالیتهای کارکنان می باشد.

مشارکت در تصمیم گیری[۱]:

مشارکت در تصمیم گیری به عنوان جنبه ای انسانی در سازمان، اغلب به منزله وسیله ای مناسب برای برانگیختن افزایش کارایی کارکنان و تغییر وضع موجود به کار می رود. در این فرایند مدیران وکارکنان در تصمیم گیری های سازمانی شریک می شوند و از تمرکز تصمیم گیری در دست افراد خاص جلوگیری به عمل می آید.(حمیدی ؛۱۳۸۸، ۱۰۳)

 

 

آزادی واختیارات شغلی[۲]:

شرت و گرر[۳] اعتقاد دارند آزادی عمل فرصت هایی است که به افراد برای خودمختاری، انتخاب، مسئولیت پذیری و مشارکت در تصمیم گیری های سازمان داده می شود.(گمینیان؛۱۳۸۲، ۹۴)

مسئولیت بیشتر[۴]:

ایبرا[۵] معتقد است هنگامی که عملکرد فعلی کارکنان در یک نقش، شاخص خوبی برای عملکرد را نشان می دهد، باید شغلی  به او داد که شبیه به وظایف و مسئولیت های قبلی باشد تا توانایی کارمند برای مسئولیت های بیشتر مورد آزمایش قرار گیرد. این می تواند در کوتاه مدت واز طریق طرح معیارهای موفقیت، در یک جدول زمانی ارزیابی ثبت شود. ارائه مسئولیت بیشتری بدون تغییر متناظر در عنوان و یا ترفیع می تواند انگیزه کارکنان را از بین ببرد.( گالو[۶]؛ ۲۰۱۱، منبع اینترنتی)

کار جذاب وگیرا[۷]:

شرکت ها و سازمان ها به ارائه کار جذاب در تلاش خود برای پیدا کردن یک نیروی کار مناسب نیاز دارند. به منظور ایجاد یک مکان جذاب تر از کار، بر اساس این فرایند، لازمست قبل از جذابیت شرایط محیط کار در مورد آنچه کارکنان انجام می دهند، بررسی شود که فعالیت و شرایط کار کارکنان ، محتوای کار و رضایت از کار، که مهمترین عوامل جذابیت کار است چقدر برای آنان مهم است.(آتج[۸]؛ ۲۰۱۱، ۱۰)

فرصت برای رشد وارتقاء[۹]:

الگوی تجربیات مرتبط با شغل که یک سلسله فعالیت های زندگی فرد را در بر می گیرد. این تعریف شامل عناصر عینی مسیر شغلی( نظیر موقعیتهای شغلی، وظایف یا فعالیت های شغلی، تصمیمات مرتبط با شغل) وعناصر ذهنی (شامل الزامات شغلی، ارزش ها، نیازها و احساسات مربوط به تجربیات شغلی است.(جفری

 

[۱۰]؛  ۱۹۹۴: ۴)

تنوع در فعالیت ها[۱۱]:

به گفته لیبرمن[۱۲] تنوع در فعالیت ها یعنی کمک گرفتن از دانش ومعلومات کارکنان برای ایجاد یک موج مثبت احساسی، که به کارمند کمک می کند عوامل وعناصر متفاوتی را در سازمان تجربه  کند واز بودن در آن شغل لذت ببرد.(جوزف[۱۳]؛ ۲۰۱۲، اینترنت)

نوآوری:

پیتر دراکر[۱۴] نوآوری را همانند هر فعالیت عینی درکنار نبوغ و استعداد، نیازمند دانش، توجه و سختکـــوشی همه دست اندرکاران می‌داند. او معتقد است آنچه در میان کارآفرینان مشترک یافتم نه گونه خاصی از شخصیت بلکه تعهد سیستماتیک به نوآوری بوده است (دراکر؛۱۳۸۸ ،۲۰).

۱-۷-۲- تعریف عملیاتی متغیر ها

جبران خدمت :

در این تحقیق به منظور شناسایی استراتژی جبران خدمات از نمرات مربوط به پرسشنامه ترکیبی استاندارد  که شامل ابعاد مشارکت در تصمیم گیری ، آزادی و اختیارات شغلی ،مسئولیت ، کار جذاب وگیرا، فرصت برای رشد  و تنوع درفعالیتهای کارکنان است استفاده  گردید.

مشارکت در تصمیم گیری:

پرسشنامه استاندارد استیفن پی،رابینز[۱۵](مقیمی-ص۶۶)

آزادی واختیارات شغلی:

پرسشنامه استاندارد هیگ وآیکن[۱۶](مقیمی-ص۶۴)

کار جذاب وگیرا:

پرسشنامه استاندارد توماس لینداهل وکنجر[۱۷](مقیمی-ص۹۲)

فرصت برای رشد وارتقاء

پرسشنامه استاندارد رابرت. سی پریزیوزی[۱۸](مقیمی-ص۱۸۸)

تنوع در شغل:

پرسشنامه استاندارد جان واگنر[۱۹](مقیمی-ص۷۹)

مسئولیت بیشتر:

پرسشنامه مودای، استیرز و پورتر[۲۰](مقیمی-ص۴۰۱)

 

 

 

جدول ۱-۱ – ویژگی های پرسشنامه جبران خدمات

متغیر منبع طیف
مشارکت در تصمیم گیری استیفن پی، رابینز لیکرت ۵ گزینه ای
آزادی واختیارات شغلی هیگ وآیکن لیکرت ۴ گزینه ای
کار جذاب وگیرا توماس لاداهل و کنجر لیکرت ۴ گزینه ای
فرصت برای رشد وترقی رابرت سی پریزیوزی لیکرت ۷ گزینه ای
تنوع در شغل جان واگنر لیکرت ۷ گزینه ای
مسئولیت بیشتر استیرز و پورتر لیکرت ۷ گزینه ای

نوآوری:

در این تحقیق به منظور سنجش نوآوری شغلی کارکنان، از پرسشنامه استاندارد مربوط به ابتکار و نوآوری که توسط مارتین پاتچن ابداع گردیده استفاده گردیده است. در این پرسشنامه حداکثر امتیاز ۳۱ و حداقل آن ۷ خواهد بود و امتیاز بالاتر نشانگر انگیزش بیشتر برای نوآوری در شغل است.

[۱] – Participation in decision making

[۲] – Freedom and Authority Jobs

[۳] – Short & Greer

[۴] – More  Responsibility

[۵] – Aybra

[۶] – Gallo

[۷] – Attractive work

[۸] – Åteg

[۹] -Opportunities for growth and promotion

[۱۰] – Jeffwrey

[۱۱] -Diversity in action

[۱۲] – lieberman

[۱۳] Joseph

[۱۴] – Druker

[۱۵]–  Stephen P, Robbins

[۱۶] – Hague and Dixon

[۱۷] – Tomas Lindahl and Knjr

[۱۸]–  Robert. C Prezzy

[۱۹] – john wagner

[۲۰] – Monday, Asterix and  Porter

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 636
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 9 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

تفکر قرار گرفته است. بدین ترتیب تمرکز تحقیقات مدیریت منابع انسانی از سطح خرد به سطح کلان یا دیدگاه استراتژیک سوق پیدا کرده اند. به عبارتی به سمت پیوند با استراتژی های کسب و کار و اهداف سازمان حرکت نموده اند. در این خصوص مباحث زیادی مطرح گشته اما آنچه اهمیت دارد این است که، نیروی انسانی چگونه با استراتژی سازمان پیوند می خورد. مدیریت منابع انسانی استراتژیک نشان می دهد که مجموعه ای از سیاست ها و کارکردهایی که برای مدیریت نیروی کار مورد استفاده قرار می گیرند، بایستی در بستر استراتژی سازمانی شکل گیرند. پس منظور از مدیریت منابع انسانی استراتژیک این است که فعالیت های منابع انسانی جهت پشتیبانی استراتژی رقابتی و اجرای موثر آن به کار گرفته شوند. البته لازم به ذکر است که واژه استراتژیک منعکس کننده این است که تمام ساختارها و فرایندها بایستی همراستای استراتژی سازمان باشد (حسن پور و عباسی؛ ۱۳۸۸،جلد دوم۳۶).

۲-۳- استراتژی:

۲-۳-۱-تعریف استراتژی:

شاندلر (۱۹۶۲): استراتژی عبارت است از طرح یک واحد همه جانبه و تلفیقی که نقاط قوت و ضعف سازمان را با فرصت ها و تهدیدات محیطی مربوط ساخته و دستیابی به اهداف اصلی سازمان را میسر می سازد.

اندروز (۱۹۷۱): استراتژی الگوی منظورها، مقاصد، اهداف، خط و مشی های اصلی و طرح هایی برای دستیابی به این اهداف است.

مینزبرگ(۱۹۷۸):  استراتژی الگوی به جریان انداختن تصمیمات است.

جک ولش: استراتژی تلاش برای تعیین جایگاهی است که به خود اختصاص داده ایم، نه پرداختن به این موضوع که آرزو داشتیم در چه جایگاهی باشیم (تلیکانی و غروی؛ ۱۳۸۶،ن ا).

۲-۳-۲- تصمیم گیری استراتژیک:

برای تصمیم گیری استراتژیک دو جنبه ذهن روشن و پویا (تفکر استراتژیک) و اطلاعات به روز و مرتبط (اطلاعات بدست آمده از برنامه ریزی استراتژیک) مورد نیاز است. تصمیمات استراتژیک بسیار پر هزینه اند، چند بخشی هستند و تمامی ابعاد سازمان را در بر می گیرند و در راس سازمان اتخاذ می شوند و به سطوح پایین تر تکلیف می شوند (تلیکانی و غروری؛۱۳۸۶، ن ا).

۲-۳-۳- مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک در لغت به معنای مدیریت راهبردی است. بخش استراتژیک لغت یعنی برای رسیدن به اهداف اقدام کن و مسائل را حل کن. استراتژی یعنی رسیدن به اهداف کلی. بر اساس این تعریف استراتژی یعنی تلاش هماهنگ عناصر یک سازمان برای رسیدن به اهداف که این امر سبب فرموله شدن روش سازمان و ایجاد یک روش هماهنگ و سازگار در رسیدن به اهداف می شود در علم مدیریت، استراتژیک، تعیین اهداف اساسی شرکت در بلند مدت است. مدیریت استراتژیک با اهداف بلند مدت سازمان سر و کار دارد و با تعدیل اثرات محیط خارجی سازمان اهداف سازمان را در راستای ماموریت آن به پیش می برد.(پلمن، ۲۰۰۵، ۳۱)

مدیریت استراتژیک هنر و علم تدوین، اجراء و ارزیابی تصمیمات وظیفه ای چندگانه است که سازمان را قادر می سازد به هدف های بلند مدت خود دست یابد. همان گونه که از این تعریف استنباط می شود در مدیریت استراتژیک برای کسب موفقیت سازمانی بر چندین عامل تاکید می شود: هماهنگ کردن مدیریت، بازاریابی، امور مالی( حسابداری)، تولید( عملیات)، تحقیق وتوسعه وسیستم اطلاعات رایانه ای.(آر.دیوید ؛۱۹۹۹ ،۲۴)

۲-۳-۴ مراحل مدیریت استراتژیک

فرایند مدیریت استراتژیک در برگیرنده سه مرحله می شود: تدوین استراتژی ها، اجرای استراتژی ها و ارزیابی استراتژی ها. مقصود از تدوین استراتژی این است که ماموریت شرکت تعیین شود، شناسایی عواملی که در محیط خارجی سازمان را تهدید می کنند یا فرصت هایی را بوجود می آورند، شناسایی نقاط قوت وضعف داخلی سازمان تعیین اهداف بلند مدت، در نظر گرفتن استراتژی های گوناگون و انتخاب استراتژی های خاص جهت ادامه فعالیت. اجرای استزاتژی ها را مرحله عملی مدیریت استراتژیک می نامند. مقصود از اجرای استراتژی ها این است که کارکنان و مدیران بسیج شوند واستراتژی های تدوین شده را به مرحله عمل در آورند.

نمودار۲-۱- الگوی جامع مدیریت استراتژیک

بررسی عوامل داخلی
بررسی عوامل خارجی

تدوین استراتژی ها                                                              اجرای استراتژی ها                ارزیابی

منبع: آر. دیوید؛۱۹۹۹، ص۸۱)

 

در مدیریت استراتژیک ارزیابی استراتژی ها، آخرین مرحله به حساب می آید. مدیران نیاز شدید دارند که بدانند استراتژی های خاص ومورد نظر آنان در چه زمانی کارساز واقع نمی شود. اصولاً ارزیابی استراتژی ها بدین معنی است که باید در این مورد اطلاعاتی را گردآوری کرد. .(آر.دیوید ؛۱۹۹۹ ،۲۴)

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 503
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 9 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

-۳-۵ انتخاب استراتژی

استراتژیست ها هیچ گاه همه گزینه ها را که به نفع سازمان هستند را مورد توجه قرار نمی دهند، زیرا بی نهایت راه عملی وجود دارد و برای اجرای هریک از آنها می توان از راه های بسیار زیادی استفاده کرد. بنا براین، مجموعه ای از استراتژی های جذاب و قابل اجرا مورد توجه قرار می گیرند. باید مزایا، مضرات، دادوستدها، هزینه ها، ومنافع این استراتژی ها را مشخص کرد.(آر.دیوید؛۱۹۹۹، ۳۵۰)

پس از تجزیه و تحلیل محیط، تعیین جهت‌گیری سازمانی و تعریف مأموریت، ارزشها، چشم انداز و اهداف سازمانی استراتژی‌های سازمانی تعیین می گردند. تعیین استراتژی عبارتست از فرآیند تعیین زمینه‌های عملکرد مناسب جهت دستیابی به اهداف سازمانی در راستای مأموریت و فلسفه‌ وجودی سازمان. به عبارت دیگر استراتژی‌ها می‌بایستی تحلیل‌های محیطی را منعکس کرده و منتج به رسیدن به مأموریت و اهداف سازمانی شوند. روشها و مدل‌های تعیین استراتژی به تبع مدیریت استراتژیک، ازیک تکنیک و دستورالعمل خاص پیروی نکرده، هریک حاوی یک مفهوم و یک بینش هستند. در این راستا، مدل‌های برنامه‌ریزی استراتژیک فراوانی موجود می‌باشند که انتخاب آنها با توجه به ماهیت شرکت، وضعیت صنعت مربوطه و شرایط محیطی صورت می پذیرد. بنابراین می‌توان ادعا کرد که در هر شرکتی که مدیریت استراتژیک پیاده شده است، یک مدل برنامه‌ریزی استراتژیک منحصر به فرد به کار رفته که می‌تواند در آن از یک یا چند مدل برنامه‌ریزی استراتژیک کلاسیک استفاده شده باشد. (آر.دیوید؛۱۹۹۹، ۳۵۰)

۲-۳-۶- مدل‌های انتخاب استراتژی:

می توان روش های مهم تدوین و انتخاب استراتژی ها را دریک چارچوب تصمیم گیری سه مرحله ای گنجانید ابزارها یا روش های ارائه شده در این چارچوب برای سازمانها در اندازه های گوناگون مناسب است و به مدیران کمک می کند که استراتژی ها را شناسایی، ارزیابی وگزینش نمایند در مرحله تصمیم گیری با استفاده از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی  از اطلاعات ارائه شده در مرحله اول استفاده می شود تا بتوان انواع استراتژی های قابل اجرا را در که در مرحله دوم شناسایی شده اند، به شیوه عینی وبدون اعمال نظر شخصی مورد ارزیابی و قضاوت قرار داد. ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی جذابیت نسبی انواع استراتژی ها را مشخص می نماید وبدین گونه برای انتخاب استراتژی های خاص یک مبنای عینی بدون اعمال نظر شخصی ارائه می نماید. در به کارگیری تمام ۹ روش متعلق به چارچوب تحلیلی، باید یکپارچگی در قضاوت های شهودی وتجزیه وتحلیل های منطقی را درنظر داشت. تجزیه وتحلیل های بخشی مبنایی را به دست می دهند که می توان بدان وسیله، در سطح کل شرکت، استراتژی ها را شناسایی ،ارزیابی وانتخاب کرد.(آر.دیوید؛۱۹۹۹، ۳۵۷)

 

نمودار۲ – ۲- چارچوب تحلیلی برای تدوین وانتخاب استراتژی ها

مرحله اول: مرحله ورودی
ماتریس ارزیابی

عوامل خارجی

(EFE)

ماتریس بررسی

رقابت

(CPM)

ماتریس ارزیابی عوامل داخلی

(IFE

مرحله دوم: مرحله مقایسه
ماتریس تهدیدات

فرصت ها، نقاط ضعف ونقاط قوت

(SWOT)

ماترس ارزیابی موقعیت واقدام استراتژیک

(SPACE)

ماتریس گروه مشاوران بستن

(BCG)

ماتریس داخلی وخارجی

(IE)

ماترس استراتژی اصلی
مرحله سوم: مرحله تصمیم گیری
ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی
         

منبع: آر.دیوید؛۱۹۹۹،ص ۳۵۷

۲-۳-۷-  استراتژی‌های منابع انسانی

امروزه صاحب نظران به منظور رسیدن به مزیت رقابتی پایدار معتقدند، مدیریت بر منابع انسانی مهمترین عامل به حساب می آید، آنها معتقدند که سرمایه انسانی، به دلیل کمیابی، ارزشمندی، جانشین ناپذیری و تقلیدناپذیری، بسیار با اهمیت است. بدون شک مزیت استراتژیک پایدار نصیب سازمان هایی خواهد شد که بتوانند بهتر از سایرین، تیم هایی مشتمل بر بهترین و درخشان ترین استعدادهای انسانی را جذب، پرورش و حفظ نمایند. بر همین اساس در سال های اخیر مفهوم مدیریت سرمایه انسانی که نشان دهنده حد اعلای توجه و تمرکز بر انسان است مطرح شده است(شیروانی،۱۳۸۹: ۷۷).

مفهوم مدیریت استراتژیک منابع انسانی، بر نقش مهم مدیریت منابع انسانی استوار است که بر ماهیت استراتژیک منابع انسانی و بر یکپارچه شدن استراتژی منابع انسانی با استراتژی سازمان تاکید می‌کند. شولر (۱۹۹۲) مدیریت استراتژیک منابع انسانی را چنین توصیف کرده است: «تمامی فعالیتهای موثر بر رفتار افراد در برانگیختن آنها به طراحی و اجرای نیازهای استراتژیک سازمان». رایت و مک ماهان (۱۹۹۲) نیز مدیریت استراتژیک منابع انسانی را الگوی تخصیص برنامه‌ریزی شده منابع انسانی و انجام فعالیت‌های موردنظر برای کمک به سازمان در رسیدن به اهدافش می‌دانند. مدیریت استراتژیک منابع انسانی، روشی است برای تصمیم‌گیری درباره مقاصد و طرح‌های سازمان که به مسائلی، مانند: اشتغال، کارمندیابی، آموزش، پاداش و مدیریت عملکرد کارکنان مربوط می‌شوند. در واقع مدیریت استراتژیک منابع انسانی به طور کلی به روابط میان مدیریت منابع انسانی و مدیریت استراتژیک سازمان می‌پردازد.(آرمسترانگ؛۱۳۸۴، ۴۷۱)

وجه تمایز اصلی میان مفاهیم سنتی مدیریت منابع انسانی و مدیریت استراتژیک منابع انسانی، از دیدگاه گست (۱۹۸۹) میزان یکپارچگی مدیریت منابع انسانی با فرایندهای تصمیم‌گیری استراتژیک سازمان به منظور مقابله با تغییرات محیطی است. بیر (۱۹۹۷) بر این باور است که محیط رقابتی، جهانی شدن و تغییرات مداوم بازار و فناوری، دلایل اصلی دگرگونی مفاهیم مدیریت منابع انسانی و تبدیل آن به مدیریت استراتژیک منابع انسانی است. مفاهیم سنتی مدیریت منابع انسانی تنها بر مهارتهای فیزیکی، آموزشهای خاص، تخصص‌های ویژه و کارایی فردی کارکنان تاکید می‌کرد و به جای آنکه به افراد توجه کند، به کارهایی که توسط افراد انجام می‌شد، تمرکز می‌کرد. در حالی‌که مدیریت استراتژیک منابع انسانی، علاوه بر توجه به موارد یاد شده، به تمام بخش ها، اثربخشی کلی و یکپارچگی فعالیت‌های مختلف سازمان، تاکید می‌ورزد. (آرمسترانگ؛۱۳۸۴، ۴۷۲)

۲-۳-۷-۱- اهداف مدیریت استراتژیک منابع انسانی

هدف اصلی مدیریت استراتژیک منابع انسانی، ایجاد دیدگاه کلانی است که امکان پرداختن به مسائل اساسی کارکنان را فراهم آورد. مدیریت استراتژیک منابع انسانی موجب بهره ‌مندی سازمان از کارکنان ماهر، متعهد و با انگیزه در تلاش برای رسیدن به مزیت رقابتی پایدار می‌شود. (آرمسترانک؛۲۰۰۶، ۲۶۳)

هدف آن، ایجاد حس هدفمندی و جهت‌دار بودن در محیط‌های اغلب پرتلاطم امروزی است تا بدین وسیله نیازهای تجاری سازمان و نیازهای فردی و گروهی کارکنانش از راه طراحی و اجرای برنامه‌ها و سیاست های منسجم و عملی منابع انسانی تامین شود. (آرمسترانگ؛ ۱۳۸۴، ۴۷۲)

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

 


لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 540
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 9 مرداد 1395 | نظرات ()