نوشته شده توسط : admin

 مدل ها و نظریه های شخصیت

مدل های شخصیتی که در این بخش مورد بررسی قرار می گیرند عبارتند از مدل های پنج عامل بزرگ ، مایر-بریگز ، حرفه ای شخصیت جان هالند ، روانپویشی و شخصیت A و B.

۱٫۲٫۲٫۲ مدل پنج عامل بزرگ

تقریبا از زمان افلاطون، محققان به دنبال ایجاد لیستی از مشخصه های شخصیتی بوده اند (McShane & Von gilnow, 2010). از این رو در حدود ۱۰۰ سال پیش گروهی از پژوهشگران تلاش کردند تا مجموعه فعالیت های صورت گرفته طی سالیان گذشته در رابطه با تعیین مشخصه های شخصیتی را جمع بندی نمایند.  در این راستا آنها هزاران کلمه ای که در رابطه با شخصیت در فرهنگ جامع راجت و لغت نامه وبستر وجود داشت را در ۱۷۱ خوشه طبقه بندی نمایند و سپس این خوشه ها را در ۵ بعد شخصیتی خلاصه نمودند. یافته آنها در تحقیق های نوین با استفاده از ابزارهای تحقیقی پیشرفته تر در بسیاری از کشورها و محیط ها مورد تائید قرار گرفت و منجر به یافتن و شهرت یکی از مهمترین و پرکاربردترین مدل های شخصیتی شد که مدل پنج عامل بزرگ شخصیت نام گرفت. این مدل از ۵ بعد وجدان مداری ، سازگاری ، ثبات احساسی یا رنجورخویی ، برو نگرایی و پذیرا بودن تجارب جدید تشکیل شده است که هر کدام مشخصه ای از فرد را تعیین می کنند. ابعاد این مدل در شکل ۲-۱ نشان داده شده است. مک شین و ون گیلنو (۲۰۱۰) این ابعاد را بدین شکل تشریح می کنند:

وجدان مداری: این عامل به افرادی اطلاق می گردد که با دقت ، قابل اتکا و خود نظم پذیر هستند. برخی پژوهشگران اعتقاد دارند که این بعد شامل عامل میل به موفقیت نیز می گردد. افراد با سطوح پایین وجدان مداری ، بی دقت ، نا منظم و غیر پاسخگو هستند.

سازگاری: این بعد شامل عوامل با ادب و فروتن بودن ، ملایم و خوش طینت بودن ، دارای حس همدلی و مهربانی است. برخی از محققان عنوان ” تمکین دوستانه [۱]” را برای این بعد مناسب می دانند و در برابر آن برای افرادی که سطوح پایین این بعد در آنها دیده می شود عنوان عدم تمکین خصمانه را در نظر می گیرند که شامل مشخصه های عدم همکاری ، کم حوصلگی و زود رنجی می گردد.

رنجور خویی: این بعد تبیین کننده افرادی است که دارای سطوح بالای نگرانی ، خشونت، ناراحتی است. در مقابل افراد با رنجور خویی پایین و یا با ثبات احساسی بالا قرار دارند که معمولا آرام ، وقار و اطمینان هستند.

پذیرش تجربیات جدید: این بعد پیچیده ترین بعد است که کمترین اجماع را در میان محققان به دست آورده است. معمولا این بعد به حدی اشاره دارد که افراد حساس نسبت به محیط ، انعطاف پذیر ، خلاق و کنجکاو هستند. افرادی که سطح پایینی از این بعد را دارند در برابر تغییر از خود مقاومت نشان   می دهند ، ایده های جدید را نمی پذیرند و محافظه کارترند.

وجدان مداری
با دقت ، قابل اتکا و خود نظم پذیر، سخت کوش ، مسئولیت پذیری ، پشتکار
سازگاری
با ادب و فروتن ، ملایم و خوش طینت ، دارای حس همدلی و مهربان، همکاری با دیگران ، اعتماد
رنجورخویی
 

 

نگران ، خشن و ناراحت، عدم راحتی و استرس

باز بودن نسبت به تجربیات جدید
حساس نسبت به محیط ، انعطاف پذیر ، خلاق و کنجکاو، خوش فکری و وسعت ذهن ، خلاق بودن

 

 

برونگرایی
گرم و صمیمی ، پر حرف ، اجتماعی و پر تکاپو ، پر انرژی بودن ، مشتاق بودن و خوب صحبت کردن

شکل ۱٫۲) ابعاد و عوامل پنج عامل بزرگ شخصیتی (Mcshane & Vongilnow, 2010)

برونگرایی: این ویژگی توصیف کننده افرادی است که گرم و صمیمی ، پر حرف ، اجتماعی پذیر و پر تکاپو هستند. در برابر این بعد، ویژگی درونگرایی قرار دارد که به افراد آرام ، خجالتی محتاط اطلاق می گردد. البته افراد درونگرا لزوما کمبود مهارت های اجتماعی ندارند بلکه آنها تمایل به این دارند که علایق خود را به سمت ایده های درونی هدایت کنند تا رویدادهای اجتماعی. افراد درونگرا از تنهایی خود احساس راحتی می کنند در حالیکه برونگراها اینگونه نیستند.

مک شین و وین گیلنو (۲۰۱۰) و ماینر[۲] (۲۰۰۵) معتقدند که علاوه بر ۵ بعد و عوامل مورد بررسی در پنج عامل بزرگ شخصیتی دو ویژگی دیگر نیز وجود دارند که می توانند توصیف کننده رفتار افراد در محیط کاری باشند. این دوعامل عبارتند از مرکز کنترل و خود دیده بانی. مرکز کنترل عبارت است از اعتقاد عمومی فرد مبنی بر اینکه به چه میزان بر زندگی خود کنترل دارد. افرادی که حس می کنند سرنوشت اشان تا حد زیادی در دست خودشان است دارای مرکز کنترل درونی و افرادی که فکر می کنند اتفاقات و رویدادهای اطرافشان بر مبنای قسمت ، شانس و یا سایرین است دارای مرکز کنترل بیرونی هستند. خود دیده بانی به سطح حساسیت فرد نسبت به رفتار بارز دیگران و توانایی تطبیق مناسب با این سرنخ های موقعیتی اطلاق می گردد. افرادی که دارای سطوح بالای خود دیده بانی هستند رفتارهای خود را نسبتا راحت تنظیم و تغییر می دهند اما افرادی که دارای سطوح پایین خود دیده بانی هستند بیشتر احساسات خود را آشکار می سازند بنابراین پیش بینی رفتارهای آنها از یک موقعیت به موقعیت دیگر نسبتا آسان است.

[۱] – Friendly Obedience

[۲] – Miner

فروش فایل متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد در این لینک



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 417
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مدل مایر- بریگز

در کنار مدل پنج عاملی، مدل شخصیتی معروف دیگر مدل شاخص نوع مایر-بریگز[۱] است  که به اختصار مدل ام.بی.تی.آی نامیده می شود. هدف از این مدل ایجاد فهرستی از مشخصه های شخصیتی است تا از طریق آن ترجیحات فردی افراد در پردازش اطلاعات مشخص گردد. این مدل بر اساس نتایج تحقیقات روانشناس سوییسی کارل یانگ[۲] ایجاد شده بود. تحقیقات یانگ نشان میداد چگونه افراد ترجیح می دهند تا محیط اطراف خود را درک کرده ، اطلاعات را از اطراف خود دریافت کرده و آنها را پردازش کنند. یانگ اعتقاد داشت که افراد در گرایش های خود یا درونگرا هستند و یا برونگرا و برای ادراک ( حس کردن و شهود) و تصمیم گیری و یا قضاوت در مورد یک اقدام (تفکر و تعمق) دارای ترجیحات به خصوصی هستند. مدل ام.بی.تی.آی به منظور سنجش این موضوعات و همچنین یک بعد چهارم در مورد اینکه افراد چگونه خود را در معرض جهان بیرون قرار می دهند (قضاوت در برابر ادراک) بحث می کند. ابعاد درونگرایی و برونگرایی در این مدل همانند مدل پنج عامل بزرگ است و ابعاد دیگر این مدل عبارتند از (Miner,2005):

حس کردن و شهود: برخی افراد ترجیح می دهند تا اطلاعات را از طریق حواس پنجگانه دریافت کنند. انواع حواس از یک ساختار منظم برای دریافت واقعیت ها و جزئیات کمی آنها استفاده می کنند. در مقابل افراد شهودی از یک چهارچوب غیر ساختار یافته برای جمع آوری اطلاعات استفاده می کنند. آنها بیشتر بر شواهد غیر عینی تکیه دارند و از شهود و الهام محض خود استفاده می کنند. افرادی که از حواس خود استفاده می کنند توانایی جمع آوری و ادغام حجم عظیمی از محرک های محیطی تصادفی و جمع بندی سریع آنها را دارند.

تفکر و احساسات: افراد متفکر بر منطق علت و معلولی عقلانی و جمع آوری ساختار یافته اطلاعات به منظور تصمیم گیری متکی هستند. آنها شواهد دریافتی را به شکل غیر احساسی و عینی تحلیل کرده و می سنجند. اما احساساتی ها در طرف دیگر به این نکته توجه می کنند که چگونه انتخاب هایشان بر دیگران تاثیر می گذارد. آنها گزینه هایشان را بیشتر بر اساس ارزش های فردی خود می سنجند تا منطق های عقلانی.

قضاوت و ادراک: برخی از افراد نظم و ساختار را در روابط خود با دنیای خارج ترجیح می دهند. افراد از نوع قضاوت گر از کنترل فرآیند تصمیم گیری لذت می برند و می خواهند تا مشکلات را به سرعت برطرف کنند. در مقابل افراد ادراک گر انعطاف پذیرترند. آنها می خواهند بر مبنای وقایعی که با آنها مواجه می شوند تطبیق یابند و گزینه های متفاوت را برای خود باز نگه دارند.

پرسشنامه برگرفته از این مدل با ترکیب این ۴ بعد ۱۶ نوع مجزا را ایجاد می کند که هر کدام معایب و مزایای خود را دارند. به عنوان مثال ای.اس.تی.جی[۳] یکی از عمومی ترین انواع برای مدیران است. این بدان معنی است که مدیران معمولا برونگرا، حسگر، متفکر و قضاوت گردند. افراد از نوع ای.آن.تی.جی[۴] رهبرانی بالفطره اند، افراد از نوع آی.اس.اف.جی[۵] حس وظیفه شناسی بالایی دارند و غیره. البته این انواع نشان دهنده ترجیحات افراد است نه لزوما نوع رفتار آنها در زمان های مختلف (Miner,2005).

[۱] – Myers-Briggs Type Indicator (MBTI)

[۲] – Carl Jung

[۳] – ESTJ (Extroverted-Sensing-Thinking-Judging)

[۴] – ENTJ (Extroverted-Intuitive-Thinking-Judging)

[۵] – ISFJ (Introverted-Sensing-Feeling-Judging)

فروش فایل متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد در این لینک



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 447
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مدل مایر- بریگز

در کنار مدل پنج عاملی، مدل شخصیتی معروف دیگر مدل شاخص نوع مایر-بریگز[۱] است  که به اختصار مدل ام.بی.تی.آی نامیده می شود. هدف از این مدل ایجاد فهرستی از مشخصه های شخصیتی است تا از طریق آن ترجیحات فردی افراد در پردازش اطلاعات مشخص گردد. این مدل بر اساس نتایج تحقیقات روانشناس سوییسی کارل یانگ[۲] ایجاد شده بود. تحقیقات یانگ نشان میداد چگونه افراد ترجیح می دهند تا محیط اطراف خود را درک کرده ، اطلاعات را از اطراف خود دریافت کرده و آنها را پردازش کنند. یانگ اعتقاد داشت که افراد در گرایش های خود یا درونگرا هستند و یا برونگرا و برای ادراک ( حس کردن و شهود) و تصمیم گیری و یا قضاوت در مورد یک اقدام (تفکر و تعمق) دارای ترجیحات به خصوصی هستند. مدل ام.بی.تی.آی به منظور سنجش این موضوعات و همچنین یک بعد چهارم در مورد اینکه افراد چگونه خود را در معرض جهان بیرون قرار می دهند (قضاوت در برابر ادراک) بحث می کند. ابعاد درونگرایی و برونگرایی در این مدل همانند مدل پنج عامل بزرگ است و ابعاد دیگر این مدل عبارتند از (Miner,2005):

حس کردن و شهود: برخی افراد ترجیح می دهند تا اطلاعات را از طریق حواس پنجگانه دریافت کنند. انواع حواس از یک ساختار منظم برای دریافت واقعیت ها و جزئیات کمی آنها استفاده می کنند. در مقابل افراد شهودی از یک چهارچوب غیر ساختار یافته برای جمع آوری اطلاعات استفاده می کنند. آنها بیشتر بر شواهد غیر عینی تکیه دارند و از شهود و الهام محض خود استفاده می کنند. افرادی که از حواس خود استفاده می کنند توانایی جمع آوری و ادغام حجم عظیمی از محرک های محیطی تصادفی و جمع بندی سریع آنها را دارند.

تفکر و احساسات: افراد متفکر بر منطق علت و معلولی عقلانی و جمع آوری ساختار یافته اطلاعات به منظور تصمیم گیری متکی هستند. آنها شواهد دریافتی را به شکل غیر احساسی و عینی تحلیل کرده و می سنجند. اما احساساتی ها در طرف دیگر به این نکته توجه می کنند که چگونه انتخاب هایشان بر دیگران تاثیر می گذارد. آنها گزینه هایشان را بیشتر بر اساس ارزش های فردی خود می سنجند تا منطق های عقلانی.

قضاوت و ادراک: برخی از افراد نظم و ساختار را در روابط خود با دنیای خارج ترجیح می دهند. افراد از نوع قضاوت گر از کنترل فرآیند تصمیم گیری لذت می برند و می خواهند تا مشکلات را به سرعت برطرف کنند. در مقابل افراد ادراک گر انعطاف پذیرترند. آنها می خواهند بر مبنای وقایعی که با آنها مواجه می شوند تطبیق یابند و گزینه های متفاوت را برای خود باز نگه دارند.

پرسشنامه برگرفته از این مدل با ترکیب این ۴ بعد ۱۶ نوع مجزا را ایجاد می کند که هر کدام معایب و مزایای خود را دارند. به عنوان مثال ای.اس.تی.جی[۳] یکی از عمومی ترین انواع برای مدیران است. این بدان معنی است که مدیران معمولا برونگرا، حسگر، متفکر و قضاوت گردند. افراد از نوع ای.آن.تی.جی[۴] رهبرانی بالفطره اند، افراد از نوع آی.اس.اف.جی[۵] حس وظیفه شناسی بالایی دارند و غیره. البته این انواع نشان دهنده ترجیحات افراد است نه لزوما نوع رفتار آنها در زمان های مختلف (Miner,2005).

[۱] – Myers-Briggs Type Indicator (MBTI)

[۲] – Carl Jung

[۳] – ESTJ (Extroverted-Sensing-Thinking-Judging)

[۴] – ENTJ (Extroverted-Intuitive-Thinking-Judging)

[۵] – ISFJ (Introverted-Sensing-Feeling-Judging)

فروش فایل متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد در این لینک

پیمایش نوشته



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 498
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

. مدل حرفه ای شخصیت جان هالند

جان هالند[۱] ، یک پژوهشگر در زمینه توسعه مسیر شغلی بود که اعتقاد داشت ایجاد یک مسیر شغلی مناسب به سطح تناسب بین فرد و محیط کاری اش بستگی دارد. هالند بحث می کند که افراد می توانند بر اساس شخصیت شان به انواع مختلفی تقسیم بندی شوند و اینکه آنها به دنبال شغلی هستند و یا در شغلی عملکرد بهتری خواهند داشت و راضی تر هستند که با ویژگی های خاص شان تناسب بیشتری داشته باشد. منظور از همخوانی و تناسب میزان تشابه نوع شخصیت فرد با محیطی است که او در آن کار می کند. بسیاری از تحقیقات به این نتیجه رسیده اند که تناسب بالا منجر به عملکرد شغلی بالاتر، رضایت بیشتر و صرف کردن مدت زمان بیشتر در شغل می گردد. بر این اساس تئوری هالند شخصیت های فردی و محیط های کاری را به ۶ طبقه تقسیم بندی می کند. واقعگرا ، جستجوگر ، هنرمند ، اجتماعی ، پرانرژی و عادی. جدول ۲-۲ که توسط مک شین و ون گیلنو (۲۰۱۰) ارائه گردیده ، این انواع شخصیتی و محیط های کاری را تعریف کرده و مشاغلی را پیشنهاد می کند که ارائه دهنده این محیط های کاری باشند. البته افراد کمی هستند که تنها در یکی از طبقه بندی های هالند جای گیرند. در عوض هالند بر مفهوم تمایز[۲] تکیه می کند که به معنی میزانی است که فرد در یک یا چند نوع جای می گیرد. یک فرد با تمایز بالا در یک طبقه خاص جای میگیرد در حالیکه افراد با تمایز پایین تر در دو یا چند طبقه قرار می گیرند.

جدول ۲٫۲) ۶ نوع شخصیتی هالند به همراه محیط های کاری (Mcshane & Vongilnow, 2010)

انواع شخصیتی هالند مشخصه های شخصیتی ویژگی های محیط کاری مشاغل نمونه
واقعگرا عملگرا ، خجالتی ، مادی گرا و با ثبات با دست ، ماشین ها و یا ابزار کار می کنند – بر نتایج ملموس تمرکز دارند کارگران خط تولید

 

مهندسین مکانیک

جستجوگر تحلیلگر ، درونگرا ، کم حرف ، کنجکاو ، دقیق و مستقل کارهایی که دربرگیرنده کشف ، جمع آوری ، تحلیل و حل مسائل باشد زیست شناسان

 

دندانپزشکان

تحلیلگران سیستم ها

هنرمند خلاق ، عجول ،

 

ایده آلیست ، شهودی ، احساساتی

کارهایی که دربرگیرنده ایجاد محصولات یا ایده های جدید و در یک محیط ساختار نیافته صورت پذیرد ژورنالیست

 

آرشیتکت

مدیر تبلیغات

اجتماعی اجتماعی پذیر ، گرم و صمیمی ، هوشیار ، نیاز به صمیمیت و تعامل کارهایی که دربرگیرنده کمک و یا خدمت به دیگران باشد و کارهای تیمی کارگران اجتماعی

 

پرستاران

معلمان

مشاوران

پرانرژی با اطمینان ، مدعی ، با انرژی و نیاز به قدرت کارهایی که دربرگیرنده هدایت دیگران باشد ، رسیدن به اهداف از طریق دیگران در یک محیط هدف گرا فروشندگان

 

کارگزاران سهام

سیاستمداران

عادی قابل اتکا ، منظم ، مرتب ، عملگرا و کارا کارهایی که دربرگیرنده تحلیل و کار سیستماتیک با داده ها و اطلاعات باشد حسابداران

 

بانکی ها

مدیران

 

امروزه مدل تناسب شغلی هالند پایه بسیاری از مشاوره های مسیر شغلی است. البته انتقاداتی هم به این مدل وارد شده است. انواع شخصیت هالند صرفا بیان کننده تعدادی از خصوصیات مدل پنج عامل بزرگ است در حالیکه سایر ابعاد مدل پنج عاملی نیز باید در ایجاد تناسب شغلی در نظر گرفته شوند. همچنین در مورد اینکه آیا این مدل قابلیت عمومی سازی به فرهنگ های دیگر را نیز دارد تردیدهای جدی وجود دارد. البته با وجود این انتقادات ، مدل هالند مدل غالب تشریح کننده گرایش ها و رفتارهای شغلی در میان    مدل های مسیر شغلی امروزی به شمار می آید (Miner, 2005).

۴٫۲٫۲٫۲٫ مدل روانپویشی[۳] شخصیت

این مدل دربرگیرنده تئوری مراحل روان-جنسی[۴] فروید و تئوری مراحل توسعه روان-اجتماعی[۵] اریک اریکسون است. تئوری فروید یکی از شناخته شده ترین و در عین حال بحث برانگیزترین مدل های شخصیت است. بر اساس این مدل فروید اعتقاد داشت که شخصیت بر اساس مجموعه مراحلی در مراحل کودکی رشد می نماید. بنابراین بر مبنای اعتقاد فروید، شخصیت بر اساس تجارب دوران کودکی و مخصوصا از سن پنج سالگی شکل می گیرد. عدم موفقیت در گذراندن هر مرحله موجب توقف در مرحله قبلی می شود و در نهایت می تواند منجر به شکل گیری شخصیت نابهنجار گردد (Corey, 2006). همانند فروید، اریکسون نیز معتقد است که شخصیت از طریق طی یک سری از مراحل شکل می گیرد که فرد در هر مرحله با چالش به خصوصی مواجه می گردد. موفقیت در هر مرحله وابسته به این است که فرد چقدر بتواند در مواجهه با چالش ها و تعارض های هر مرحله موفق عمل کند.  البته کمک اصلی اریکسون به تئوری روانپویشی از طریق بررسی دوباره مفهوم ضمیر نفس[۶] و نگاهی دقیقتر به مراحل شکل گیری شخصیت است. نگاه او به این گونه بود که شکل گیری شخصیت فرآیندی است که در طی عمر افراد طی می گردد و دارای نقطه کانونی درک و کشف هویت فردی شخص است. اریکسون به ضمیر نفس به عنوان یک نیروی مثبت در شکل گیری شخصیت انسان نگاه می کند و معتقد است مهمترین هدف ضمیر نفس، ایجاد یک حس هویت در فرد است. تئوری اریکسون مربوط به جنبه های اجتماعی زندگی و ایجاد شایستگی و صلاحیت در شئون مختلف آن است. تئوری شکل گیری شخصیت اریکسون دارای هشت مرحله مختلف است که هر کدام دو پیامد ممکن دارد. هشت مرحله اریکسون با تولد آغار می گردد و با طی مراحل عمر فرد ادامه میابد و شامل پیامدهای اعتماد در برابر عدم اعتماد، خودباوری در برابر تردید و شرمساری ، ابتکار در برابر گناه ، کوشایی در برابر پستی ، هویت در برابر اختلال نقش ، صمیمیت در برابر گوشه گیری ، زایش در برابر رکود و کمال نفس در برابر یاس می گردد. اگر فردی بتواند هر کدام از این مراحل را با موفقیت طی کند دارای حس کمال و عزت نفس خواهد شد اما اگر مرحله به درستی طی نگردد فرد با حسی از نقصان و عدم کمال روبرو خواهد شد (Fort,2010).

[۱] – John Holland

[۲] – Differentiation

[۳] – Psychodynamic

[۴] – Psychosextual

[۵] – Psychosocial

[۶] – Ego

فروش فایل متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد در این لینک

 



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 388
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مدل مایر- بریگز

در کنار مدل پنج عاملی، مدل شخصیتی معروف دیگر مدل شاخص نوع مایر-بریگز[۱] است  که به اختصار مدل ام.بی.تی.آی نامیده می شود. هدف از این مدل ایجاد فهرستی از مشخصه های شخصیتی است تا از طریق آن ترجیحات فردی افراد در پردازش اطلاعات مشخص گردد. این مدل بر اساس نتایج تحقیقات روانشناس سوییسی کارل یانگ[۲] ایجاد شده بود. تحقیقات یانگ نشان میداد چگونه افراد ترجیح می دهند تا محیط اطراف خود را درک کرده ، اطلاعات را از اطراف خود دریافت کرده و آنها را پردازش کنند. یانگ اعتقاد داشت که افراد در گرایش های خود یا درونگرا هستند و یا برونگرا و برای ادراک ( حس کردن و شهود) و تصمیم گیری و یا قضاوت در مورد یک اقدام (تفکر و تعمق) دارای ترجیحات به خصوصی هستند. مدل ام.بی.تی.آی به منظور سنجش این موضوعات و همچنین یک بعد چهارم در مورد اینکه افراد چگونه خود را در معرض جهان بیرون قرار می دهند (قضاوت در برابر ادراک) بحث می کند. ابعاد درونگرایی و برونگرایی در این مدل همانند مدل پنج عامل بزرگ است و ابعاد دیگر این مدل عبارتند از (Miner,2005):

حس کردن و شهود: برخی افراد ترجیح می دهند تا اطلاعات را از طریق حواس پنجگانه دریافت کنند. انواع حواس از یک ساختار منظم برای دریافت واقعیت ها و جزئیات کمی آنها استفاده می کنند. در مقابل افراد شهودی از یک چهارچوب غیر ساختار یافته برای جمع آوری اطلاعات استفاده می کنند. آنها بیشتر بر شواهد غیر عینی تکیه دارند و از شهود و الهام محض خود استفاده می کنند. افرادی که از حواس خود استفاده می کنند توانایی جمع آوری و ادغام حجم عظیمی از محرک های محیطی تصادفی و جمع بندی سریع آنها را دارند.

تفکر و احساسات: افراد متفکر بر منطق علت و معلولی عقلانی و جمع آوری ساختار یافته اطلاعات به منظور تصمیم گیری متکی هستند. آنها شواهد دریافتی را به شکل غیر احساسی و عینی تحلیل کرده و می سنجند. اما احساساتی ها در طرف دیگر به این نکته توجه می کنند که چگونه انتخاب هایشان بر دیگران تاثیر می گذارد. آنها گزینه هایشان را بیشتر بر اساس ارزش های فردی خود می سنجند تا منطق های عقلانی.

قضاوت و ادراک: برخی از افراد نظم و ساختار را در روابط خود با دنیای خارج ترجیح می دهند. افراد از نوع قضاوت گر از کنترل فرآیند تصمیم گیری لذت می برند و می خواهند تا مشکلات را به سرعت برطرف کنند. در مقابل افراد ادراک گر انعطاف پذیرترند. آنها می خواهند بر مبنای وقایعی که با آنها مواجه می شوند تطبیق یابند و گزینه های متفاوت را برای خود باز نگه دارند.

پرسشنامه برگرفته از این مدل با ترکیب این ۴ بعد ۱۶ نوع مجزا را ایجاد می کند که هر کدام معایب و مزایای خود را دارند. به عنوان مثال ای.اس.تی.جی[۳] یکی از عمومی ترین انواع برای مدیران است. این بدان معنی است که مدیران معمولا برونگرا، حسگر، متفکر و قضاوت گردند. افراد از نوع ای.آن.تی.جی[۴] رهبرانی بالفطره اند، افراد از نوع آی.اس.اف.جی[۵] حس وظیفه شناسی بالایی دارند و غیره. البته این انواع نشان دهنده ترجیحات افراد است نه لزوما نوع رفتار آنها در زمان های مختلف (Miner,2005).

[۱] – Myers-Briggs Type Indicator (MBTI)

[۲] – Carl Jung

[۳] – ESTJ (Extroverted-Sensing-Thinking-Judging)

[۴] – ENTJ (Extroverted-Intuitive-Thinking-Judging)

[۵] – ISFJ (Introverted-Sensing-Feeling-Judging)

فروش فایل متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد در این لینک



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 491
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

. مدل حرفه ای شخصیت جان هالند

جان هالند[۱] ، یک پژوهشگر در زمینه توسعه مسیر شغلی بود که اعتقاد داشت ایجاد یک مسیر شغلی مناسب به سطح تناسب بین فرد و محیط کاری اش بستگی دارد. هالند بحث می کند که افراد می توانند بر اساس شخصیت شان به انواع مختلفی تقسیم بندی شوند و اینکه آنها به دنبال شغلی هستند و یا در شغلی عملکرد بهتری خواهند داشت و راضی تر هستند که با ویژگی های خاص شان تناسب بیشتری داشته باشد. منظور از همخوانی و تناسب میزان تشابه نوع شخصیت فرد با محیطی است که او در آن کار می کند. بسیاری از تحقیقات به این نتیجه رسیده اند که تناسب بالا منجر به عملکرد شغلی بالاتر، رضایت بیشتر و صرف کردن مدت زمان بیشتر در شغل می گردد. بر این اساس تئوری هالند شخصیت های فردی و محیط های کاری را به ۶ طبقه تقسیم بندی می کند. واقعگرا ، جستجوگر ، هنرمند ، اجتماعی ، پرانرژی و عادی. جدول ۲-۲ که توسط مک شین و ون گیلنو (۲۰۱۰) ارائه گردیده ، این انواع شخصیتی و محیط های کاری را تعریف کرده و مشاغلی را پیشنهاد می کند که ارائه دهنده این محیط های کاری باشند. البته افراد کمی هستند که تنها در یکی از طبقه بندی های هالند جای گیرند. در عوض هالند بر مفهوم تمایز[۲] تکیه می کند که به معنی میزانی است که فرد در یک یا چند نوع جای می گیرد. یک فرد با تمایز بالا در یک طبقه خاص جای میگیرد در حالیکه افراد با تمایز پایین تر در دو یا چند طبقه قرار می گیرند.

جدول ۲٫۲) ۶ نوع شخصیتی هالند به همراه محیط های کاری (Mcshane & Vongilnow, 2010)

انواع شخصیتی هالند مشخصه های شخصیتی ویژگی های محیط کاری مشاغل نمونه
واقعگرا عملگرا ، خجالتی ، مادی گرا و با ثبات با دست ، ماشین ها و یا ابزار کار می کنند – بر نتایج ملموس تمرکز دارند کارگران خط تولید

مهندسین مکانیک

جستجوگر تحلیلگر ، درونگرا ، کم حرف ، کنجکاو ، دقیق و مستقل کارهایی که دربرگیرنده کشف ، جمع آوری ، تحلیل و حل مسائل باشد زیست شناسان

دندانپزشکان

تحلیلگران سیستم ها

هنرمند خلاق ، عجول ،

ایده آلیست ، شهودی ، احساساتی

کارهایی که دربرگیرنده ایجاد محصولات یا ایده های جدید و در یک محیط ساختار نیافته صورت پذیرد ژورنالیست

آرشیتکت

مدیر تبلیغات

اجتماعی اجتماعی پذیر ، گرم و صمیمی ، هوشیار ، نیاز به صمیمیت و تعامل کارهایی که دربرگیرنده کمک و یا خدمت به دیگران باشد و کارهای تیمی کارگران اجتماعی

پرستاران

معلمان

مشاوران

پرانرژی با اطمینان ، مدعی ، با انرژی و نیاز به قدرت کارهایی که دربرگیرنده هدایت دیگران باشد ، رسیدن به اهداف از طریق دیگران در یک محیط هدف گرا فروشندگان

کارگزاران سهام

سیاستمداران

عادی قابل اتکا ، منظم ، مرتب ، عملگرا و کارا کارهایی که دربرگیرنده تحلیل و کار سیستماتیک با داده ها و اطلاعات باشد حسابداران

بانکی ها

مدیران

 

امروزه مدل تناسب شغلی هالند پایه بسیاری از مشاوره های مسیر شغلی است. البته انتقاداتی هم به این مدل وارد شده است. انواع شخصیت هالند صرفا بیان کننده تعدادی از خصوصیات مدل پنج عامل بزرگ است در حالیکه سایر ابعاد مدل پنج عاملی نیز باید در ایجاد تناسب شغلی در نظر گرفته شوند. همچنین در مورد اینکه آیا این مدل قابلیت عمومی سازی به فرهنگ های دیگر را نیز دارد تردیدهای جدی وجود دارد. البته با وجود این انتقادات ، مدل هالند مدل غالب تشریح کننده گرایش ها و رفتارهای شغلی در میان    مدل های مسیر شغلی امروزی به شمار می آید (Miner, 2005).

۴٫۲٫۲٫۲٫ مدل روانپویشی[۳] شخصیت

این مدل دربرگیرنده تئوری مراحل روان-جنسی[۴] فروید و تئوری مراحل توسعه روان-اجتماعی[۵] اریک اریکسون است. تئوری فروید یکی از شناخته شده ترین و در عین حال بحث برانگیزترین مدل های شخصیت است. بر اساس این مدل فروید اعتقاد داشت که شخصیت بر اساس مجموعه مراحلی در مراحل کودکی رشد می نماید. بنابراین بر مبنای اعتقاد فروید، شخصیت بر اساس تجارب دوران کودکی و مخصوصا از سن پنج سالگی شکل می گیرد. عدم موفقیت در گذراندن هر مرحله موجب توقف در مرحله قبلی می شود و در نهایت می تواند منجر به شکل گیری شخصیت نابهنجار گردد (Corey, 2006). همانند فروید، اریکسون نیز معتقد است که شخصیت از طریق طی یک سری از مراحل شکل می گیرد که فرد در هر مرحله با چالش به خصوصی مواجه می گردد. موفقیت در هر مرحله وابسته به این است که فرد چقدر بتواند در مواجهه با چالش ها و تعارض های هر مرحله موفق عمل کند.  البته کمک اصلی اریکسون به تئوری روانپویشی از طریق بررسی دوباره مفهوم ضمیر نفس[۶] و نگاهی دقیقتر به مراحل شکل گیری شخصیت است. نگاه او به این گونه بود که شکل گیری شخصیت فرآیندی است که در طی عمر افراد طی می گردد و دارای نقطه کانونی درک و کشف هویت فردی شخص است. اریکسون به ضمیر نفس به عنوان یک نیروی مثبت در شکل گیری شخصیت انسان نگاه می کند و معتقد است مهمترین هدف ضمیر نفس، ایجاد یک حس هویت در فرد است. تئوری اریکسون مربوط به جنبه های اجتماعی زندگی و ایجاد شایستگی و صلاحیت در شئون مختلف آن است. تئوری شکل گیری شخصیت اریکسون دارای هشت مرحله مختلف است که هر کدام دو پیامد ممکن دارد. هشت مرحله اریکسون با تولد آغار می گردد و با طی مراحل عمر فرد ادامه میابد و شامل پیامدهای اعتماد در برابر عدم اعتماد، خودباوری در برابر تردید و شرمساری ، ابتکار در برابر گناه ، کوشایی در برابر پستی ، هویت در برابر اختلال نقش ، صمیمیت در برابر گوشه گیری ، زایش در برابر رکود و کمال نفس در برابر یاس می گردد. اگر فردی بتواند هر کدام از این مراحل را با موفقیت طی کند دارای حس کمال و عزت نفس خواهد شد اما اگر مرحله به درستی طی نگردد فرد با حسی از نقصان و عدم کمال روبرو خواهد شد (Fort,2010).

[۱] – John Holland

[۲] – Differentiation

[۳] – Psychodynamic

[۴] – Psychosextual

[۵] – Psychosocial

[۶] – Ego

فروش فایل متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد در این لینک



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 369
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مدل شخصیت های نوع A و نوع B

رابینز و لانگتن[۱] (۲۰۱۲) به بررسی شخصیت های نوع ای و نوع بی پرداختند. بر اساس این بررسی افراد با شخصیت نوع ای به شکل بیش از حد در یک تلاش مستمر و ادامه دار برای به دست آوردن نتایج بیشتر در زمان کمتر هستند حتی اگر رسیدن به آن نیازمند انجام کارهایی در تضاد با افراد دیگر باشد. مطابق نظر آنان در فرهنگ آمریکای شمالی ، چنین ویژگی ای همتراز با جاه طلبی و موفقیت در به دست آوردن نتایج مادی درنظر گرفته می شود و به همین دلیل به خوبی ستایش می شود. افراد با این نوع شخصیتی دارای نشانه هایی هستند که عبارت است از: همیشه در حال راه رفتن و خوردن سریع هستند، معمولا در مورد سرعت وقوع حوادث احساس عدم بردباری می کنند، تلاش می کنند تا دو یا چند کار را یکباره و در یک زمان انجام دهند، اوقات فراغت را دوست ندارند و همیشه درگیر عددها هستند به این گونه که دوست دارند موفقیت خود را در قالب اینکه به چه میزان از چیزی را به دست آورده اند بسنجند. در این مدل بر خلاف افراد با شخصیت نوع ای، افراد با شخصیت نوع بی هستند. افراد با اینگونه شخصیت به ندرت در کار خود عجول هستند، کمتر میل به به دست آوردن شمار فزاینده ای از چیزها را دارند و یا کمتر به دنبال شرکت در مجموعه فزاینده ای از رویدادها در بازه های زمانی کوتاه هستند. بر این اساس افراد دارای مشخصه شخصیتی نوع بی دارای نشانه های زیر هستند: هرگز از حس اضطرار در انجام کارها و عدم بردباری ناشی از آن رنج نمی برند، احساس نمی کنند که باید در مورد موفقیت ها و پیشرفت هایشان صحبت کنند و یا آنها را به نمایش بگذارند مگر اینکه این مورد بر حسب موقعیت لازم باشد، کارها را بیشتر به دلیل لذت بردن و به دست آوردن آرامش انجام می دهند تا اینکه بخواهند اقتدار خود را به هر قیمتی نشان دهند و در نهایت دارای حس آرامش بیشتر و حس گناهکاری کمتری هستند (Robins & Longton, 2012).

بر اساس آنچه گفته شد افراد با شخصیت نوع ای عجول، بی تاب، رقابتی و در برخی از موارد متخاصم هستند. البته این افراد زمانی این خصوصیات را از خود بروز می دهند که احساس استرس و یا به چالش کشیده شدن کنند. در عین حال این افراد کارکنانی سریع هستند به این دلیل که به کمیت بیش از کیفیت اهمیت می دهند. در پست های مدیریتی، افراد با این مشخصه شخصیتی رقابتی بودن خود را با ساعت های طولانی و مداوم کار نشان میدهند اما در عین حال معمولا تصمیماتی ضعیف اتخاذ می کنند زیرا زمان کافی را برای آنها اختصاص نمی دهند. همچنین افراد با شخصیت نوع ای اگر در شرایط استرسی قرار بگیرند سطوح پایینی از خلاقیت از خود بروز می دهند. به دلیل اهمتی که آنها برای کمیت و سرعت قائل اند، در زمان مواجهه با مشکلات بر تجربیات گذشته خود اتکا می کنند. آنها زمان لازم را برای ایجاد راه حل های منحصر به فرد اختصاص نمی دهند. آنها تنها در زمینه پاسخ هایی که به محیط اشان می دهند تغییر می کنند و از این رو پیش بینی رفتار آنها از افراد با مشخصه شخصیتی نوع بی آسانتر است (Mcshane & Vongilnow, 2010).

مطابق نظر رابینز و لانگتن (۲۰۱۲) بر خلاف تلاش سخت افراد با مشخصه شخصیتی نوع ای، به نظر می رسد که این افراد با مشخصه شخصیتی نوع بی هستند که به مدارج بالای سازمانی دست می یابند. فروشنده های موفق معمولا از نوع ای اما مدیران بزرگ از نوع بی هستند. دلیل این امر گرایش افراد نوع ای برای قربانی کردن کیفیت در مقابل کمیت است. ترفیعات در سازمان های بزرگ و حرفه ای معمولا به افرادی تعلق می گیرند که خردمندانه تر تصمیم می گیرند و عمل می کنند و نه به افراد عجول، آنهایی که با نزاکت هستند و نه افرادی که رفتار خصمانه از خود بروز می دهند و به آنهایی که خلاق هستند و نه آنهایی که تنها در رقابت از خود چابکی نشان می دهند (Robins & Longton, 2012).

۳٫۲٫۲٫ عوامل موثر بر شخصیت

بر اساس مطالعات گنجی (۱۳۹۰) در تکوین شخصیت دو عامل کلی زیستی و اجتماعی نقش دارند. عوامل زیستی معمولا به ارث می رسد و از همان ابتدا در فرد وجود دارد. عوامل اجتماعی محصول محیط اجتماعی است ، محیطی که فرد اولین سالهای زندگی خودرا در آن گذرانده است ، یعنی خانواده ، مدرسه ، اشخاصی که با او ارتباط داشته اند ، موفقیتها و شکستهای اولین دوران کودکی.

[۱] – Robbins & Langton

فروش فایل متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد در این لینک



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 418
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

مدل مایر- بریگز

در کنار مدل پنج عاملی، مدل شخصیتی معروف دیگر مدل شاخص نوع مایر-بریگز[۱] است  که به اختصار مدل ام.بی.تی.آی نامیده می شود. هدف از این مدل ایجاد فهرستی از مشخصه های شخصیتی است تا از طریق آن ترجیحات فردی افراد در پردازش اطلاعات مشخص گردد. این مدل بر اساس نتایج تحقیقات روانشناس سوییسی کارل یانگ[۲] ایجاد شده بود. تحقیقات یانگ نشان میداد چگونه افراد ترجیح می دهند تا محیط اطراف خود را درک کرده ، اطلاعات را از اطراف خود دریافت کرده و آنها را پردازش کنند. یانگ اعتقاد داشت که افراد در گرایش های خود یا درونگرا هستند و یا برونگرا و برای ادراک ( حس کردن و شهود) و تصمیم گیری و یا قضاوت در مورد یک اقدام (تفکر و تعمق) دارای ترجیحات به خصوصی هستند. مدل ام.بی.تی.آی به منظور سنجش این موضوعات و همچنین یک بعد چهارم در مورد اینکه افراد چگونه خود را در معرض جهان بیرون قرار می دهند (قضاوت در برابر ادراک) بحث می کند. ابعاد درونگرایی و برونگرایی در این مدل همانند مدل پنج عامل بزرگ است و ابعاد دیگر این مدل عبارتند از (Miner,2005):

حس کردن و شهود: برخی افراد ترجیح می دهند تا اطلاعات را از طریق حواس پنجگانه دریافت کنند. انواع حواس از یک ساختار منظم برای دریافت واقعیت ها و جزئیات کمی آنها استفاده می کنند. در مقابل افراد شهودی از یک چهارچوب غیر ساختار یافته برای جمع آوری اطلاعات استفاده می کنند. آنها بیشتر بر شواهد غیر عینی تکیه دارند و از شهود و الهام محض خود استفاده می کنند. افرادی که از حواس خود استفاده می کنند توانایی جمع آوری و ادغام حجم عظیمی از محرک های محیطی تصادفی و جمع بندی سریع آنها را دارند.

تفکر و احساسات: افراد متفکر بر منطق علت و معلولی عقلانی و جمع آوری ساختار یافته اطلاعات به منظور تصمیم گیری متکی هستند. آنها شواهد دریافتی را به شکل غیر احساسی و عینی تحلیل کرده و می سنجند. اما احساساتی ها در طرف دیگر به این نکته توجه می کنند که چگونه انتخاب هایشان بر دیگران تاثیر می گذارد. آنها گزینه هایشان را بیشتر بر اساس ارزش های فردی خود می سنجند تا منطق های عقلانی.

قضاوت و ادراک: برخی از افراد نظم و ساختار را در روابط خود با دنیای خارج ترجیح می دهند. افراد از نوع قضاوت گر از کنترل فرآیند تصمیم گیری لذت می برند و می خواهند تا مشکلات را به سرعت برطرف کنند. در مقابل افراد ادراک گر انعطاف پذیرترند. آنها می خواهند بر مبنای وقایعی که با آنها مواجه می شوند تطبیق یابند و گزینه های متفاوت را برای خود باز نگه دارند.

پرسشنامه برگرفته از این مدل با ترکیب این ۴ بعد ۱۶ نوع مجزا را ایجاد می کند که هر کدام معایب و مزایای خود را دارند. به عنوان مثال ای.اس.تی.جی[۳] یکی از عمومی ترین انواع برای مدیران است. این بدان معنی است که مدیران معمولا برونگرا، حسگر، متفکر و قضاوت گردند. افراد از نوع ای.آن.تی.جی[۴] رهبرانی بالفطره اند، افراد از نوع آی.اس.اف.جی[۵] حس وظیفه شناسی بالایی دارند و غیره. البته این انواع نشان دهنده ترجیحات افراد است نه لزوما نوع رفتار آنها در زمان های مختلف (Miner,2005).

[۱] – Myers-Briggs Type Indicator (MBTI)

[۲] – Carl Jung

[۳] – ESTJ (Extroverted-Sensing-Thinking-Judging)

[۴] – ENTJ (Extroverted-Intuitive-Thinking-Judging)

[۵] – ISFJ (Introverted-Sensing-Feeling-Judging)

فروش فایل متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد در این لینک



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 465
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

. عوامل موثر بر شخصیت

بر اساس مطالعات گنجی (۱۳۹۰) در تکوین شخصیت دو عامل کلی زیستی و اجتماعی نقش دارند. عوامل زیستی معمولا به ارث می رسد و از همان ابتدا در فرد وجود دارد. عوامل اجتماعی محصول محیط اجتماعی است ، محیطی که فرد اولین سالهای زندگی خودرا در آن گذرانده است ، یعنی خانواده ، مدرسه ، اشخاصی که با او ارتباط داشته اند ، موفقیتها و شکستهای اولین دوران کودکی.

عوامل زیستی شخصیت :

همان طور که اشاره کردیم ، عوامل زیستی شخصیت ، که معمولا تحت عنوان مزاج به کار می رود ، آنهایی است که به ارث می رسد . مهمترین این عوامل عبارتند از (گنجی ، ۱۳۹۰):

الف : جنس

یکی از عناصر زیستی ، که آشکارا در تعیین شخصیت نقش دارد، جنس است . تفاوتهای زیستی زن و مرد بسیار متعدد و متفاوت است . این تفاوتها در شکل ظاهری بدن ، فیزیولوژی و مخصوصا غدد درون ریز آشکارا به چشم می خورد . وجود تفاوتهای روانی بین زن و مرد نیز از قدیم مورد تایید بوده است و مطالعه این تفاوتها در حال حاضر یکی از فصول مهم « روان شناسی تفاوتهای فردی » را تشکیل می دهد . تفاوتهای مربوط به جنس را می توان از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار داد . در زیر به برخی از آنها اشاره می شود.

۱- اعمال حسی – حرکتی :

می توان گفت که زنها ، نسبت به مردها ، در تشخیص رنگها و ادراک سریع اندازه ها برتری قابل ملاحظه ای دارند. حتی اگر افراد کور رنگ را کنار بگذاریم ، باز هم برتری زنها بر مردها ، از نظر ادراک  رنگ ، به راحتی تایید می شود. از نظر اعمال حرکتی ، نیروی ماهیچه ای ، سرعت ودقت در اعمالی که گستردگی بیشتر دارند ، تفاوتها به نفع مردهاست ، اما از نظر قابلیت و مهارت انگشتان باز هم برد با زنهاست . شنوایی زنها قویتر از شنوایی مردهاست و در عوض ، بینایی مردها قویتر از بینایی زنهاست.

۲-اعمال ذهنی :

در زمینه توانایی های ذهنی ، که با آزمون ها اندازه گیری می شود ، باز هم تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد . به نظر می رسد که زنها ، نسبت به مردها ، در آزمونهای کلامی و حافظه بصری امتیازهای بیشتری کسب می کنند ، حال آنکه مردها در آزمونهای غیر کلامی ، مخصوصا در آزمونهایی که استعدادهای تجسم فضایی را می سنجند ، برتری نشان می دهند.

۳- عواطف ، نگرشها و رغبتها :

در این زمینه ها نیز تفاوتهای زن و مرد کاملا آشکار است اما تفسیر آنها کار آسانی نیست . مردها بیشتر از زنها رفتار سلطه جویانه و پرخاشگرانه نشان میدهند . مردها بیشتر پرخاشگری فیزیکی نشان می دهند اما زنها بیشتر پرخاشگری کلامی دارند . این تفاوت حتی در دوران خردسالی مشاهده می شود. پسر بچه ها بیشتر به اشیا و دختر بچه ها بیشتر به روابط اجتماعی علاقه نشان می دهند.

زمینه دیگری که در آن بین زن و مرد ، تفاوتهای مهمی می بینیم عبارت است از تمایل به نوروتیک بودن ، هیجانی بودن یا بی ثباتی هیجانی . تعداد رفتارهای نوروتیک ، مثلا ، جویدن ناخن و مکیدن انگشت ، در بین دختر بچه ها بیشتر از پسر بچه هاست . جلوه های غیر ارادی هیجان نیز در زنان چشمگیر تر از مردان است مثلا ، آستانه درد زنان پایینتر از آستانه درد مردان است و به همین دلیل در مقابل کوچکترین آسیب احساس  درد می کنند . اجرای پرسشنامه های خودشناسی ، پرسشنامه هایی که سوالات آنها به نشانه های نوروتیک بودن مربوط می شود ، نتایج زنها را بیشتر از مردها نشان می دهد. در مقابل می توان اختلالهای رفتاری دیگری نام برد که در اکثر فرهنگها ، بیشتر از جانب مردها سر می زند ، مثلا بزهکاری ( دزدی ، چاقوکشی ، اعتیاد ، آدم کشی و … )

اگر همه تفاوتها مشاهده شده بین زن و مرد راجمع آوری کنند، تهیه آزمونهایی که بتوانند تفاوتهای روانی آنها را آشکار سازند امکان پذیر خواهد بود. این آزمونها نشان خواهد داد که یک مرد چقدر از صفات مردانه و یک زن چقدر از صفات زنانه را داراست . اعتقاد بر این است که اگر در این آزمونها ، توزیع نتایج  یک زن بر توزیع نتایج مردان و ، بر عکس توزیع نتایج یک مرد بر توزیع نتایج زنان به طور کامل منطبق باشد ، زیاد خوشایند نخواهد بود . اما تحقیقات جدید نشان می دهد ، مردانی که برخی صفات زنانه و زنانی که برخی صفات مردانه دارند ، بهتر می توانند سازگاری نشان دهند . مثلا مردانی که معتقدند حتما باید صفات مردانه نشان دهند و زنانی هم که تنها صفات زنانه نشان می دهند ، در زندگی زناشویی سازگاری کمتری دارند.

 

۴- تفسیر اعمال مردان و زنان :

اینکه در یک فرهنگ معین ، مردان و زنان ازنظر شخصیت تفاوتهای آشکاری دارند ، واقعیتی است که با قاطعیت به تایید رسیده و با دقت تحلیل شده است . تفسیر ریشه این تفاوتها کار آسانی نیست . بدیهی است که در مورد بعضی از آنها ، مثلا نیروی بازو ، عوامل زیستی نقش بسیار مهمی بر عهده دارند . در مورد بعضی دیگر ، تمیز سهم عوامل زیستی و نقشهای اجتماعی کار دشواری است . مثلا ، برتری پسر بچه ها بر دختر بچه ها ، در زمینه استعدادهای مکانیکی ، شاید به این علت باشد که در فرهنگ ما  پسربچه ها را از همان دوران خردسالی تشویق می کنند که با اسباب بازیهای مکانیکی بازی کنند ، حال آنکه دختر بچه ها را از بازی کردن با این نوع اسباب بازیها باز می دارند ، در عوض ، دختر بچه ها را تشویق می کنند که عروسک بازی یا مهمان بازی کنند . این نوع ملاحظات را می توان در مورد سیار زمینه های تفاوت نیز مشاهده کرد . در این خصوص ، موضوع روان شناسان امروزی به شرح زیر است : ازنظر تواناییهای جسمی ، ذهنی و ویژگیهای شخصیتی ، بین زن و مرد تفاوتهای آشکاری وجود دارد . این تفاوتها تا اندازه زیادی معلول عوامل محیطی است . با این وجود این ، باید پذیرفت که در اثر عوامل محیطی و دامنه تفاوتهای دو جنس ، تحت کنترل عوامل زیستی است . محیط می تواند تفاوتها را افزایش یا کاهش دهد ، اما هیچ محیطی نمی تواند ، به طور کامل ، مرد را به زن و زن را به مرد تبدیل کند یا تفاوتهای آنها را به طور کلی از بین ببرد .

 ب : سن

ساخت شخصیت هر فرد به همراه افزایش سن او تغییر می یابد. این تغییر ، با اینکه تحت نفوذ مجموعه ساختهای بدنی ، دستگاه غدد درون ریز و دستگاه عصبی است ، بیشتر تحت تاثیر بلوغ زیستی است . در این خصوص ، نقش برخی مراحل اهمیت ویژه دارد ، مراحلی که در آنها بحرانهای زیستی به وجود می آید.

بدون آنکه بخواهیم نقش عوامل زیستی در رشد شخصیت را کم ارزش جلوه دهیم ، لازم است یادآوری کنیم که بحرانهای زیستی و بحرانهای روانی به طور همزمان به وجود می آیند . بلوغ جنسی ،  یعنی عبور از مرحله کودکی به مرحله بزرگسالی ، در فرهنگهای پیشرفته معمولا با دشواری طی می شود. همان طور که در مورد اثر جنس در شخصیت اشاره کردیم ، عوامل زیستی و عوامل محیطی در اینجا نیز دست به دست می دهند و در تغییر شخصیت نوجوان موثر واقع می شوند (گنجی ، ۱۳۹۰).

فروش فایل متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد در این لینک



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 410
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin
  • اهداف تحقیق

براساس مطالب عنوان شده در بیان مسئله و اهمیت موضوع تحقیق، هدف کلی این تحقیق بررسی رابطه هوش هیجانی با تمایل به ترک شغل است. بنابراین شش هدف ویژه برای مطالعه پژوهش حاضر طراحی می شوند  که به قرار زیر هستند:

  • سنجش میزان هوش هیجانی در اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان.
  • سنجش میزان ادراک کارکنان از عدالت سازمانی در اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان.
  • سنجش میزان تمایل به ترک شغل کارکنان در اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان.
  • تعیین رابطه بین هوش هیجانی با ادراک کارکنان از عدالت سازمانی در اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان.
  • تعیین رابطه بین هوش هیجانی با تمایل به ترک شغل کارکنان در اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان.
  • تعیین رابطه بین عدالت سازمانی با تمایل به ترک شغل کارکنان در اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان.
  • تعیین میانجی­گری عدالت سازمانی در رابطه بین هوش هیجانی و تمایل به ترک شغل کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان.

 

  • سوالات تحقیق

۱-آیا هوش هیجانی با ادراک کارکنان از عدالت سازمانی در اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان رابطه دارد؟

۲-آیا هوش هیجانی با تمایل به ترک شغل کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان رابطه دارد؟

۳-آیا ادراک از عدالت سازمانی با تمایل به ترک شغل کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان رابطه دارد؟

۴-آیا عدالت سازمانی رابطه بین هوش هیجانی و تمایل به ترک شغل کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان را میانجی­گری می­کند؟

 

  • چارچوب نظری تحقیق

چارچوب نظری بنیانی است که تمامی پژوهش بر آن استوار است. این چارچوب شبکه­ای است منطقی- توصیفی و پرده مشتمل بر روابط موجود میان متغیرهایی که در پی اجرای فرایندهایی چون مصاحبه، مشاهده و بررسی پیشینه شناسایی شده­اند(سکاران؛۹۴:۱۳۸۱). انتظار می­رود کارکنانی که هوش هیجانی بالایی دارند سطوح بالاتری از رضایت شغلی را نشان دهند. در نتیجه محققان نشان دادند که کارکنان با هوش هیجانی بالاتر تمایل کمتری به ترک شغل دارند در حالیکه کارکنان با هوش هیجانی پایین تر تمایل بیشتر به ترک شغل دارند. توجیه دیگر برای همبستگی منفی بین هوش هیجانی و ترک شغل  مربوط به درک عدالت سازمانی در میان کارکنان با هوش هیجانی متفاوت ناشی می­شود. با توجه به اینکه افراد با هوش هیجانی  عدالت بیشتری را درک می­کنند و دارای روابط بهتری با سرپرستان هستند منطقی است تا فرض کنیم چنین کارکنانی با احتمال کمتری به فکر ترک شغل هستند. میسلر در سال ۲۰۱۳ در مقاله­ای با عنوان بررسی اکتشافی رابطه بین هوش هیجانی، عدالت سازمانی درک­شده و نیت ترک شغل بیان کرد که هوش هیجانی  از مهمترین عواملی است که با تمایل کمتر به ترک شغل رابطه دارد .وی معتقد است که برای ترک کمتر کارکنان از سازمان می­توان از عدالت در سازمان استفاده کرد(میزلر، ۲۰۱۳). با توجه به مطالب مطرح شده مدل تحقیق در شکل(۱-۱) نشان داده شده است:

فروش فایل متن کامل این پایان نامه با فرمت ورد در این لینک



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 463
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 11 مرداد 1395 | نظرات ()