نوشته شده توسط : admin

رضایت شغلی

رضایت شغلی یکی از عوامل مهم در موفقیت شغلی است، عاملی که موجب افزایش کارایی و نیز احساس رضایت فردی می گردد. رضایت شغلی یعنی دوست داشتن شرایط و لوازم یک شغل، شرایطی که در آن کار انجام می گیرد. و پاداشی برای آن دریافت می شود(سعادت،۱۳۸۳،۲۳)

۲-۱-۱- عوامل سازنده رضایت شغلی

وقتی دربارۀ رضایت شغلی صحبت می شود ذکر این نکته بسیار مهم است که افراد با نیازهای بسیار متفاوتی وارد سازمان می شوند و هر یک از آنها به طور پیوسته به رقابت در رفتار می پردازند.هیچ فردی به طور کلی آمیزه ها و نیرومندیهای یکسانی در این نیازها ندارد. برخی افراد اساساً با پول راضی می شوند و برخی دیگر تنها به فکر ارضای حس امنیت خود هستند. با آنکه در نظر گرفتن تفاوتهای فردی مطلب بسیار مهمی است اما بدان معناست که می توان دربارۀ آنچه باعث رضایت کارکنان است پیش بینی های اساسی به عمل نیاورد. با مطالعات و بررسی هایی که از سوی جامعه شناسان و دانشمندان علم مدیریت انجام یافته نشان می دهد که عوامل چندی در فراهم آوردن زمینه رضایت شغلی در افراد مؤثرند و در صحنه رضایت شغلی نقش مهمی ایفا می کنند. این عوامل عبارتند از:

۱- عوامل سازمانی وساختاری               ۲- عوامل محیطی                   ۳- ماهیت کار

۱- عوامل سازمانی و ساختاری

عوامل سازمانی از مهمترین عوامل تعیین کننده رضایت شغل می باشند و بیشتر به وضع سازمانی ارتباط می یابد و هر چه سازمان مختلف زمینه های ایجاد شغلی را برای کارکنان فراهم سازد، وضع سازمان بهبود خواهد یافت.

مهمترین این عوامل عبارتند از:

الف- عوامل مادی و رفاهی

منظور عواملی است که معطوف به مزد و مزایای پرداختی به سلامت و ایمنی کارکنان (بهداشت محیط کار) تشویق و قدردانی از کارکنان از طریق پرداخت پاداش- نوع و میزان پاداش ها و عادلانه بودن پاداش می باشد، در پژوهش حاضر، سایر عوامل، در نظر گرفته نشده فقط میزان حقوق و دستمزد در مدل تحقیق آورده شده است.

ب- حقوق و دستمزد

حقوق و دستمزد تقریباً برای همه گروههای شغلی یکی از مهمترین شرایط کاری به شمار می آید. نتایج برخی از مطالعات نشان می دهد که برخی از گروههای کارکنان، دستمزد عامل اصلی رضایت شغلی به حساب نمی آید و پول برای گروههای مختلف معانی متفاوت دارد. در بیشتر مطالعات، حقوق و دستمزد حداقل یکی از سه عامل مهم رضایت شغلی بوده است (رابینز، ۱۳۷۸، ۲۹۷).

ج- ارتقاء و پیشرفت

رضایت را می توان کنشی از فراوانی ترفیع ها، اهمیت ترفیع ها و خواستنی کردن آنها در نظر گرفت (رابینز، ۱۳۸۲،۲۹۵).

ارتقاء و ترفیعات می تواند منافع و مزایای زیادی برای فرد و سازمان داشته باشد ولی تنها عده کمی می توانند در سازمان به مقامات بالا دست پیدا کنند و عواملی مانند جنسیت، تحصیلات، نوع نیازهای شخص، مهارت در کار تأثیر به سزایی دارند.

د- خطی مشی سازمانی

سومین عامل سازمانی، خط مشی سازمانی است و عبارت است از تصمیم ها و سیاست هایی که به وسیله مدیران رده بالای سازمانی به منظور حفظ منافع سازمان می باشند اتخاذ می گردد در واقع خط مشی سازمانی راهنمای عمل تصمیم گیرندگان در سازمان و همچنین وسیله ای برای تعیین اولویتها و بایدها و نباید ها در انجام دادن امور و فعالیت های یک سازمان است. که این تصمیمات بصورت یک بخشنامه برای اطلاع کارکنان صادر می شود (الوانی، ۱۳۸۳، ۱۹)

هر چه خط مشی سازمانی از روشنی و شفافیت بیشتری برخوردار باشد به همان میزان آگاهی کارکنان از اهداف سازمان و همچنین از نقش خود در سازمان افزایش یافته که در روند و اجرای سریع کار تأثیر گذاشته و در نهایت به کارایی سازمان و رضایت شغلی کارکنان خواهد انجامید (همدانی، ۱۳۸۸، ۲۶)

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 447
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

ادبیات و پیشینه پژوهش


۲-۱ مقدمه

امروزه اضطراب و دلواپسی برای میلیون­ها انسان به صورت مشکلی غیر قابل حل و خسته کننده در­آمده است، ولی باید در نظر داشت که نگرانی­ها همه مخرب نیستند و به کمک یک برنامه­ریزی دقیق می­توان آن ها را از بین برد .نگرانی مفرط یا به عبارت دیگر – دلشوره– یک بیماری روحی است که باعث می­شود سلامتی جسمی به خطر بیفتد. نگرانی­ها اغلب نتیجه تعبیر نادرست افراد از حقیقت است .ما می توانیم روح حقیقت­گرایی و واقع­بینی را به طرق مختلف در خودمان تقویت کنیم. روان­شناسان چنین معتقدند که: «هیچ وقت در خلوت خویش نباید به اضطراب و نگرانی فکر کرد».

اضطراب عبارت است از یک عامل ناشناخته و نا­معلوم که موجب پریشانی فکر و گاه باعث بروز علائم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگ­پریدگی می­شود. در فرآیند اضطراب  بر خلاف ترس طبیعی، یک عامل حقیقی ترس­آور یا خطرناک یا آسیب رسان وجود ندارد بلکه فقط به طور خودکار و ناخود آگاه ذهن آدمی دچار احساس خطر می­شود و هرگاه ذهن در اثر تنش­های روانی و استرس­های عصبی و حوادث ناخوشایند و ناگواری که در زندگی مکرراً برایمان رخ می­دهد از روال عادی خارج شود و حساسیت بیش از حد به رخداد­های آتی و احتمالی پیدا کند دچار اضطراب می­شویم. علل پیدایش اضطراب عوامل وراثتی، تجربه­های تلخ سال­های گذشته و محیط ناآرام و عصبی است. اثرات مخرب آن بر تفکر باعث اختلال در تمرکز حواس می­شود،  قدرت تصمیم­گیری و اراده را از انسان سلب می­کند، او را بدبین می­سازد  و باعث می­شود که انسان دیگر فرد مثمرثمر و سودمندی نباشد (کاپلان[۱]،۲۰۰۷، ص ۹۸۸).

اختلال افسردگی[۲] اساسی یکی از شایع‌ترین تشخیص‌های روان­پزشکی است که مشخصه آن خلق افسرده‌ و با احساس غمگینی، اعتماد به نفس پایین و بی‌علاقگی به هر نوع فعالیت و لذت روزمره مشخص می‌شود؛ چیزی که از آن به عنوان «سرماخوردگی روانی» یاد می‌شود. افسردگی مجموعه‌ای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز می‌کند.

افسردگی و اضطراب از شایع ترین بیماری­های روان­پزشکی به شمار می­رود. به­طور آماری از هر پنج زن، سه زن و از هر پنج مرد دو مرد در طول عمر دچار عارضه­ی افسردگی و اضطراب می­شوند. این بیماری­ها جزو بیماری­های مزمن و گاه ناتوان­کننده هستند که در صورت عدم درمان باعث اختلال در عملکرد اجتماعی، فردی، شغلی و زناشویی بیمار می­شوند. از جمله علایم شایع در بیماری افسردگی، کاهش سطح انرژی، احساس بی­حسی و ضعف، احساس یأس و ناامیدی، عدم احساس لذت، انزوا طلبی، اختلال درتمرکز و حافظه، اختلال در اشتها، وزن و خواب، اختلال در عملکرد جنسی، دل مشغولی با احساس گناه، خود سرزنش­گری و گاه خود­کشی است (طاهری،۱۳۸۸،ص۲۴).

در مورد عارضه­ی اضطراب، بیمار در بسیاری از مواقع با علایم جسمی مانند تهوع، استفراغ، اسهال، تپش قلب، احساس تنگی­نفس، دردهای قفسه­سینه با دردهای جسمی بدون علت در اندام­ها، سر درد، بی خوابی، سرگیجه و سبکی در سر، تعریق، لرزش و مورمور شدن اندام­ها، عدم تمرکز، اختلال حافظه، ناراحتی گوارشی به صورت احساس نفخ، یبوست و درد­های گوارشی و تکرر ادراری به پزشک مراجعه می­کند.

[۱] Coplan

[۲] Depression disorder

 

متن کامل پایان نامه



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 1211
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

– قلمرو تحقیق

الف ) قلمروموضوعی تحقیق :

این تحقیق در مورد رضایت شغلی و تعهد کارکنان می باشد که از مباحث علوم رفتاری ومنابع انسانی است .

ب ) قلمرومکانی  :

قلمرومکانی تحقیق ستاد مرکزی وزارت صنعت، معدن  وتجارت  شهر تهران می باشد .

ج ) قلمروزمانی :

قلمرو زمانی تحقیق زمان توزیع پرسشنامه ی پژوهش یعنی ، بهمن ماه ۱۳۹۲ می باشد.

۱-۱۲- تعریف عملیاتی متغیرها و واژه های تحقیق

الف) رضایت شغلی: یکی از روش­های کسب اطلاعات مربوط به کارکنان بوده که نگرش، احساسات و ترجیحات شخصی افراد در مورد کارشان را توصیف می­کند (Chen, 2007,12)

ب) ماهیت کار: به معنای خصوصیات و ویژگی­های که در وظایف شغلی فرد وجود دارد.

ج) حقوق و دستمزد: مقدار اجرت مالی که فرد دریافت می­نماید و درجه­ای که وی دستمزدش را در مقابل دستمزد دیگران عادلانه و منصفانه می­داند.

چ) فرصت­های ارتقاء: فرصت بیشتر در سلسله مراتب سازمانی.

ح) همکاران: درجه­ای است که همکاران شغلی از لحاظ فنی کارا می­باشند و از بعد اجتماعی حامی فرد به شمار می­روند.

خ ) سرپرست: توانایی های سرپرست برای نشان دادن علاقه و توجه به کارکنان.

د)تعهد سازمانی: معرف گرایش و حالت وفاداری کارکنان به سازمان است که منجر به تمایل قوی برای انجام خدمت اثربخش در راستای هدف سازمان و بقای عضو در آن می باشد (رضاییان، ۱۳۸۱،۸۹)

ذ)تعهد عاطفی ؛ در این تعهد سازمانی از نوع وابستگی عاطفی است که بر اساس آن فرد مستخدم هویت خود را از سازمان می گیرد و به آن احساس تعلق و وابستگی می کند و از ادامه عضویت در آن لذت می برد . عوامل مؤثر بر تعهد سازمانی از نوع عاطفی عبارتند از : الف.ویژگی های فردی (مانند سن ، سابقه خدمت ، سطح تحصیلات ، جنسیت ، وضعیت تأهل و …) ب. ویژگی های شغلی (نظیر حیطه شغل ، تضاد شغل و ابهام شغل) ج. ویژگی های ساختاری (نظیر رسمیت ، تمرکز ، اندازه سازمان و ..و) د. تجربیات کاری  . (ساروقی ،۱۳۸۵،۳۸)

ر) تعهد مستمر ؛ بعضی از صاحبنظران معتقدند که وابستگی های عاطفی و روانی در تعهد سازمانی نقش چندانی ندارد و تعهد سازمان به مثابه تمایل به انجام فعالیتهای مستمر بر اساس تشخیص فرد از هزینه های مرتبط به ترک سازمان تعریف شده است . (ساروقی ، ۱۳۸۵،۳۴)

ز) تعهد تکلیفی ؛ طبق این تعریف افراد در سازمان می مانند چون احساس تکلیف می کنند که نباید سازمان را ترک کنند ، تجربیات فرد قبل از ورود به سازمان (مانند اجتماعی شدن فرهنگی ، خانوادگی )و بعد از ورود به سازمان (مانند اجتماعی شدن سازمانی )از عوامل مؤثر بر آن می باشند . (ساروقی ،۱۳۸۵،۵۶)

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 461
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

۲-۲ مبانی نظری و ادبیات پژوهش

۲-۲-۱ تاریخچه اضطراب

اختلالات اضطراب[۱] بشری که در نوشته­جات طبی آمده است، گروه ناهمگن از سندروهای بالینی و تعریف­ها را در بر می­گیرد. از نظر تاریخی، اصطلاحاتی نظیر، خستگی شدید عضو قلب و در قلب تحریک پذیر و «نوروز قلبی» و «سندرم فعالیت» و «آستنی عصبی عروقی» همه برای توصیف اختلالات فرض اضطراب که در آن­ها تنگی­نفس، تپش قلب، خستگی عدم تحمل فعالیت و اشتغال ذهنی با حالات جسمی علائم عمده اختلال را تشکیل می­داده­اند، مورد استفاده قرار گرفته­اند، نور آستنی یا خستگی عصبی یکی دیگر از اصطلاحاتی است که برای اختلالات اضطراب فراوان بکار رفته است. نوروز اضطراب که به­وسیله فروید بکار رفت. برای متجاوز از چهل سال بر چسب عمده برای اختلالات اضطراب بود (کراز،به نقل از منصور،۱۳۶۸).

برای اولین بار پزشک آمریکایی به­نام بیرد[۲] سال (۱۸۶۹) نور آستنی را تعریف کرد. بیمارانی که امروز آن­ها را مبتلا به نوروز اضطراب می­شناسیم در نور استنی بیرد گنجانده می­شود. معهذا برخی از بیماران مبتلا به هیستری و یا وسواس بیشتر در تعاریف او جا می­گیرد بعد از او داکوستا[۳] در سال (۱۸۷۱) سندرم خلل تحریک­پذیری را گزارش داد.

فروید[۴] در سال (۱۸۹۸) نوروز اضطراب را به­عنوان یک واحد بالینی از پسیکاستنی بازشناخت علامت اصلیاین بیماری نگرانی، اضطراب و دلهره می­باشد که هر سه عملیات مختلفی از یک کیفیت اساسی است که به احساس پریشانی، انتظار خطری تربیت الوقوع­ها و احساس­های بدنی همراه است (گلبرگ،۱۳۶۸- ص۵۹).

نوروز حالت اضطراب به طور عمده اختلال افراد جوان است که شروع آن معمولاً در اواسط دهه سوم عمر است و به­طور متوسط بیمار قبل از مراجعه برای درمان ۵ سال علائم اضطراب را داشته است. شیوع حالات اضطراب در جمعیت نرمال در انگلستان و آمریکا ۲ تا ۵/۴% ذکر گردیده است. معهذا این ارقام اطلاعاتی در مورد شدت علائم و درجه ناتوانی اجتماعی حاصل از این اختلال بدست نمی­دهد.

اختلالات اضطراب در ۱۴% بیماران قلبی و ۲% بیماران جراحی شده مشاهده شده است. اختلالات اضطراب به­نظر می­رسد که در کار طبابت خوب شناخته نمی­شوند. عدم تشخیص اضطراب بدون تردید تا حدودی مربوط به این واقعیت است که اغلب علایم جسمی بارزترین خصوصیات حالات اضطراب را تشکیل می دهند. علت دیگر این است که بیمار مضطرب اغلب خود را مبتلا به یک اختلال جسمی تصور نموده و بیشتر به درمانگاه داخلی مراجعه می­کنند تا مراکز بهداشت روانی (طریقتی،۱۳۶۷،ص۵۳).

اضطراب کلی از شایع­ترین مسائلی است که در کار طبابت با آن برخورد می­شود تخمین زده می­شود که عمده بیماران را مبتلا به اختلال اضطراب مزمن نسبت به پزشکان ۴۰ بر یک است و ۳۰% کسانی­که پزشک عمومی مراجعه می­نمایند از این ناراحتی در عزابند تشخیص افتراقی و ارزیابی طبیب عمومی در مورد اضطراب با رنگین کمانی از عوامل بیولوژیکی و انسانی روبرو است.

نقش پزشک ارزیابی تشخیص کامل در عین حال تعادلی است که بی جهت به قیمت نادیده گرفتن عوامل روانی و محیطی مهم روی جزء زیستی طبی موضوع تکیه نکند. حفظ این تعادل چندان آسان نیست در یک قطب پزشکی در خطر نادیده گرفتن علل پنهانی است در قطب دیگر ناتوانی در شناخت عوامل ایجاد­کننده روانی رفتاری و اجتماعی است. ممکن است منجر به یک سری مراجعات مکرر و بی حاصل گردد که اغلب استفاده از انواع دارو و آزمایشات گران­قیمت را به همراه دارد (مهریار،۱۳۷۳،ص۳۸).

هدف کمک به پزشک در تشخیص و درمان فقر مسائل شایع مربوط به اضطراب است در بعضی موارد نظر یک بیمار مبتلا به آسم مضطرب تشخیص آثار جانبی دارو ممکن است کلیه درمان باشد در ارتباط اضطراب با بیماری­های روان­تنی بحث­های مفصلی انجام نشده و در این ارتباط مقداری در مورد بیماری­های روان­تنها صحبت­هایی می­کنیم. روان و تن در ارتباط بین آن­ها در سراسر تاریخ بشر مورد بحث و گفتگو بوده است. دوره پس از پیدایش علوم جدید نیز سال­های درازی است که روان­شناسان و تحقیق روان­شناسی از سوی پزشکان و دست­اندرکاران پژوهش­های فیزیکی از سوی دیگر در هر یک جداگانه در راستای مخالف با یکدیگرند (شریعتمداری،۱۳۶۹،ص۴۱).

[۱] Anxiety disorder

[۲] Bird

[۳] Dakusta

[۴] Froid

متن کامل پایان نامه



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 408
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

عوامل محیطی

دومین دسته تعیین کننده رضایت شغلی، عوامل محیطی می باشند که این عوامل عبارتند از:

الف- سبک سرپرستی: سبک سرپرستی از جمله عواملی است که می تواند تشویق کارکنان به نشان دادن شخصیت و بروز خلاقیت ها نقش مهمی داشته باشد. این عوامل مربوط به روش مدیریت و چگونگی اعمال مدیریت و برخورد مدیریت با کارکنان می باشد که این عوامل عبارتند از:

– نحوه برخورد مدیران با کارکنان

– برخورد مدیران (سرپرستی) در مواقعی که کارکنان دچار خطر می شوند.

– توجه به آموزش کارکنان و مشارکت دادن آنها در امور واحد (استفاده از روش مدیریت مشارکتی. از طرف دیگر روابط صحیح و منطقی و دوستانه سرپرست با کارکنان موجب دلپذیرتر شدن کار می شود و در چنین شرایطی اغلب اضافه دستمزد یا شرایط بهداشت کار در درجه دوم اهمیت قرار می گیرد، زیرا کمتر چیزی است که بتواند جایگزین احساسات و عواطف کارمند شود. آنها کارکنان پر تلاش و صبورند، ولی حاضر نیستند. در اثر ندانم کاری و اشتباه قضاوت مدیر یا سرپرست خود به آنها بی احترامی شود و یا حقی از حقوق آنها پایمال شود (کورمن، ۱۳۸۶، ۳۱۷)

ب- همکاران و یاوران شغلی: بی شک تأثیر افرادی که با یکدیگر همکاری می کنند بیش از دیگر عوامل در ترغیب آنها به منظور روش کار مؤثر است. وجود رابطه خوب بین همکاران در یک گروه کاری محیط کار دلپذیر و با نشاط می کند. این روابط خوب و دوستانه موجب می شد که افراد با میل و رغبت در محل کار حاضر شوند اما نداشتن سازش با یکدیگر و نبودن هماهنگی موجب دلگیری، نارضایتی و دسته بندی افراد در محیط می شود بعضاًُ این روابط معیوب منجر به ترک بعضی افراد از محل کار خود می شود (همدانی، ۱۳۸۸، ۷۰)

ج- شرایط کاری: شرایط محیط کار از جمله عوامل دیگری است که ایجاد رضایت شغلی در کارگران بسیار مؤثر است. هنگامیکه از شرایط محیط کار سخن گفته می شود منظور عوامل مختلف محیط کار از جمله محل کار، میزان روشنایی، صدا و گرما و بویژه همکارانی است که در یک محیط با یکدیگر کار و فعالیت می کنند. محیط فیزیکی کار از جمله قرار گرفتن میز یا وسایل گرمایش و سرمایش در میزان رضایت شغلی کارکنان مؤثر است.

کارکنان محیطی را ترجیح می دهند که خالی از خطر و بدون ناراحتی، باشد و از نظر راحتی شخص و داشتن تشکیلات تسهیلات مناسب برای انجام کارها، محیط کار نقش و اهمیت زیادی دارد.

۳- ماهیت کار

کار به خودی خود نقش مهمی در تعیین سطح رضایت شغلی دارد. محتوای شغل دارای دو جنبه است:

الف- تنوع شغلی

اولین جبنه از محتوای شغلی تنوع کاری می باشد. تحقیقات نشان می دهد که تنوع کاری متوسط، مؤثرتر است چون در اینجا مشاغل تا حدی خود مختاری در انجام کار و چگونگی انجام آن را به کارکنان می بخشد و به همین دلیل رضایت شغلی بالایی را به همراه می آورد. و بر عکس کنترل مدیریت بر روی روش های کار، منجر به درجه بالایی از عدم رضایت شغلی می شود. تنوع وسیع کار باعث ابهام و استرس می شود و تنوع کم کار باعث یکنواختی و خشکی می شود که نهایت منجر به عدم رضایت شغلی می شود. (روحی، ۱۳۷۹، ۵۴)

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 482
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

۲-۲-۲ تاریخچه افسردگی

افسردگی از زمان­های بسیار دور در نوشته­ها آمده و توصیف­هایی از آنچه ما امروزه اختلالات خلفی می خوانیم در بسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد. داستان «عهد تحقیق» شاه سائون و داستان خودکشی آژاکس در ایلیا هومر، هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده­اند حدود ۴۵۰ سال قبل از میلاد، بقراط اصطلاح ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی بکار برد. در حدود ۱۰۰ سال قبل از میلاد کورفلیسوس سلسوس[۱]در کتاب دمیدیسینا[۲] افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله جالینوس (۱۲۹- تا ۹۹ بعد از میلاد) نیز بکار بردند، همین­طور الکساندر تراز از قرن ۶ در قرون وسطی طبابت در ممالک اسلامی رونق داشت و رازی و ابن سینا و پزشک بهبودی سمینونه ملانکولی را بیماری مشخص تلقی می­نمودند ملانکولی را هنرمندان بزرگ زمان نیز مجسم کرده­اند.

در سال ۱۶۸۶، بونه نوعی بیماری روانی توصیف نمود و آن را لنکسولیکوس مانیاکام[۳] نامید. در سال ۱۸۵۴ ژول فالره حالتی را توصیف نموده و آن را جنون ادواری نامید. چنین بیمارانی متناوباً حالات خلقی افسردگی را تجربه می­کنند. تقریباً در همان زمان یک روان­پزشک فرانسوی بنام ژول بایاژره جنون دو شکلی را شرح داد که در آن بیمار دچار افسردگی عمیقی می­شود که به حالت بهت­افتاده و بالاخره از آن بهبود می­یابد (مهریار،۱۳۷۳،ص۹۹).

در سال ۱۸۸۲، کارل کالبام روان­پزشک آلمانی، با استفاده از اصطلاح «سایکوتایمی[۴]» مانی و افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف نموده است.

اصل کریپلین[۵] در سال ۱۸۹۶، براساس معلومات روان­پزشکان فرانسوی و آلمانی مفهوم بیماری مانیک دپرسیو را شرح داد که شامل ملاک­های تشخیصی است که امروزه روان­پزشکان برای تشخیص این بیماری از آن­ها استفاده می­کنند. کریپلین نوع خاص از افسردگی را نیز شرح داد که پس از یائسگی در زن­ها و اواخر بزرگ­سالی در مردها شروع می­شود و بعداً با افسردگی رجعت معروف شده از آن به بعد یکی از معادل­های اختلال خلقی شمرده می­شود بقراط در چهار قرن پیش از میلاد از رابطه «مانی و افسردگی» به طور مشروح بحث نمود. همچنین آرتویس پزشک قانونی در ابتدای قرن اول میلادی دریافت که مانی و افسردگی که بعضی از اوقات در یک فرد رخ می­نماید به­نظر می­رسد که از یک اختلال ریشه می­گیرند. گرچه قرن­هاست که این اختلال توسط دانشمندان مورد توجه دقیق و امکان نظر واقع شده است ولی هنوز این افراط­های ناتوان­کننده خلقی به­صورت یک راز باقی مانده است در خلال عصر طلایی یونان پیشرفت قابل توجهی در فهم درمان بیماری­های روانی به­وقوع پیوست (طریقتی،۱۳۶۷،ص ۱۰۲).

بقراط (۳۵۷-۴۶۰ پیش از میلاد) پزشک بزرگ یونان که «پدر پزشکی جدید» نامیده شده است مداخله خدایان و دیوها در ایجاد بیماری­ها را رد کرد. براساس نظریه بدنی علت بیماری­های روانی اختلال در اعضا مختلف بدن به خصوص مغز بود. بقراط معتقد بود که مغز فرمانده بدن است و بیماری­های روانی مربوط به اختلال روانی در آن است.

همچنین بقراط علت اختلالات روانی را عدم تعادل فرآورده­های مزاجی (صفرا- سودا- خون- بلغم) می دانست. او مغز را مهمترین عضو بدن و تعبیر­کننده آگاهی توصیف می­کرد پیش از او مصریان قلب را حمل حیات روانی و هیجانی می­دانسته­اند. بقراط و پیروان وی به­دلیل تشخیص و درمان بیماری­های روانی شهرت ویژه­ای یافتند. بقراط تأکید نمود که اختلالات روانی علل طبیعی داشته و مثل سایر بیماری­ها مستلزم درمانند. روش­های درمانی وی شامل استراحت کردن، حمام گرفتن – رژیم غذایی خاص بود.

[۱]–  cornelius

[۲] Demedicina by Alexander lf Trelles

[۳] Lanxholicus Maniacome

[۴] Sycotaimi

[۵] Criplin

 

متن کامل پایان نامه



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 1093
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

۲-۲-۳ تعاریف و نظریه­های اضطراب

اضطراب یک احساس منتشر بسیار ناخوشایند و اغلب مبهم و دلواپسی است که با یک یا چند تا از احساس­های جسمی همراه می­گردد مثل احساس خالی شد و سردل، تنگی قفسه­سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد یا میل جبری ناگهانی برای دفع ادار، بی­قراری و میل برای حرکت نیز از علائم شایع است.

اضطراب یک علامت هشدار­دهنده است، خبر از خطری قریب­الوقوع است و شخص را برای مقابله با تهدید آماده می­سازد ترس، علامت هشدار دهنده مشابه، از اضطراب با خصوصیات زیر تفکیک می­شود. ترس واکنشی، به تهدیدی معلوم و خارجی قطعی و از نظر منشا همراه با تعارض است تفکیک بین ترس و اضطراب بطور اتفاقی صورت گرفت (اسکات،۲۰۰۶، ص۶۰۶).

مترجمین اولیه آثار فروید، کلمه، Ongst آلمانی را که اضطراب با موضوعی سرکوب شده و ناخود­آگاه و ترس با موضوعی معلوم خارجی مربوط است، نادیده گرفته است به وضوح ترس نیز ممکن است به موضوعی ناخودآگاه سرکوب شده و درونی مربوط باشد که به شیئی در دنیای خارج از انتقال یافته است.

الگوهای اضطراب بسیار گوناگون است بعضی از بیماران علائم قلبی- عروقی دارند تندی ضربان قلب و تعریق برخی علائم گوارشی پیدا می­کنند، مثل تهوع، استفراغ- احساس خلاء درون شکم یا «پروانه در شکم» دردهای مربوط به گازهای روده یا حتی اسهال. بعضی­ها تکرار ادرار دارند، برخی نیز تنفس سطحی و احساس تنگی قفسه سینه پیدا می­کنند تمام علائم فوق واکنش­های احشائی است. معهذا در بعضی از بیماران تنش عضلانی پیدا شده و موجب شکایت از سنتی عضلانی و اسپاسم، سردرد و پیچش گردن می گردد. (پورافکاری،۱۳۷۳،ص۶۶).

رولومی[۱] (۱۹۹۴-۱۹۰۹) اضطراب عبارتست از ترسی که در اثر به­خطر افتادن یکی از ارزش­های اصولی زندگی شخص ایجاد می­شود. ممکن است اضطراب را یک نوع درد داخلی دانست که سبب ایجاد هیجان و به هم ریختن تعادل موجود گردد و چون بشر دائماً به منظور برقراری تعادل کوشش می­کند. بنابراین می توان گفت که اضطراب یک محرک بسیار قوی است امکان دارد این محرک مضر باشد این خود بستگی دارد به درجه ترس و مقدار خطری که متوجه فرد است (شاملو،۱۳۷۱،ص۴۰).

انسان­ها چشم انداز زیستی را درک می­کنند که این خود موجب اضطراب می شود از این گذشته ناتوانی آن­ها در تحقق بخشیدن کلیه استعدادهایشان موجب گناه می­شود. این هیجان­ها برای اغلب مردم عادی هستند و فقط زمانی که از کنترل خارج می­شوند موجب ناراحتی می­شوند. به رغم تأکید او بر اضطراب و گنا، او نسبت به انسان خوش بین تر از دیگران است (پورافکاری،۱۳۷۵،ص۱۹).

آدلر[۲]: اعتقاد دارد که اضطراب احساس حقارت کردن است.

راجرز[۳]:اضطراب را نتیجه ادراک تهدید به مفهوم خود انگاره می­داند. خود پنداری تحت تأثیر نیاز فرد برای بدست آوردن نظر مثبت و تأیید به اولیا و یا افراد مهم سال­های اول زندگی شکل می­گیرد. کودک احساس ارزشمندی را براساس ادراکی که از توجه و احترام و ارزیابی دیگران می­کند یاد می­گیرد. احترام به خود در اثر ارتباط متقابل با اطرافیان و به­ویژه اشخاص مهم آموخته می­شود (نیاز برای دریافت احساس مثبت از سوی دیگران صفتی است جهان شمول).

البته به مرور که کودک رشد می­کند به نیاز به دریافت محبت و تأییدیه از اولیا با نیازهای درونی را در تضاد قرار می­گیرند وقتی این اتفاق می­افتد کودک به این باور می­رسد که نیازهای فردی او ارزش دریافت نر مثبت دیگران را ندارد. در اینجاست که تجربه­هایی که به­نظر می­رسد ناهمگون یا خود پنداری هستند منجر به ایجاد حالت­هایی از قبیل اضطراب، ترس، بی­کفایتی، و بی­هویتی می­شوند، انسان از مکانیسم­های دفاعی مانند انکار یا دلیل تراشی استفاده می­کند تا از خطر این تضادها مصون بماند.

کلی[۴]: اضطراب نتیجه شناخت عدم کفایت و عدم لیاقت در سیستم سازه­های فرد است.

روتر[۵]: اضطراب منعکس­کننده تفاوت و اختلاف بین نیازهای مبرم و قوی فرد با انتظارات ساده او که با هم برخورد می­کنند، است (راس،به نقل از جمالنصر،۱۳۷۳، ص۳۱).

دکتر ویلسون  می­گوید: جمله اضطراب چیزی بیش از واکنش جنگ و ستیز در برخورد با یک عصبانیت ناگهانی نیست (قراچه داغی، ۱۳۷۱، ص۱۶).

[۱] Ruloumi

[۲] Adler

[۳] Rogers

[۴] Keley

[۵] Roter

متن کامل پایان نامه



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 493
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

– ماهیت کار

کار به خودی خود نقش مهمی در تعیین سطح رضایت شغلی دارد. محتوای شغل دارای دو جنبه است:

الف- تنوع شغلی

اولین جبنه از محتوای شغلی تنوع کاری می باشد. تحقیقات نشان می دهد که تنوع کاری متوسط، مؤثرتر است چون در اینجا مشاغل تا حدی خود مختاری در انجام کار و چگونگی انجام آن را به کارکنان می بخشد و به همین دلیل رضایت شغلی بالایی را به همراه می آورد. و بر عکس کنترل مدیریت بر روی روش های کار، منجر به درجه بالایی از عدم رضایت شغلی می شود. تنوع وسیع کار باعث ابهام و استرس می شود و تنوع کم کار باعث یکنواختی و خشکی می شود که نهایت منجر به عدم رضایت شغلی می شود. (روحی، ۱۳۷۹، ۵۴)

ب- محدوده شغل

دومین جنبه از محتوی شغل محدوده شغل است که شامل میزان مسوولیت، اقدامات کاری و باز خورد است که هر چه این عوامل وسیع تر باشد باعث افزایش حیطه شغلی می شود و آن نیز به نوبه خود رضایت شغلی را فراهم می آورد. کارکنان مایلند کارشان مشخص و عاری از ابهام باشد وضوح و روشنی محتوای کاریکه یک فرد باید انجام دهد خود عاملی است که کارمند به پرداختن به آن کار تشویق و تحریض می کند زیرا همگامیکه فرد نداند موضوع و محتوای کاری که باید انجام دهد چیست و منظور از انجام کار مذکور چیست و چه هدفی را دنبال می کند و در اینصورت انجام وظیفه محول احساس مسئولیت خواهد داشت (همان منبع، ۵۴)رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﺑﻪﻃﻮر ﻧﻮﻋﻲ ﺑﻪ ﻧﮕﺮشﻫﺎی ﻛﺎرﻛﻨـﺎن اﺷﺎره دارد. رﺿـﺎﻳﺖ ﺷﻐـﻠﻲ اﺑﻌـﺎد ﺑﺴﻴـﺎری دارد و ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﻧﻤﺎﻳﺎﻧﮕﺮ ﻧﮕﺮش ﻛﻠﻲ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻐﻞ ﺑﺎﺷﺪ ﻳﺎ ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﻗﺴﻤﺖﻫﺎﻳﻲ از ﺷﻐﻞ ﺑﺎزﮔﺮدد. رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﺠﻤﻮﻋﻪای از اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻓﺮد، ﻣﺎﻫﻴﺘﻲ ﭘﻮﻳﺎ دارد،. ﻳﻌﻨﻲ ﺑﻪﻫﻤﺎن ﺷﺪﺗﻲ ﻛﻪ ﭘﺪﻳﺪ ﻣﻲآﻳﺪ، از ﻣﻴﺎن ﻣﻲرود (ﺷﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺷﺪت ﺑﻴﺸﺘﺮ). ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺑﺮای ﺗﺪاوم آن، ﺗﻮﺟﻪ ﻣﺴﺘﻤﺮ ﻣﺪﻳﺮان، ﺿﺮورت دارد (دﻳﻮﻳﺲ و اﺳﺘﻮرم،۱۳۷۰). از ﻃﺮفدﻳﮕﺮ، رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﺑﺨﺸﻲ از رﺿﺎﻳﺖ از زﻧﺪﮔﻲ اﺳﺖ، ﺑﻪﻧﺤﻮی ﻛﻪ ﺳﺮﺷﺖ ﻣﺤﻴﻂ ﺑﻴﺮوﻧﻲ، ﺑﺮ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻓﺮد در ﻛﺎرش اﺛﺮ ﻣﻲﮔﺬارد. ﺑﻪﻫﻤﻴﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ، ﭼﻮن ﺷﻐﻞ ﺑﺨﺶ ﻣﻬﻤﻲ از زﻧﺪﮔﻲ اﻧﺴﺎن اﺳﺖ، رﺿﺎﻳﺖ از ﺷﻐﻞ ﺑﺮ رﺿﺎﻳﺖ ﻛﻠﻲ از زﻧﺪﮔﻲ ﺗﺄﺛﻴﺮ دارد.

۲-۱-۲- ماهیت رضایت شغلی

از رضایت شغلی تعاریف متعددی بعمل آمده که به برخی از آنها اشاره می شود. اغلب گفته می شود که یک کارمند خوشحال بایستی با شغلش ارضا شود. اهمیت رضایت شغلی از آنجا ناشی می شود که بیشتر افراد تقریباً  نیمی از ساعات بیداری خود را در محیط کاری می گذرانند .

رضایت شغلی عبارتست از :حدی از احساسات و نگرشهای مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند وقتی یک شخص می گوید دارای رضایت شغلی بالایی است این بدان مفهوم است که او واقعاً شغلش را دوست دارد . احساسات خوبی درباره کارش دارد وبرای شغلش ارزش زیادی قائل است نتایج تحقیقات نشان می دهد که کارکنان با رضایت شغلی بالاتر ، از نظر فیزیک بدنی و توانایی ذهنی در وضعیت خوبی قرار دارند.

رضایت شغلی حالتی مطبوع ، عاطفی و مثبت حاصل از ارزیابی و یا تجارب شغلی است ، مفهومی دارای ابعاد ،جنبه ها و عوامل گوناگون که باید مجموعه آنها را درنظرگرفت . ازجمله این عوامل،می توان به صفات کارمند ، نوع کار ، محیط کار، و روابط انسانی کاراشاره نمود (وودمن،۱۹۹۶،۵۳).

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 535
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

۲-۲-۴ تعاریف و نظریه­های افسردگی

افسردگی این اصطلاح بسیار وسیع و تا حدودی مبهم است. برای شخص عادی حالتی مشخص با غمگینی و گرفتگی و بی­حوصلگی و برای پزشک گروه وسیعی از اختلالات خلقی با زیر شاخه­های متعدد را تداعی می­کند. خصوصیات اصلی و مرکزی حالات افسرگی کاهش عمیق میل به فعالیت­های لذت بخش روزمره، مثل معاشرت تفریح ورزش، غذا و روابط جنسی است. این ناتوانی برای کسب لذت حالتی نافذ و پایا دارد به­طور کلی شدت افسردگی بستگی به تعداد علائم و درجه نفوذ آن­ها دارد. در خفیف­ترین شکل، ممکن است فقط معدودی از علائم اساسی وجود داشته باشد. مهمترین علامت افسردگی همین ناتوانی در کسب لذت از چیزهائی است که قبلاً برای شخص لذت بخش بوده است.

غذا برای شخص بی­طعم، فعالیت جنسی بدون لذت، شغل خسته کنند و معاشرت­های پرمعنی پیشین پوچ و بی معنی می­گردد. غمگینی یکی از خصوصیات افسردگی است. معهذا در تمام انواع آن جزئی از علائم بیماری نسبت بیمار ممکن است به­جای غمگینی از گیجی و اضطراب و عدم تمرکز فکری شکایت داشته باشد. احساس درماندگی میل به خود ملامت­گری کاهش اعتماد بنفس از شایع­ترین علائم افسرگی است کندی روانی- حرکتی یا برعکس آن تحرک و آشفتگی ممکن است یکی از تظاهرات افسردگی باشد (یوسف زاده،۱۳۹۰،ص۳۰).

بی خوابی به­خصوص بی­خوابی آخر شب علامت جمعی است. بی­اشتهائی و کاهش وزن نیز از علائم عمده افسرگی شمرده می­شوند. تغییرات شبانه­روزی خلق به صورت شدت یافتن علائم به­هنگام صبح بارز است شکایت­های مبهم از سردرد، کمردرد، یبوست، بدون علت آشکار گاهی با افسردگی رابطه دارد. وجود افکار انتحاری تکرار شونده نیز در میان مهمترین علائم افسردگی بوده مستلزم توجه جبری است (پورافکاری،۱۳۷۳،ص۶۷).

دو مشخصه اساسی افسردگی ناامیدی و غمگینی است فرد رکود وحشتناکی را در خود احساس می­کند نمی­تواند تصمیم بگیرد اغلب افسردگی با غمگینی اشتباه می­شود در حالی­که غمگینی وقتی است که برای فرد موقعیتی به پیش می­آید که موجب غمگینی او شود ولی این حالت روانی با هم شدن بنیه معنوی فرد همراه نیست اما در افسردگی کیفیت خلق در شخص تأثیر عمیق گذاشته و ادراک او را از خودش و محیط اطرافش دگرگون می­کند (بیرجندی،۱۳۶۴،ص۷۰).

میلر[۱] می­گوید: افسردگی مانند فقر همیشه با ما است، همه ما معنی غم و افسرگی را می­دانیم چرا که گاه و بیگاه دچار رنج شده­ایم. نومیدی در عشق مرگ والدین و سانحه شکست در شغل و بسیاری از مسائل دیگر باعث اندهگینی مردم شده است که در بیماری افسردگی نیز نقطه شروع با همین موارد است. متخصصان بالینی از دیر­باز به رابطه بین حوادث زندگی و مشکلات آن به ابتلا به بیماری افسردگی پی برده­اند (فروگات، به نقل از فیروزبخت،۱۳۸۷، ص۲۰۲).

افسردگی بیماری ناامیدی، دامن­گیر قرن اخیر که افراد زیادی از انسان­ها را در زبانه آتش خود می­گذارد افرادی­که نه خود دانستند که بیمارند و نه کسی توانست از غم و درد آن­ها آگاهی یابد.

سالیون[۲] معتقد است: که افسردگی یک فرآیند مخرب است که همه انگیزه­های برقراری روابط سازنده با دیگران را قطع کرده و تنها شرایط مخرب را باقی می­گذارد.

افسردگان بی­علاقگی به زندگی را عمومیت می­دهد و از تراشیدن ریش خودداری می­کنند و به آرایشگاه نمی­روند، ناخن­های خود را تمیز نمی­کنند، مسواک نمی­زنند، حمام نمی­گیرند و به سر وضع خود توجهی نمی­کنند و با ادامه این وضع احساس تنفر مردم را نسبت به خود برمی­انگیزند (قراچه داغی، ۱۳۶۶، ص۵۹).

جورج کلی[۳]: افسردگی را شکست در ساختمان شخصیتی می­داند که منجر به احساس شکست و گناه و خصومت و پرخاش­گری در شخص می­شود پرفسور آرون- تی بک در کتاب «عشق هرز کافی نیست» می­گوید: بخش عمده­ای از زندگی حرفه­ای من به مطالعه نقش اندیشه در اضطراب و افسردگی و اختلالات ناشی از هراس گذشته است. سال­های متمادی گروه کثیری از زوج­های پریشان را درمان کرده ­ام. دریافتم که آنان نیز مانند سایر بیماران افسرده و مضطرب گرفتار اختلال شناختی هستند، با آن که شدت افسردگی به­حدی نبوده که به روان درمانی به­خصوص نیاز باشد اغلب آن­ها ناخشنود به هیجان آمده و عصبی بودند. آن­ها هم مانند بیماران من بیشتر به اشکالات زندگی توجه داشتند، نقاط قوت و مثبت را یا نمی­دیدند و یا عمداً از دیدن آن می­گریختند (قراچه داغی،۱۳۶۹،ص۲۴).

[۱] Miller

[۲] Salioun

[۳] Gorge Kely

متن کامل پایان نامه



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 376
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 مرداد 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : admin

 ماهیت رضایت شغلی

از رضایت شغلی تعاریف متعددی بعمل آمده که به برخی از آنها اشاره می شود. اغلب گفته می شود که یک کارمند خوشحال بایستی با شغلش ارضا شود. اهمیت رضایت شغلی از آنجا ناشی می شود که بیشتر افراد تقریباً  نیمی از ساعات بیداری خود را در محیط کاری می گذرانند .

رضایت شغلی عبارتست از :حدی از احساسات و نگرشهای مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند وقتی یک شخص می گوید دارای رضایت شغلی بالایی است این بدان مفهوم است که او واقعاً شغلش را دوست دارد . احساسات خوبی درباره کارش دارد وبرای شغلش ارزش زیادی قائل است نتایج تحقیقات نشان می دهد که کارکنان با رضایت شغلی بالاتر ، از نظر فیزیک بدنی و توانایی ذهنی در وضعیت خوبی قرار دارند.

رضایت شغلی حالتی مطبوع ، عاطفی و مثبت حاصل از ارزیابی و یا تجارب شغلی است ، مفهومی دارای ابعاد ،جنبه ها و عوامل گوناگون که باید مجموعه آنها را درنظرگرفت . ازجمله این عوامل،می توان به صفات کارمند ، نوع کار ، محیط کار، و روابط انسانی کاراشاره نمود (وودمن،۱۹۹۶،۵۳).

لافکوئیست و دیویس (۱۹۶۹) براین اعتقادند که رضایت شغلی کنشی ازهماهنگی میان نیازها  و  ارزش‌های حرفه‌ای فرد ونظام تقویت کننده کاراست .

هالند (۱۹۸۵)  رضایت ، پیشرفت و ثبات در شغل را مبتنی بر همگونی شخصیت و محیط فرد می داند . گرینبرگ (۱۹۹۰)رضایت شغلی را احساسات مثبت و منفی ، اعتقادات و نگرش های هر فرد نسبت به شغلش یا بعبارتی عکس العملهای شناختی و ادراکی ، ارزشی افراد نسبت به شغلشان میداند (میرسپاسی ،۱۳۸۵، ۱۲۰).

دیویس ونیواستورم (۱۹۹۱) رضایت شغلی را مجموعه ای از احساسهای سازگار و ناسازگار می دانند که کارکنان با آن احساسها بکارخود می نگرند (دیویس ونیواستورم ، ۱۳۸۸، ۱۶۸).

چندان ، رضایت شغلی را عبارت ازحدی از احساسات و نگرش های  مثبت که افراد نسبت به شغل خود دارند می داند(چندان،۱۹۷۷ ،۸۶) .

رضایت شغلی گستره‌ای است که در آن محیط کاری تقاضاهای فرد را برآورده می کند . از این رو جهت رضایت شغلی را می توان به بهترین وجه فرایندی ارزشیابی تعریف کرد که آنچه را فرد دارد دربرابرآنچه خواستار آن است بررسی می کند (گتی،۱۹۸۹،۱۲).

این مفهوم را می توان در نظریه رابینز (۱۹۹۳) نیز جستجو کرد . به اعتقاد وی رضایت شغلی حاصل تفاوت میان مقدار پاداش هایی که فرد دریافت می کند با مقدار پاداشی است که فکر می کند باید دریافت کند . شخصی که واجد سطح بالایی ا زرضایت شغلی است ، نسبت به شغل خویش بازخوردی مثبت وشخص فاقد رضایت نسبت به شغل بازخوردی منفی دارد (هومن ،۱۳۸۰ ،۹).

از نظر سازمانی ، سطح بالای رضایت شغلی منعکس کننده جوسازمانی بسیار مطلوب است که منجر به جذب و بقاء کارکنان می شود (مقیمی،۱۳۸۷ ،۱۳۲).

کوهلن: معتقد است اگر انگیزه‌های اصلی و مهم فرد در زمینه شغل او و کارهایی که انجام می‌دهد ارضاء شوند هرچه فاصله بین نیازهای شخصی فرد و ادراک یا نگرش او نسبت به توانایی بالقوه شغل برای ارضاء این نیازها کمتر باشد رضایت شغلی نیز زیاد خواهد بود.(ساعتچی۱۳۷۲ ، ۲۴)وجود انگیزش در شغل برای ادامه اشتغال لازم و ضروری است و اگر فرد به شغل خود علاقمند نباشد و در انجام وظایفش برانگیخته نشود ادامه حرفه برایش ملامت‌آور خواهد بود. ولی برآورده شدن نیازها از طریق حرفه احساس رضایت نسبت به شغل ایجاد می‌شود.بسته به اهمیت و شدت وجود نیاز و میزان ارضاء آن توسط حرفه، احساس رضایت نیز بیشتر خواهد بود.

ﻫﻤﺔ اﻓﺮاد در زﻧﺪﮔﻲ روزﻣﺮه ﺧﻮد ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺋﻠﻲ ﺑﺮﺧﻮرد ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮاﻳﺸﺎن ﻣﻄﻠﻮب ﻳﺎ ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب اﺳﺖ و از ﺑﺮﺧﻮرد ﻳﺎ اﻧﺠﺎم دادن آﻧﻬﺎ اﺣﺴﺎس رﺿﺎﻳﺖ ﻳﺎ ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ آدﻣﻲ ﻧﻴﺰ، اﺣﺴﺎسﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ را در اﻓﺮاد ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻪوﺟﻮد ﻣﻲآورد ﻛﻪ اﺣﺴﺎس رﺿﺎﻳﺖ ﻳﺎ ﻧﺎرﺿﺎﻳﺘﻲ از ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦ آﻧﻬﺎﺳﺖ ﻛﻪ در ﺷﺨﺺ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﻲﺷﻮد (ﻻوﻟﺮ، ۱۹۸۷)

رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﻣﻔﻬﻤﻮﻣﻲ ﭘﻴﭽﻴﺪه و ﭼﻨﺪﺑﻌﺪی اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻋﻮاﻣﻞ رواﻧﻲ، اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ ارﺗﺒﺎط دارد. ﺗﻨﻬﺎ ﻳﻚ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻮﺟﺐ رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﻧﻤﻲﺷﻮد، ﺑﻠﻜﻪ ﺗﺮﻛﻴﺐ ﻣﻌﻴﻨﻲ از ﻋﻮاﻣﻞ ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺳﺒﺐ ﻣﻲﺷﻮد ﻛﻪ ﻓﺮد ﺷﺎﻏﻞ در ﻟﺤﻈﺔ ﻣﻌﻴﻨﻲ، از ﺷﻐﻞ ﺧﻮد اﺣﺴﺎس رﺿﺎﻳﺖ ﻛﻨﺪ و ﺑﻪ ﺧﻮد ﺑﮕﻮﻳﺪ ﻛﻪ از ﺷﻐﻠﺶ راﺿﻲ اﺳﺖ و از آن ﻟﺬت ﻣﻲﺑﺮد. ﻓﺮد ﺑﺎ ﺗﺄﻛﻴﺪی ﻛﻪ ﺑﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ از ﺟﻤﻠﻪ ﺳﻄﺢ درآﻣﺪ، ارزشﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺷﻐﻞ، ﺷﺮاﻳﻂ ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر و ﺳﻮد اﺷﺘﻐﺎل در زﻣﺎنﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوت دارد، ﺑﻪ روشﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن از ﺷﻐﻠﺶ اﺣﺴﺎس رﺿﺎﻳﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ. ازاﻳﻦ رو رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ واﻛﻨﺸﻲ ﻋﺎﻃﻔﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از ادراک ﻓﺮد ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻳﻨﻜﻪ ﺷﻐﻞ او ارزشﻫﺎی ﺷﻐﻠﺶ را ﺗﺄﻣﻴﻦ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻳﺎ ﺑﻪ او اﺟﺎزه ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ارزشﻫﺎ را ﺑﺮآورده ﻛﻨﺪ، ﻧﺎﺷﻲ ﻣﻲﺷﻮد. از اﻳﻦ ﮔﺬﺷﺘﻪ، رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﺑﻪ ﺗﻮاﻓﻖ اﻳﻦ ارزشﻫﺎ ﺑﺎ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺷﺨﺺ ﺑﺴﺘﮕﻲ دارد (ﺷﺮﺗﻮز،۱۳۸۱)

ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﻧﻈﺮ ﺷﻔﻴﻊآﺑﺎدی (۱۳۸۶)، رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﻛﻪ ﻧﻮﻋﻲ اﺣﺴﺎس ﻣﺜﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻐﻞ اﺳﺖ، زاﻳﻴﺪه ﻋﻮاﻣﻠﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪﺷﺮاﻳﻂ ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر، ﻧﻈﺎم ﺳﺎزﻣﺎﻧﻲ ﺷﻐﻞ، رواﺑﻂ ﺣﺎﻛﻢ ﺑﺮ ﻣﺤﻴﻂ ﻛﺎر و ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ اﺳﺖ. ازاﻳﻦرو ﻣﻲﺗﻮان ﮔﻔﺖ رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ اﺣﺴﺎﺳﻲ رواﻧﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﻲﭘﺬﻳﺮد.

ﻓﻠﺪﻣﻦ و آرﻧﻮﻟﺪ(۱۹۹۵)ﻧﻴﺰ رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ را ﭼﻨﻴﻦ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﺮدهاﻧﺪ: رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﺔ ﺗﻤﺎﻳﻼت ﻣﺜﺒﺖ ﻳﺎ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻣﺜﺒﺖ ﻛﻪ اﻓﺮاد ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺷﻐﻞ ﺧﻮد دارﻧﺪ، ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻲﺷﻮد. زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﻴﻢ ﻓﺮد رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ زﻳﺎدی دارد، ﻣﻨﻈﻮرﻣﺎن اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ وی ﺑﻪﻃﻮر ﻛﻠﻲ ﺗﺎ ﺣﺪ زﻳﺎدی ﺷﻐﻞ ﺧﻮد را دوﺳﺖ دارد و ﺑﻪ ﻛﻤﻚ آن ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ اﺳﺖ ﻧﻴﺎزﻫﺎی ﺧﻮد را ارﺿﺎ ﻛﻨﺪ و در ﻧﺘﻴﺠﻪ اﺣﺴﺎﺳﺎت ﻣﺜﺒﺘﻲ ﺑﻪ آن دارد. لاک(۱۹۶۹) رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ را اﺣﺴﺎﺳﻲ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻛﻪ از ارزﻳﺎﺑﻲ ﺷﻐﻞ ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻞ ﺗﺴﻬﻴﻞﻛﻨﻨﺪه در رﺳﻴﺪن ﺑﻪ ارزشﻫﺎی ﺷﻐﻠﻲ ﺣﺎﺻﻞ ﻣﻲﺷﻮد وی رﺿﺎﻳﺖ ﺷﻐﻠﻲ را در ﺑﺮﮔﻴﺮﻧﺪه ﭼﻬﺎر ﻋﺎﻣﻞ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﻣﻲﻛﻨﺪ. اﻳﻦ ﻋﻮاﻣﻞ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از:

۱- ﭘﺎداش ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻲ ﺣﻘﻮق و ﺷﺮاﻳﻂ ارﺗﻘﺎ؛

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل



لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 584
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 12 مرداد 1395 | نظرات ()